تاریخ احمد شاهی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نصر الله' به 'نصرالله'
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ش' به 'ش')
جز (جایگزینی متن - 'نصر الله' به 'نصرالله')
خط ۶۳: خط ۶۳:
يكى از بخش‌هاى ناشناخته تاريخ ايران، اوضاع سياسى - اجتماعى خراسان در دوران جانشينان نادر شاه است كه تحولات اين زمان، خود آغاز جدايى بخش‌هاى گسترده‌اى از سرزمين‌هاى شمالى و شرقى ايران به شمار مى‌رود و تاريخ احمد شاهى گزارش‌هاى ارزنده‌اى در اين باره عرضه مى‌كند. كتاب به درخواست احمد خان نوشته شد و از اين رو، روح حاكم بر درون‌مايه كتاب و موضوع اصلى آن، گزارش رويدادهاى روزگار حكومت اوست كه در آن دوران بر منطقه‌هاى شرقى خراسان و سرزمين‌هاى غربى رود سند فرمان مى‌راند. وى دست كم، پس از سى صد سال از عصر صفويان براى نخستين بار از حاكميت ايران بيرون رفت و مدعى استقلال شد.
يكى از بخش‌هاى ناشناخته تاريخ ايران، اوضاع سياسى - اجتماعى خراسان در دوران جانشينان نادر شاه است كه تحولات اين زمان، خود آغاز جدايى بخش‌هاى گسترده‌اى از سرزمين‌هاى شمالى و شرقى ايران به شمار مى‌رود و تاريخ احمد شاهى گزارش‌هاى ارزنده‌اى در اين باره عرضه مى‌كند. كتاب به درخواست احمد خان نوشته شد و از اين رو، روح حاكم بر درون‌مايه كتاب و موضوع اصلى آن، گزارش رويدادهاى روزگار حكومت اوست كه در آن دوران بر منطقه‌هاى شرقى خراسان و سرزمين‌هاى غربى رود سند فرمان مى‌راند. وى دست كم، پس از سى صد سال از عصر صفويان براى نخستين بار از حاكميت ايران بيرون رفت و مدعى استقلال شد.


نويسنده با گفتارهايى در ستايش خداوند، پيامبر و خلفاى او آغاز مى‌كند و از لزوم دادگسترى حكومت به ويژه خود شاه سخن مى‌گويد و نمونه شاه عادل را احمد شاه مى‌خواند. پس از ستايش مخدوم خود، مقدمه‌اى در شرح چگونگى تأليف و سبب نگارش كتاب مى‌آورد و از تأثير گذارى خاندان درّانى در خدمت نادر شاه مى‌گويد. به نوشته او احمد خان از دوازده سالگى در اردوى نادر و همراه او بود و پس از كشته شدنش و پيدايى آشوب در خراسان، به قندهار رفت و پس از تثبيت قدرت خود، به مشهد بازگشت تا از جانشينان نادر پشتيبانى كند. گزارش كوتاهى درباره نادر شاه و شيوه رفتار او با خاندان درانى و كشته شدن نادر و دگرگونى اوضاع خراسان پس از وى، پاره‌اى از درون‌مايه همين بخش است و كارها و جنگ‌هاى احمد خان درانى، روابط وى با عالم‌گير شاه (پادشاه گوركانى هند)، ازبكان، خانان تركستان و ما وراء النهر، پادشاهان هند، شاهرخ افشار و پسرش نصر الله ميرزا، پس از اين گزارش مى‌شود.
نويسنده با گفتارهايى در ستايش خداوند، پيامبر و خلفاى او آغاز مى‌كند و از لزوم دادگسترى حكومت به ويژه خود شاه سخن مى‌گويد و نمونه شاه عادل را احمد شاه مى‌خواند. پس از ستايش مخدوم خود، مقدمه‌اى در شرح چگونگى تأليف و سبب نگارش كتاب مى‌آورد و از تأثير گذارى خاندان درّانى در خدمت نادر شاه مى‌گويد. به نوشته او احمد خان از دوازده سالگى در اردوى نادر و همراه او بود و پس از كشته شدنش و پيدايى آشوب در خراسان، به قندهار رفت و پس از تثبيت قدرت خود، به مشهد بازگشت تا از جانشينان نادر پشتيبانى كند. گزارش كوتاهى درباره نادر شاه و شيوه رفتار او با خاندان درانى و كشته شدن نادر و دگرگونى اوضاع خراسان پس از وى، پاره‌اى از درون‌مايه همين بخش است و كارها و جنگ‌هاى احمد خان درانى، روابط وى با عالم‌گير شاه (پادشاه گوركانى هند)، ازبكان، خانان تركستان و ما وراء النهر، پادشاهان هند، شاهرخ افشار و پسرش نصرالله ميرزا، پس از اين گزارش مى‌شود.


گزارش درباره پيوند استوار خاندان درانى و افشارى و حمايت احمد خان از شاهرخ، در سراسر كتاب ديده مى‌شود. وى در ستايش احمد خان به اندازه‌اى تندروى مى‌كند كه حكومت شهر مشهد را حكومت بر همه ايران و احمد خان را سلطانى تاج‌بخش مى‌خواند، اما دامنه نفوذ حكم و قدرت شاهرخ از پيرامون مشهد فراتر نمى‌رفت. حتى مردمان نيشابور و ترشيز حكومت وى را نمى‌پذيرفتند؛ چنان‌كه نور محمد خان خوكيانى، يك بار او را از شهر مشهد بيرون كرد، اما نويسنده براى اثبات دعوى خود مى‌كوشد كه گواهى بيابد و از اين رو، از همراهى مذهبى شاهرخ با افغانان خبر مى‌دهد كه پس از چيرگى احمد خان بر مشهد و لطف او به شاهرخ، هنگامى كه قصد داشت به شهر باز گردد، گروهى از عالمان دينى و فقيهان را براى خواندن خطبه بدانجا فرستاد. آنان نيز به فرمان شاهرخ به تعريف و تأييد مذهب احمد خان پرداختند.
گزارش درباره پيوند استوار خاندان درانى و افشارى و حمايت احمد خان از شاهرخ، در سراسر كتاب ديده مى‌شود. وى در ستايش احمد خان به اندازه‌اى تندروى مى‌كند كه حكومت شهر مشهد را حكومت بر همه ايران و احمد خان را سلطانى تاج‌بخش مى‌خواند، اما دامنه نفوذ حكم و قدرت شاهرخ از پيرامون مشهد فراتر نمى‌رفت. حتى مردمان نيشابور و ترشيز حكومت وى را نمى‌پذيرفتند؛ چنان‌كه نور محمد خان خوكيانى، يك بار او را از شهر مشهد بيرون كرد، اما نويسنده براى اثبات دعوى خود مى‌كوشد كه گواهى بيابد و از اين رو، از همراهى مذهبى شاهرخ با افغانان خبر مى‌دهد كه پس از چيرگى احمد خان بر مشهد و لطف او به شاهرخ، هنگامى كه قصد داشت به شهر باز گردد، گروهى از عالمان دينى و فقيهان را براى خواندن خطبه بدانجا فرستاد. آنان نيز به فرمان شاهرخ به تعريف و تأييد مذهب احمد خان پرداختند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش