۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(غنی سازی متن) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
او در 1243ق در روستاى دهاقان، از توابع شهرضا در اصفهان، به دنيا آمد. | او در 1243ق در روستاى دهاقان، از توابع شهرضا در اصفهان، به دنيا آمد.<ref>دیوان بیگی، ج ۱، ص ۳۸۷؛ آقابزرگطهرانی، قسم ۱، ص ۳۴۵؛ رکنزاده آدمیت، ج ۲، ص ۱۶۱</ref> | ||
پدرش، محمدخان قشقايى اصفهانى درّهشورى، مردى عالم و صاحب كمال و از خانهاى دره شور، از ايل قشقايى بود. مادرش نيز از خانزادگان سميرم اصفهان و از ساكنان دهاقان بود و به همين سبب، مردم اصفهان، جهانگيرخان را دهاقانى ناميدهاند. | پدرش، محمدخان قشقايى اصفهانى درّهشورى، مردى عالم و صاحب كمال و از خانهاى دره شور، از ايل قشقايى بود.<ref>آقابزرگ طهرانی، همانجا</ref> مادرش نيز از خانزادگان سميرم اصفهان و از ساكنان دهاقان بود و به همين سبب، مردم اصفهان، جهانگيرخان را دهاقانى ناميدهاند. | ||
==کسب علم و دانش== | ==کسب علم و دانش== | ||
وى خواندن و نوشتن را در زادگاهش فراگرفت. شوق تحصيل در وى موجب شد تا پدرش معلمى براى او بگيرد. | وى خواندن و نوشتن را در زادگاهش فراگرفت. شوق تحصيل در وى موجب شد تا پدرش معلمى براى او بگيرد.<ref>دیوان بیگی؛ رکنزاده آدمیت، همانجا</ref> | ||
وى تا حدود چهل سالگى، همانند پدرش، به زندگى عشايرى و دامدارى و كشاورزى مشغول بود. در سوارى و تيراندازى مهارتى چشمگير داشت و به موسيقى علاقهمند بود و گاه تار مىنواخت. | وى تا حدود چهل سالگى، همانند پدرش، به زندگى عشايرى و دامدارى و كشاورزى مشغول بود. در سوارى و تيراندازى مهارتى چشمگير داشت و به موسيقى علاقهمند بود و گاه تار مىنواخت.<ref>عبرت نائینی، ج ۳، ص ۲۴۵؛ آقابزرگطهرانی، همانجا</ref> | ||
حدوداً چهل ساله بود كه روزى براى فروش محصولات و خريد مايحتاج سالانه ايل و تعمير تار، به بازار اصفهان رفت و با مشاهده مدرسه صدر، مجذوب شكوه معنوى مدرسه و علماى آن گشت. شخصى، كه احتمالاً هماى شيرازى (جدّ جلالالدين همايى) بود، با مشاهده علاقه او به مدرسه صدر او را به تهذيب نفس و تحصيل علم و معرفت دعوت كرد. وى تحت تأثير سخنان او، تحصيل علم را بر امور ديگر ترجيح داد و با راهنمايى او، حجرهاى در يكى از مدارس علميه اصفهان گرفت و تا پايان عمر در آن شهر ماند. | حدوداً چهل ساله بود كه روزى براى فروش محصولات و خريد مايحتاج سالانه ايل و تعمير تار، به بازار اصفهان رفت و با مشاهده مدرسه صدر، مجذوب شكوه معنوى مدرسه و علماى آن گشت. شخصى، كه احتمالاً هماى شيرازى (جدّ جلالالدين همايى) بود، با مشاهده علاقه او به مدرسه صدر او را به تهذيب نفس و تحصيل علم و معرفت دعوت كرد. وى تحت تأثير سخنان او، تحصيل علم را بر امور ديگر ترجيح داد و با راهنمايى او، حجرهاى در يكى از مدارس علميه اصفهان گرفت و تا پايان عمر در آن شهر ماند. | ||
وى با اينكه در ميانسالى به كسب علم روى آورده بود، با استعداد، شوق و همتى عالى، به فراگيرى علوم نزد مشايخ آن روز اصفهان پرداخت و چندى نگذشت كه از مدرّسان علوم عقلى و نقلى گرديد. | وى با اينكه در ميانسالى به كسب علم روى آورده بود، با استعداد، شوق و همتى عالى، به فراگيرى علوم نزد مشايخ آن روز اصفهان پرداخت و چندى نگذشت كه از مدرّسان علوم عقلى و نقلى گرديد.<ref>بامداد، ج ۱، ص ۲۸۴</ref> | ||
جهانگيرخان حكمت و فلسفه را نزد [[قمشهای، محمدرضا بن ابوالقاسم|آقا محمدرضا قمشهاى]] (متوفى 1306ق)، فقه، اصول و ادبيات عرب را نزد شيخ محمدحسن و محمدباقر نجفى و حاج ملاحسين على تويسركانى، طب را نزد ملاعبدالجواد طبيب معروف اصفهان و رياضى، هيئت و نجوم را از استادان سرشناس آن زمان فراگرفت. | جهانگيرخان حكمت و فلسفه را نزد [[قمشهای، محمدرضا بن ابوالقاسم|آقا محمدرضا قمشهاى]] (متوفى 1306ق)، فقه، اصول و ادبيات عرب را نزد شيخ محمدحسن و محمدباقر نجفى و حاج ملاحسين على تويسركانى، طب را نزد ملاعبدالجواد طبيب معروف اصفهان و رياضى، هيئت و نجوم را از استادان سرشناس آن زمان فراگرفت.<ref>آقابزرگطهرانی، همانجا؛ مهدوی، ص ۲۴۶؛ هنرفر، ص ۲۲۹؛ واعظ جوادی، ص ۵۸ ـ۵۹</ref> | ||
وى حدود چهل سال در مدرسه صدر اصفهان به تدريس علوم عقلى پرداخت. او حكمت را آميخته به عرفان و ممزوج با فلسفه مشاء و اشراق درس مىداد. آوازه حوزه درس او، بزرگان و مشتاقان علم را براى كسب فيض به اصفهان كشاند. | وى حدود چهل سال در مدرسه صدر اصفهان به تدريس علوم عقلى پرداخت. او حكمت را آميخته به عرفان و ممزوج با فلسفه مشاء و اشراق درس مىداد. آوازه حوزه درس او، بزرگان و مشتاقان علم را براى كسب فيض به اصفهان كشاند.<ref>آقابزرگطهرانی، همانجا؛ ایزدگشسب، ص ۶۰؛ طرب اصفهانی، مقدمه همایی، ص ۷۱</ref> | ||
وى در حوزههاى علميه به «خان» شهرت يافت. روش او اين بود كه فلسفه را براى مشتاقان به اين شرط تدريس مىكرد كه در كنار آن، فقه و اصول را نيز بياموزند و در حفظ شعائر دينى بكوشند. بدينترتيب، حكمت را چنان رايج و مطلوب كرد كه درس شرح منظومه سبزوارى او، به سبب كثرت طلاب، در خارج از حجره مدرسه صدر و در شبستان مسجد چارچى تشكيل مىشد؛ ازاينرو، واعظ جوادى وى را احياكننده حوزه فلسفى اصفهان دانسته است. | وى در حوزههاى علميه به «خان» شهرت يافت. روش او اين بود كه فلسفه را براى مشتاقان به اين شرط تدريس مىكرد كه در كنار آن، فقه و اصول را نيز بياموزند و در حفظ شعائر دينى بكوشند. بدينترتيب، حكمت را چنان رايج و مطلوب كرد كه درس شرح منظومه سبزوارى او، به سبب كثرت طلاب، در خارج از حجره مدرسه صدر و در شبستان مسجد چارچى تشكيل مىشد؛.<ref>همان مقدمه، ص ۷۰؛ واعظ جوادی، ص ۶۰</ref> ازاينرو، واعظ جوادى وى را احياكننده حوزه فلسفى اصفهان دانسته است.<ref>همانجا</ref> | ||
علاوه بر تبحر و شهرت و حسن تدبير جهانگيرخان، عواملى ديگر چون خانزادگى، تعلق او به ايل قشقايى و ارادت و احترام ظل السلطان (فرزند ناصرالدين شاه) به او، در ترويج علوم عقلى در مكتب اصفهان تأثير داشت. | علاوه بر تبحر و شهرت و حسن تدبير جهانگيرخان، عواملى ديگر چون خانزادگى، تعلق او به ايل قشقايى و ارادت و احترام ظل السلطان (فرزند ناصرالدين شاه) به او، در ترويج علوم عقلى در مكتب اصفهان تأثير داشت.<ref>همانجا</ref> | ||
او عارفى زاهد و بلند طبع بود و زندگى خود را از حق الاجاره سالانه زمينى كه داشت مىگذراند. وى تا پايان عمر لباس عشايرى پوشيد و لباس مرسوم عالمان را بر تن نكرد. شاگردان فراوانى نزد او درس خواندند كه شمارى از آنان، خود از فقها، علما و فلاسفه بزرگ شدند. حاج آقا رحيم ارباب، حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى، محمد حكيم خراسانى، سيد محمد داعىالاسلام لاريجانى، ضياءالدين درّى، ميرزا محمدعلى شاهآبادى اصفهانى، محمدحسین [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]]، سيد جمالالدين گلپايگانى در شمار شاگردان ايشان بودهاند. | او عارفى زاهد و بلند طبع بود و زندگى خود را از حق الاجاره سالانه زمينى كه داشت مىگذراند. وى تا پايان عمر لباس عشايرى پوشيد و لباس مرسوم عالمان را بر تن نكرد.<ref>قمی، ج ۱، ص ۸۸؛ جابری انصاری، ج ۳، ص ۳۲۶؛ مهدوی، همانجا؛ صدوقی سها، ص ۸۵</ref> شاگردان فراوانى نزد او درس خواندند كه شمارى از آنان، خود از فقها، علما و فلاسفه بزرگ شدند. حاج آقا رحيم ارباب، حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى، محمد حكيم خراسانى، سيد محمد داعىالاسلام لاريجانى، ضياءالدين درّى، ميرزا محمدعلى شاهآبادى اصفهانى، محمدحسین [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]]، سيد جمالالدين گلپايگانى در شمار شاگردان ايشان بودهاند. | ||
غزلياتى از وى به جاى مانده است. پس از وفاتش، حكيم خراسانى، به جمعآورى اشعار او همت گمارد ولى اين ديوان اكنون در دست نيست. | غزلياتى از وى به جاى مانده است. پس از وفاتش، حكيم خراسانى، به جمعآورى اشعار او همت گمارد ولى اين ديوان اكنون در دست نيست. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
وى سرانجام در رمضان 1328ق درگذشت. مدفن وى در تخت فولاد اصفهان واقع است. | وى سرانجام در رمضان 1328ق درگذشت. مدفن وى در تخت فولاد اصفهان واقع است. | ||
==پانویس == | |||
<references /> | |||
ویرایش