۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
جز (جایگزینی متن - 'خاك' به 'خاک') |
||
| خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
#نويسنده در تفسير آيه مباركه ''' «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاة...» '''<ref>المائدة: 6</ref>، چنين نوشته است: اى سالكان مسلك ايمان شهودى بعد از ايمان غيبى، هرگاه خواستيد بهسوى معراج حقيقى و توجّه علوى و وصل كلى برويد. در اين مطلب، دلالت است بر اينكه بهناچار بايد اين اراده تحقق يابد؛ چون سير انسان، دورى است نه مستطيل؛ پس كسى كه به اسفل سافلين پايين برود، بر او واجب است كه به اعلى علّيينى كه از آنجا بهسوى اين عالم حركت كرده بالا برود؛ پس آنجا همانند وطن اصلى است و شكى نيست كه غريب به وطنش ميل مىكند<ref>ر.ک: متن كتاب، ج1، ص172</ref> | #نويسنده در تفسير آيه مباركه ''' «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاة...» '''<ref>المائدة: 6</ref>، چنين نوشته است: اى سالكان مسلك ايمان شهودى بعد از ايمان غيبى، هرگاه خواستيد بهسوى معراج حقيقى و توجّه علوى و وصل كلى برويد. در اين مطلب، دلالت است بر اينكه بهناچار بايد اين اراده تحقق يابد؛ چون سير انسان، دورى است نه مستطيل؛ پس كسى كه به اسفل سافلين پايين برود، بر او واجب است كه به اعلى علّيينى كه از آنجا بهسوى اين عالم حركت كرده بالا برود؛ پس آنجا همانند وطن اصلى است و شكى نيست كه غريب به وطنش ميل مىكند<ref>ر.ک: متن كتاب، ج1، ص172</ref> | ||
#نويسنده در تأويل آيه ''' «فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ» '''<ref>طه: 40</ref>، نوشته است: اى موسى ما تو را به | #نويسنده در تأويل آيه ''' «فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ» '''<ref>طه: 40</ref>، نوشته است: اى موسى ما تو را به خاکى كه حقيقتش، مسكنت و سكون و سكوت است، بازگردانديم. همينگونه تو را اى آنكه دلى موسوى دارى [و از آشنايان بهدور افتادهاى]! به اصل خودت كه روح است و شأن آن، فانى شدن در معرفت و انقطاع از وابستگىهاى ذات و صفت است، برگردانديم...<ref>ر.ک: همان، ج1، ص275</ref> | ||
#نويسنده در تفسير اين آيه مباركه ''' «وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ» '''<ref>الواقعة: 61</ref>، چنين نوشته است: بدان كه به آخرت، عالَم صفت نيز گفته مىشود؛ زيرا انسان در آن با صفتى آشكار مىشود كه در دنيا بر او غالب بود؛ پس كسى كه در اين دنيا انسانيت بر او غلبه داشت، او را بر همان صفت روز قيامت محشورش مىكند و هر كسى كه در اين دنيا صفت حيوانى بر او غالب باشد، او را نيز بر همان صفت حيوانى محشور مىسازد؛ ولى حيوانات اجناس مختلفى هستند و به همين خاطر در تفسير آيه مباركه ''' «يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً» '''<ref>النبأ: 18</ref>، چنين آمده است كه: برخى از مردم بهصورت خرس و برخى بهصورت ميمون و برخى بهصورتهاى ديگر در روز محشر مىآيند و همه اين صفات، بهخاطر و بهحسب تناسب صفات و ويژگىهاست، ولى اين صفات در اين دنيا در زير صورت بشرى پنهان است...<ref>ر.ک: همان، ج1، ص398</ref> | #نويسنده در تفسير اين آيه مباركه ''' «وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ» '''<ref>الواقعة: 61</ref>، چنين نوشته است: بدان كه به آخرت، عالَم صفت نيز گفته مىشود؛ زيرا انسان در آن با صفتى آشكار مىشود كه در دنيا بر او غالب بود؛ پس كسى كه در اين دنيا انسانيت بر او غلبه داشت، او را بر همان صفت روز قيامت محشورش مىكند و هر كسى كه در اين دنيا صفت حيوانى بر او غالب باشد، او را نيز بر همان صفت حيوانى محشور مىسازد؛ ولى حيوانات اجناس مختلفى هستند و به همين خاطر در تفسير آيه مباركه ''' «يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً» '''<ref>النبأ: 18</ref>، چنين آمده است كه: برخى از مردم بهصورت خرس و برخى بهصورت ميمون و برخى بهصورتهاى ديگر در روز محشر مىآيند و همه اين صفات، بهخاطر و بهحسب تناسب صفات و ويژگىهاست، ولى اين صفات در اين دنيا در زير صورت بشرى پنهان است...<ref>ر.ک: همان، ج1، ص398</ref> | ||
#نويسنده تأكيد كرده است كه روايت نبوى «إنما الأعمال بالنيات» را همه قبول دارند و بعد افزوده است: و اين روايت با اطلاقش شامل همه اعمال مىشود؛ خواه وسيله باشد، مانند وضوء و رفتن بهسوى نماز جمعه و... خواه هدف باشد، مانند نماز و گوش كردن به ذكر در روز جمعه و... و حتى در توحيد از آن نظر كه ذكر لسانى است و عمل خارجى، بهناچار بايد نيت باشد و دانشمندان گفتهاند كه آنچه از قبيل ابزار باشد نيازى به نيت ندارد؛ پس اگر در هنگام وضوء، نيت رفع حدث يا اقامه نماز نكند، وضويش صحيح است؛ بهخلاف آنجايى كه از قبيل مقاصد و اهداف باشد، مانند نماز كه در آن بايد نيت باشد تا صحيح و مقبول واقع شود<ref>ر.ک: همان، ج2، ص439</ref> | #نويسنده تأكيد كرده است كه روايت نبوى «إنما الأعمال بالنيات» را همه قبول دارند و بعد افزوده است: و اين روايت با اطلاقش شامل همه اعمال مىشود؛ خواه وسيله باشد، مانند وضوء و رفتن بهسوى نماز جمعه و... خواه هدف باشد، مانند نماز و گوش كردن به ذكر در روز جمعه و... و حتى در توحيد از آن نظر كه ذكر لسانى است و عمل خارجى، بهناچار بايد نيت باشد و دانشمندان گفتهاند كه آنچه از قبيل ابزار باشد نيازى به نيت ندارد؛ پس اگر در هنگام وضوء، نيت رفع حدث يا اقامه نماز نكند، وضويش صحيح است؛ بهخلاف آنجايى كه از قبيل مقاصد و اهداف باشد، مانند نماز كه در آن بايد نيت باشد تا صحيح و مقبول واقع شود<ref>ر.ک: همان، ج2، ص439</ref> | ||
ویرایش