۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'خاك' به 'خاک') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
تازهجوان بوزنجردى از اقران پيشى گرفت و به اصفهان و بخارا و سمرقند و خراسان و خوارزم و ماوراءالنهر سفر كرد و در سال 506 به بغداد بازگشت و در همان مدرسه نظاميه كه روزگارى شاگرد آنجا بود، مجلس وعظ و تدريس تشكيل داد. وى طبق نوشته [[جامی، عبدالرحمن|جامى]]، در تصوف به ابوعلى فارمدى (متوفى 477) دست ارادت داد و با شيخ عبدالله جوينى و شيخ حسن سمنانى صحبت داشته است. | تازهجوان بوزنجردى از اقران پيشى گرفت و به اصفهان و بخارا و سمرقند و خراسان و خوارزم و ماوراءالنهر سفر كرد و در سال 506 به بغداد بازگشت و در همان مدرسه نظاميه كه روزگارى شاگرد آنجا بود، مجلس وعظ و تدريس تشكيل داد. وى طبق نوشته [[جامی، عبدالرحمن|جامى]]، در تصوف به ابوعلى فارمدى (متوفى 477) دست ارادت داد و با شيخ عبدالله جوينى و شيخ حسن سمنانى صحبت داشته است. | ||
خواجه يوسف، مرو را براى اقامت خويش برگزيده و در آنجا خانقاهى بنا كرده بود كه از نظر تكريم، آن را «كعبه خراسان» مىگفتند و در سالهاى آخر زندگى براى ارشاد و هدايت سالكان، اغلب به هرات سفر مىكرد و در آخرين بار كه از اين شهر به مرو مىرفت در ميان راه در شهر باميين به سال 535 وفات يافت و جنازه او را در همان جا به | خواجه يوسف، مرو را براى اقامت خويش برگزيده و در آنجا خانقاهى بنا كرده بود كه از نظر تكريم، آن را «كعبه خراسان» مىگفتند و در سالهاى آخر زندگى براى ارشاد و هدايت سالكان، اغلب به هرات سفر مىكرد و در آخرين بار كه از اين شهر به مرو مىرفت در ميان راه در شهر باميين به سال 535 وفات يافت و جنازه او را در همان جا به خاک سپردند، اما پس از مدتى يكى از شاگردانش به نام ابن النجار جسدش را به مرو انتقال داد و اينك آرامگاه او در محلى به نام «بيرامعلى» در 30 كيلومترى شمال مرو، مطاف اهل دل است. | ||
يكى از آثار ارزنده خواجه يوسف، كتاب «رتبة الحيات» است كه گنجينهاى گرانقدر از نثر كهن فارسى به شمار مىرود. | يكى از آثار ارزنده خواجه يوسف، كتاب «رتبة الحيات» است كه گنجينهاى گرانقدر از نثر كهن فارسى به شمار مىرود. |
ویرایش