آشنایی با کشورهای اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:'
جز (جایگزینی متن - ' های ' به '‌های ')
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:')
خط ۵۱: خط ۵۱:




نويسنده در اولين مبحث از بخش اول کتاب، سياست جهان سلطه در رابطه با اسلام و كشورهاى اسلامى را با طرح خاورميانه بزرگ به‌عنوان نقشه راه آينده آمريكا براى منطقه مورد بحث قرار داده است. وى اهداف چنين طرح‌هايى را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: «بدين‌ترتيب اهداف آمريكا و غرب نه ايجاد اصلاحات و تغييرات مردمى حقيقى و دموكراتيزه كردن مناطق اسلامى (خاورميانه و شمال آفريقا)، بلكه ليبراليزه كردن و تغيير انگاره‌هاى قومى و دينى و گفتارها و رفتارهاى متناسب با آن كه در اين جوامع موجود است، به قواعد و هنجارهاى ليبراليستى و هم‌سو با غرب است. ضمن آنكه قواعد موجود در جوامع شرق اسلامى از نظر غرب و جهان سلطه، داراى مبانى دينى و وابسته به دوران ماقبل مدرن تصور شده‌اند و نظم ليبراليستى و قواعد مربوط به آن مترادف با مدرنيته انگاشته شده‌اند؛ لذا از نظر آنان تغيير قواعد موجود در اين جوامع به قواعد مدرن، امرى اجتناب‌ناپذير عنوان شده است».<ref>ر.ك: متن کتاب، ص35</ref>
نويسنده در اولين مبحث از بخش اول کتاب، سياست جهان سلطه در رابطه با اسلام و كشورهاى اسلامى را با طرح خاورميانه بزرگ به‌عنوان نقشه راه آينده آمريكا براى منطقه مورد بحث قرار داده است. وى اهداف چنين طرح‌هايى را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: «بدين‌ترتيب اهداف آمريكا و غرب نه ايجاد اصلاحات و تغييرات مردمى حقيقى و دموكراتيزه كردن مناطق اسلامى (خاورميانه و شمال آفريقا)، بلكه ليبراليزه كردن و تغيير انگاره‌هاى قومى و دينى و گفتارها و رفتارهاى متناسب با آن كه در اين جوامع موجود است، به قواعد و هنجارهاى ليبراليستى و هم‌سو با غرب است. ضمن آنكه قواعد موجود در جوامع شرق اسلامى از نظر غرب و جهان سلطه، داراى مبانى دينى و وابسته به دوران ماقبل مدرن تصور شده‌اند و نظم ليبراليستى و قواعد مربوط به آن مترادف با مدرنيته انگاشته شده‌اند؛ لذا از نظر آنان تغيير قواعد موجود در اين جوامع به قواعد مدرن، امرى اجتناب‌ناپذير عنوان شده است».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص35</ref>


در مبحث دوم از اين بخش، مواضع نظام جهورى اسلامى ايران در ارتباط با جريان‌هاى مختلف موجود در كشورهاى اسلامى بررسى شده است. در اين بعد، گروه‌ها و احزاب مهم جهان اسلام به دو دسته كلى گروه‌ها و احزاب اسلام‌گرا (مذهبى) و گروه‌ها و احزاب غير آن تقسيم شده است. به جهت تناسب موضوع، تنها به دسته اول پرداخته شده و از حزب الله لبنان و حماس يا جهاد اسلامى در فلسطين كه داراى رابطه تعريف‌شده‌اى با جمهورى اسلامى ايران هستند ياد شده است.<ref>ر.ك: همان، ص37-38</ref>
در مبحث دوم از اين بخش، مواضع نظام جهورى اسلامى ايران در ارتباط با جريان‌هاى مختلف موجود در كشورهاى اسلامى بررسى شده است. در اين بعد، گروه‌ها و احزاب مهم جهان اسلام به دو دسته كلى گروه‌ها و احزاب اسلام‌گرا (مذهبى) و گروه‌ها و احزاب غير آن تقسيم شده است. به جهت تناسب موضوع، تنها به دسته اول پرداخته شده و از حزب الله لبنان و حماس يا جهاد اسلامى در فلسطين كه داراى رابطه تعريف‌شده‌اى با جمهورى اسلامى ايران هستند ياد شده است.<ref>ر.ک: همان، ص37-38</ref>


نويسنده در انتهاى اين مبحث، تفكرات ايدئولوژيك و ماهيت فكرى و فرهنگى «القاعده» را نيز بررسى مى‌كند. وى لزوم شناخت ماهيت سازمان را چنين توضيح مى‌دهد: «در سال‌هاى اخير، شاهد تشكيل و گسترش گروهى سياسى، نظامى با عنوان القاعده بوده‌ايم. آنچه در نخستين مرحله به ذهن متبادر مى‌شود، مذهب سنى از نوع وهابيت، مليّت‌هاى عمدتاً عربى، شيوه‌هاى مبارزاتى خشونت‌آميز و تروريستى و ماهيت ظاهراً ضد آمريكايى و ضد غربى آن است. دلايل متعددى كه نهايتاً به امنيت ملى كشورمان معطوف هستند، لزوم شناخت ماهيت اين سازمان و سازمان‌هاى اقمارى آن را اجتناب‌ناپذير مى‌نمايند، تا بدين‌وسيله اين خطر از حيطه منافع و امنيت ملى ايران دور نگاه داشته شود».<ref>ر.ك: همان، ص44</ref>ماهيت ضد شيعى جريان القاعده و رشد اين تفكر در ميان نسل جوان اهل سنت در نواحى سنى‌نشين ايران خصوصاً در سيستان و بلوچستان از ديگر دلايل اهميت شناسايى ماهيت اين تفكر است.<ref>ر.ك: همان، ص53-54</ref>
نويسنده در انتهاى اين مبحث، تفكرات ايدئولوژيك و ماهيت فكرى و فرهنگى «القاعده» را نيز بررسى مى‌كند. وى لزوم شناخت ماهيت سازمان را چنين توضيح مى‌دهد: «در سال‌هاى اخير، شاهد تشكيل و گسترش گروهى سياسى، نظامى با عنوان القاعده بوده‌ايم. آنچه در نخستين مرحله به ذهن متبادر مى‌شود، مذهب سنى از نوع وهابيت، مليّت‌هاى عمدتاً عربى، شيوه‌هاى مبارزاتى خشونت‌آميز و تروريستى و ماهيت ظاهراً ضد آمريكايى و ضد غربى آن است. دلايل متعددى كه نهايتاً به امنيت ملى كشورمان معطوف هستند، لزوم شناخت ماهيت اين سازمان و سازمان‌هاى اقمارى آن را اجتناب‌ناپذير مى‌نمايند، تا بدين‌وسيله اين خطر از حيطه منافع و امنيت ملى ايران دور نگاه داشته شود».<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>ماهيت ضد شيعى جريان القاعده و رشد اين تفكر در ميان نسل جوان اهل سنت در نواحى سنى‌نشين ايران خصوصاً در سيستان و بلوچستان از ديگر دلايل اهميت شناسايى ماهيت اين تفكر است.<ref>ر.ک: همان، ص53-54</ref>


در بخش دوم از مطالب کتاب، 20 كشور اسلامى معرفى شده‌اند. فلسطين از جمله كشورهايى است كه ابتدا تاريخ آن پيش و پس از اسلام، بررسى و سپس حركت‌ها و جنبش‌هاى آن معرفى شده‌اند. نويسنده، موضع جمهورى اسلامى در قبال موضوع فلسطين را چنين بيان مى‌كند: «جمهورى اسلامى از بدو تشكيل تاكنون همواره از موضع حمايت از مستضعفين جهان و با توجه خاص به سرنوشت فلسطين به‌عنوان اولين قبله‌گاه مسلمانان جهان موضع كاملاً مشخص و نمايانى داشته است. جمهورى اسلامى، رژيم اسرائيل را رژيمى مجعول و نامشروع مى‌داند كه ناقض حقوق ساكنان اصلى سرزمين تاريخى فلسطين شده‌اند».<ref>ر.ك: همان، ص123</ref>
در بخش دوم از مطالب کتاب، 20 كشور اسلامى معرفى شده‌اند. فلسطين از جمله كشورهايى است كه ابتدا تاريخ آن پيش و پس از اسلام، بررسى و سپس حركت‌ها و جنبش‌هاى آن معرفى شده‌اند. نويسنده، موضع جمهورى اسلامى در قبال موضوع فلسطين را چنين بيان مى‌كند: «جمهورى اسلامى از بدو تشكيل تاكنون همواره از موضع حمايت از مستضعفين جهان و با توجه خاص به سرنوشت فلسطين به‌عنوان اولين قبله‌گاه مسلمانان جهان موضع كاملاً مشخص و نمايانى داشته است. جمهورى اسلامى، رژيم اسرائيل را رژيمى مجعول و نامشروع مى‌داند كه ناقض حقوق ساكنان اصلى سرزمين تاريخى فلسطين شده‌اند».<ref>ر.ک: همان، ص123</ref>


هند از ديگر كشورهايى است كه از زواياى مختلف معرفى شده است. درباره موقعيت مسلمانان در اين كشور چنين مى‌خوانيم: «هرچند اكثريت جمعيت هند را هندومسلك‌ها تشكيل مى‌دهند، اما اين كشور با برخوردارى از جمعيت مسلمان 150 ميليون نفرى پس از اندونزى، به‌عنوان دومين كشور بزرگ مسلمان‌نشين دنيا شناخته مى‌شود. بسيارى از مسلمانان هند، به موقعيت‌هاى بالايى در جامعه و در عرصه حكومتى رسيده‌اند؛ به‌عنوان مثال، رئيس جمهور سابق هند، يك دانشمند مسلمان بود».<ref>همان، ص248</ref>
هند از ديگر كشورهايى است كه از زواياى مختلف معرفى شده است. درباره موقعيت مسلمانان در اين كشور چنين مى‌خوانيم: «هرچند اكثريت جمعيت هند را هندومسلك‌ها تشكيل مى‌دهند، اما اين كشور با برخوردارى از جمعيت مسلمان 150 ميليون نفرى پس از اندونزى، به‌عنوان دومين كشور بزرگ مسلمان‌نشين دنيا شناخته مى‌شود. بسيارى از مسلمانان هند، به موقعيت‌هاى بالايى در جامعه و در عرصه حكومتى رسيده‌اند؛ به‌عنوان مثال، رئيس جمهور سابق هند، يك دانشمند مسلمان بود».<ref>همان، ص248</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش