ترجمان الاشواق (ترجمه و شرح): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص'
جز (جایگزینی متن - 'مالدين' به 'م‌الدين')
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص')
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
#:فاقد زينت ظاهرى است؛ يعنى به توحيد وابسته است و از اسامى الهى بهره‌اى ندارد؛ با وجود اين فروغ خير مطلق است و جلاى ذات احديت در گونه‌اش نمايان است. اگر قرار بر اين بود كه خداوند پرده‌هاى نور و ظلمت را كنار بزند، شكوه و عظمت جمال ذات او آشكار گردد«براى اطلاع بيشتر، داستان نقاشان روم و چينى را در دفتر اول مثنوى».
#:فاقد زينت ظاهرى است؛ يعنى به توحيد وابسته است و از اسامى الهى بهره‌اى ندارد؛ با وجود اين فروغ خير مطلق است و جلاى ذات احديت در گونه‌اش نمايان است. اگر قرار بر اين بود كه خداوند پرده‌هاى نور و ظلمت را كنار بزند، شكوه و عظمت جمال ذات او آشكار گردد«براى اطلاع بيشتر، داستان نقاشان روم و چينى را در دفتر اول مثنوى».
#«دختر سركشى است، كسى نمى‌تواند با او انس بگيرد»: چه، تفكر، درباره ماهيت ممكن، جز فنا و نيستى چيزى نباشد و در آن چيزى نيست كه به آن، دل بندى و شاد زى‌اى؛ آن‌گونه كه ابوالعباس زيارى(متوفى 342ق كه نظريه جمع و تفرقه وى، به‌وسيله هجويرى در «كشف المحجوب» بيان شده است) مى‌گويد: «شادى وجود ندارد تا آنجا كه ارواح پاك مى‌خواهند او را به دام بكشند، سركشى مى‌كند و به آنان علاقه‌اى نشان نمى‌دهد، زيرا رابطه‌اى ميان آنان وجود ندارد.»
#«دختر سركشى است، كسى نمى‌تواند با او انس بگيرد»: چه، تفكر، درباره ماهيت ممكن، جز فنا و نيستى چيزى نباشد و در آن چيزى نيست كه به آن، دل بندى و شاد زى‌اى؛ آن‌گونه كه ابوالعباس زيارى(متوفى 342ق كه نظريه جمع و تفرقه وى، به‌وسيله هجويرى در «كشف المحجوب» بيان شده است) مى‌گويد: «شادى وجود ندارد تا آنجا كه ارواح پاك مى‌خواهند او را به دام بكشند، سركشى مى‌كند و به آنان علاقه‌اى نشان نمى‌دهد، زيرا رابطه‌اى ميان آنان وجود ندارد.»
#:«در خلوت‌گاه خويش»؛ يعنى در قلب. تنهايى وى در آن است كه به خود مى‌نگرد، زيرا خدا فرمايد: «زمين و آسمان نتوانست مرا بر دوش كشد، اما من در قلب بنده‌ام كه ايمان دارد، جاى دارم.»«احاديث مثنوى، فروزان‌فر، ص 26» و قلبى كه داراى چنين حكمت ذاتى است، خود در مقام تجريد و تنزيه قرار مى‌گيرد كه آن مقام، چون بيابانى است و وى، چون جانور وحشى و سركش. آن‌گاه وى به گورستان مرمرين امپراطوران روم اشاره مى‌كند كه چنين بقعه‌ها، وى را به ياد مرگ مى‌اندازد كه از وحدت به دور است. اين جدايى و فراق، او را وامى‌دارد كه از آشنايى با موجودات سرباززند و به حق بپيوندد.
#:«در خلوت‌گاه خويش»؛ يعنى در قلب. تنهايى وى در آن است كه به خود مى‌نگرد، زيرا خدا فرمايد: «زمين و آسمان نتوانست مرا بر دوش كشد، اما من در قلب بنده‌ام كه ايمان دارد، جاى دارم.»«احاديث مثنوى، فروزان‌فر، ص26» و قلبى كه داراى چنين حكمت ذاتى است، خود در مقام تجريد و تنزيه قرار مى‌گيرد كه آن مقام، چون بيابانى است و وى، چون جانور وحشى و سركش. آن‌گاه وى به گورستان مرمرين امپراطوران روم اشاره مى‌كند كه چنين بقعه‌ها، وى را به ياد مرگ مى‌اندازد كه از وحدت به دور است. اين جدايى و فراق، او را وامى‌دارد كه از آشنايى با موجودات سرباززند و به حق بپيوندد.
#«چهار كتاب»: عبارتند از قرآن، مزامير داود، تورات و انجيل و هم‌چنين در اينجا به افرادى كه آن كتاب‌ها را مطالعه نموده و شرح داده‌اند، اشاره مى‌شود. همه آگاهى‌ها با اين چهار كتاب به دست مى‌آيند و به اسماء الهى وابسته‌اند و نمى‌توانند مسئله‌اى را در ارتباط با ذات حق حل نمايند.
#«چهار كتاب»: عبارتند از قرآن، مزامير داود، تورات و انجيل و هم‌چنين در اينجا به افرادى كه آن كتاب‌ها را مطالعه نموده و شرح داده‌اند، اشاره مى‌شود. همه آگاهى‌ها با اين چهار كتاب به دست مى‌آيند و به اسماء الهى وابسته‌اند و نمى‌توانند مسئله‌اى را در ارتباط با ذات حق حل نمايند.
#:[9. اگر اين فرد روحانى كه از نژاد عيسى است، به كتاب انجيل چنگ زند]
#:[9. اگر اين فرد روحانى كه از نژاد عيسى است، به كتاب انجيل چنگ زند]
#اگر اين فرد روحانى كه از نژاد عيسى است، به كتاب انجيل چنگ زند، به‌گونه‌اى كه آن را از همه افترائاتى كه افكار مردم به غلط به او نسبت داده‌اند، تبرئه كند، ما در پيش او، به‌زانو مى‌افتيم و در مقابل قدرت عظيم و برتر او در حضرت وى از سران كليسا، مخلصانه‌تر كمر خدمت بر ميان مى‌بنديم.
#اگر اين فرد روحانى كه از نژاد عيسى است، به كتاب انجيل چنگ زند، به‌گونه‌اى كه آن را از همه افترائاتى كه افكار مردم به غلط به او نسبت داده‌اند، تبرئه كند، ما در پيش او، به‌زانو مى‌افتيم و در مقابل قدرت عظيم و برتر او در حضرت وى از سران كليسا، مخلصانه‌تر كمر خدمت بر ميان مى‌بنديم.
#«بر روى جاده و طريق»؛ يعنى معراج روحانى.
#«بر روى جاده و طريق»؛ يعنى معراج روحانى.
#«به من جان مى‌بخشد»: همان معنايى را بيان مى‌كند كه پيامبر فرمود: «هان بوى خوش رحمان، از جانب يمن مى‌آيد»؛ «انى اشم رائحة الرحمن من قبل اليمن»، ولى اصل عبارت به‌طورى‌كه در كتاب «[[احياء علوم‌الدين|احياء العلوم]]»، ج 3، ص 153، آمده است، «انى لاجد نفس الرحمن من جانب اليمن» مى‌باشد. نويسنده آرزو مى‌كند كه در عالم انفاس بوى خوش معشوق دايما به جانب وى بوزد. اعراب به اين موضوع در اشعارشان ياد مى‌كنند، زيرا آنان درودها و تحياتى مى‌گويند كه به‌وسيله بادها هنگامى كه مى‌وزند، فرستاده مى‌شوند.
#«به من جان مى‌بخشد»: همان معنايى را بيان مى‌كند كه پيامبر فرمود: «هان بوى خوش رحمان، از جانب يمن مى‌آيد»؛ «انى اشم رائحة الرحمن من قبل اليمن»، ولى اصل عبارت به‌طورى‌كه در كتاب «[[احياء علوم‌الدين|احياء العلوم]]»، ج 3، ص153، آمده است، «انى لاجد نفس الرحمن من جانب اليمن» مى‌باشد. نويسنده آرزو مى‌كند كه در عالم انفاس بوى خوش معشوق دايما به جانب وى بوزد. اعراب به اين موضوع در اشعارشان ياد مى‌كنند، زيرا آنان درودها و تحياتى مى‌گويند كه به‌وسيله بادها هنگامى كه مى‌وزند، فرستاده مى‌شوند.
#«خدا ما را از شر او حفظ كناد»: اشاره به حديثى است كه حضرت فرمود: «من از تو، به تو پناه مى‌برم»؛ «اعوذ بك منك».
#«خدا ما را از شر او حفظ كناد»: اشاره به حديثى است كه حضرت فرمود: «من از تو، به تو پناه مى‌برم»؛ «اعوذ بك منك».
#:«پادشاه موفق و پيروز»، عبارت است از افكار علمى و هدايت الهى.
#:«پادشاه موفق و پيروز»، عبارت است از افكار علمى و هدايت الهى.
#:«ابليس»، انديشه‌اى كه با خدا يكى مى‌شود و مقام مهمى است و كسانى كه به آن دست مى‌يابند، از اتحاد و حلول رهايى مى‌يابند و در حديث به آن اشارت رفته است كه حضرت فرمايد: «من گوش و چشم اويم»؛ اصل خبر: «فاذا احببته، كنت له سمعا و بصرا»«رشف النصايح، سهروردى، ص 71.
#:«ابليس»، انديشه‌اى كه با خدا يكى مى‌شود و مقام مهمى است و كسانى كه به آن دست مى‌يابند، از اتحاد و حلول رهايى مى‌يابند و در حديث به آن اشارت رفته است كه حضرت فرمايد: «من گوش و چشم اويم»؛ اصل خبر: «فاذا احببته، كنت له سمعا و بصرا»«رشف النصايح، سهروردى، ص71.
#وى مى‌گويد:
#وى مى‌گويد:
#:هنگامى كه اين جوهر معنوى خواست قلب اصيل را در بازگشت از مقام انس و اسماء حسنى ترك گويد و در عوالم پديده‌ها و ماديات كه بر او تحميل شده است، حضور يابد. مقام انس، هدف و عشق متعالى انسان قرار گرفت كه وى را به اسماء حق هدايت مى‌كند و در اين باره، پيامبر فرمود: «براى من وقتى است كه كسى جز پروردگار، مرا در آن شريكى نيست»«احاديث مثنوى، فروزان‌فر، ص 39». جوهر معنوى كه انسان را به مقام انس و وحدت مى‌برد، شتر ماده و ساربانان آنها را فرشتگان مقرب درگاه حق گويند».
#:هنگامى كه اين جوهر معنوى خواست قلب اصيل را در بازگشت از مقام انس و اسماء حسنى ترك گويد و در عوالم پديده‌ها و ماديات كه بر او تحميل شده است، حضور يابد. مقام انس، هدف و عشق متعالى انسان قرار گرفت كه وى را به اسماء حق هدايت مى‌كند و در اين باره، پيامبر فرمود: «براى من وقتى است كه كسى جز پروردگار، مرا در آن شريكى نيست»«احاديث مثنوى، فروزان‌فر، ص39». جوهر معنوى كه انسان را به مقام انس و وحدت مى‌برد، شتر ماده و ساربانان آنها را فرشتگان مقرب درگاه حق گويند».


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش