أصول الحديث: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص'
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص')
خط ۴۱: خط ۴۱:
'''أصول الحديث'''، اثر [[شيخ عبدالهادى فضلى]]، کتابى است در علم حديث كه پيرامون اصول علم حديث، تاريخ و مصطلحات آن و نيز مصادر، عناصر و اقسام حديث و كيفيت تحمل و طرق نقل حديث بحث مى‌كند کتاب، به زبان عربى و در سال 1413ق، نوشته شده است.
'''أصول الحديث'''، اثر [[شيخ عبدالهادى فضلى]]، کتابى است در علم حديث كه پيرامون اصول علم حديث، تاريخ و مصطلحات آن و نيز مصادر، عناصر و اقسام حديث و كيفيت تحمل و طرق نقل حديث بحث مى‌كند کتاب، به زبان عربى و در سال 1413ق، نوشته شده است.


اهميت و ضرورت مطالعه علم حديث، انگيزه تدوين اثر حاضر بوده است.<ref>مقدمه، ص 5</ref>
اهميت و ضرورت مطالعه علم حديث، انگيزه تدوين اثر حاضر بوده است.<ref>مقدمه، ص5</ref>


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۳: خط ۵۳:




در مقدمه، ضمن بيان اهميت و جايگاه علم حديث، به انگيزه تأليف کتاب، اشاره شده است.<ref>مقدمه، ص 5</ref>
در مقدمه، ضمن بيان اهميت و جايگاه علم حديث، به انگيزه تأليف کتاب، اشاره شده است.<ref>مقدمه، ص5</ref>


بخش اول، به مباحث مقدماتى اختصاص يافته و در آن، به تسميه، تعريف، موضوع، فايده و ارتباط علم حديث با ساير علوم شرعيه پرداخته شده است.<ref>متن کتاب، ص 7</ref>
بخش اول، به مباحث مقدماتى اختصاص يافته و در آن، به تسميه، تعريف، موضوع، فايده و ارتباط علم حديث با ساير علوم شرعيه پرداخته شده است.<ref>متن کتاب، ص7</ref>


اين علم را اسامى فراوانى است كه مشهورترين آن‌ها «علم الحديث»، «دراية الحديث»، «مصطلح الحديث»، «قواعد الحديث» و «أصول الحديث» مى‌باشد. تمامى اين اسامى، به معناى واحدى اشاره دارند كه عبارت است از: مجموعه قواعد كلى يا اصول عامه‌اى كه جهتى واحد آنها را گرد هم آورده است.<ref>همان، ص 9</ref>
اين علم را اسامى فراوانى است كه مشهورترين آن‌ها «علم الحديث»، «دراية الحديث»، «مصطلح الحديث»، «قواعد الحديث» و «أصول الحديث» مى‌باشد. تمامى اين اسامى، به معناى واحدى اشاره دارند كه عبارت است از: مجموعه قواعد كلى يا اصول عامه‌اى كه جهتى واحد آنها را گرد هم آورده است.<ref>همان، ص9</ref>


در بخش دوم، به تاريخ اصول حديث پرداخته شده است. نويسنده در اين بخش، ابتدا در مورد چگونگى پرورش و توسعه اصول حديث بحث كرده و سپس به معرفى تأليفاتى كه در اين زمينه نوشته شده، پرداخته است.<ref>همان، ص 9</ref>
در بخش دوم، به تاريخ اصول حديث پرداخته شده است. نويسنده در اين بخش، ابتدا در مورد چگونگى پرورش و توسعه اصول حديث بحث كرده و سپس به معرفى تأليفاتى كه در اين زمينه نوشته شده، پرداخته است.<ref>همان، ص9</ref>


کتاب «[[شرح أصول دراية الحديث]]»، اثر [[سيد على بن عبدالكريم بن عبدالحميد نجفى نيلى]]، يكى از شاگردان [[علامه حلى]]، از علماى قرن هشتم هجرى، از جمله نخستين كتبى است كه در زمينه علم اصول حديث، نوشته شده است. در قرن دهم هجرى [[شهيد ثانى|شيخ زين‌الدين عاملى]] معروف به [[شهيد ثانى]] نيز تأليفات فراوانى پيرامون علم حديث تدوين نموده‌اند كه عبارتند از: «[[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية]] في علم الدراية]]»، «[[الرعاية في علم الدراية]]»، «[[غنية القاصدين في معرفة اصطلاحات المحدثين]]». آثار ديگرى كه نويسنده در اين بخش بدان اشاره كرده، عبارتند از: «[[وصول الأخيار إلى أصول الأخبار]]» اثر [[شيخ حسين بن عبدالصمد عاملى]] (984ق)؛ «[[الوجيزة في علم الدراية]]» اثر [[شيخ بهاءالدين عاملى]](1030ق)؛ «[[الرواشح السماوية]]» تأليف [[سيد داماد]] (1041ق)؛ «[[جامع المقال في ما يتعلق بأحوال الحديث و الرجال]]» اثر [[شيخ فخرالدين طريحى]] (1085ق)؛ «[[مقياس الهداية في علم الدراية]]» نوشته [[شيخ عبدالله مامقانى]] (1351ق)؛ «[[نهاية الدراية]]» اثر [[سيد حسن صدر]] (1354ق) و.<ref>همان، ص 27</ref>
کتاب «[[شرح أصول دراية الحديث]]»، اثر [[سيد على بن عبدالكريم بن عبدالحميد نجفى نيلى]]، يكى از شاگردان [[علامه حلى]]، از علماى قرن هشتم هجرى، از جمله نخستين كتبى است كه در زمينه علم اصول حديث، نوشته شده است. در قرن دهم هجرى [[شهيد ثانى|شيخ زين‌الدين عاملى]] معروف به [[شهيد ثانى]] نيز تأليفات فراوانى پيرامون علم حديث تدوين نموده‌اند كه عبارتند از: «[[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية]] في علم الدراية]]»، «[[الرعاية في علم الدراية]]»، «[[غنية القاصدين في معرفة اصطلاحات المحدثين]]». آثار ديگرى كه نويسنده در اين بخش بدان اشاره كرده، عبارتند از: «[[وصول الأخيار إلى أصول الأخبار]]» اثر [[شيخ حسين بن عبدالصمد عاملى]] (984ق)؛ «[[الوجيزة في علم الدراية]]» اثر [[شيخ بهاءالدين عاملى]](1030ق)؛ «[[الرواشح السماوية]]» تأليف [[سيد داماد]] (1041ق)؛ «[[جامع المقال في ما يتعلق بأحوال الحديث و الرجال]]» اثر [[شيخ فخرالدين طريحى]] (1085ق)؛ «[[مقياس الهداية في علم الدراية]]» نوشته [[شيخ عبدالله مامقانى]] (1351ق)؛ «[[نهاية الدراية]]» اثر [[سيد حسن صدر]] (1354ق) و.<ref>همان، ص27</ref>


علماى علم حديث، از اصطلاحات فراوانى در اين علم استفاده مى‌كنند؛ در بخش سوم، به بيان معناى لغوى و اصطلاحى برخى از اين اصطلاحات و توضيح هريك، پرداخته شده است. اين اصطلاحات عبارتند از: «الحديث»، «الخبر»، «الأثر»، «الرواية»، «الراوي»، «الراوية».<ref>همان، ص 29</ref>
علماى علم حديث، از اصطلاحات فراوانى در اين علم استفاده مى‌كنند؛ در بخش سوم، به بيان معناى لغوى و اصطلاحى برخى از اين اصطلاحات و توضيح هريك، پرداخته شده است. اين اصطلاحات عبارتند از: «الحديث»، «الخبر»، «الأثر»، «الرواية»، «الراوي»، «الراوية».<ref>همان، ص29</ref>


در بخش چهارم، به مصادر حديثى و نحوه روايت و تدوين حديث نزد اهل سنت، اهل‌بيت(ع) و شيعه پرداخته شده است. در ابتداى اين بخش، به اين نكته اشاره گرديده است كه روش مسلمانان در روايت احاديث از پيامبر(ع) به دو شكل شفاهى و تحريرى بوده و با آنكه در ميان اعراب نخستين و صدر اسلام، تحرير حديث معمول نبوده و شيوع نداشته، اما آثارى در اين زمينه نوشته شده است كه مشهورترين آن‌ها عبارتند از: «الصحيفة الصادقة» اثر عبدالله بن عمرو بن العاص، «الصحيفة الصحيحة» به روايت همام بن منبه از ابوهريره از رسول‌الله(ص)، «صحيفة سمرة بن جندب»، «صحيفة سعدة بن عباد الأنصاري» و «صحيفة جابر بن عبدالله الأنصاري».<ref>همان، ص 35</ref>
در بخش چهارم، به مصادر حديثى و نحوه روايت و تدوين حديث نزد اهل سنت، اهل‌بيت(ع) و شيعه پرداخته شده است. در ابتداى اين بخش، به اين نكته اشاره گرديده است كه روش مسلمانان در روايت احاديث از پيامبر(ع) به دو شكل شفاهى و تحريرى بوده و با آنكه در ميان اعراب نخستين و صدر اسلام، تحرير حديث معمول نبوده و شيوع نداشته، اما آثارى در اين زمينه نوشته شده است كه مشهورترين آن‌ها عبارتند از: «الصحيفة الصادقة» اثر عبدالله بن عمرو بن العاص، «الصحيفة الصحيحة» به روايت همام بن منبه از ابوهريره از رسول‌الله(ص)، «صحيفة سمرة بن جندب»، «صحيفة سعدة بن عباد الأنصاري» و «صحيفة جابر بن عبدالله الأنصاري».<ref>همان، ص35</ref>


در بخش پنجم، به بحث پيرامون عناصر حديث كه عبارتند از «سند» و «متن».<ref>همان، ص 63</ref>و در بخش ششم، به اقسام حديث كه عبارت است از «متواتر» و «واحد» پرداخته شده است. در اين بخش، ابتدا تعاريف مختلفى كه پيرامون حديث متواتر وارد شده، بررسى گرديده و سپس از شروط آن، بحث شده است. اين شروط عبارتند از:
در بخش پنجم، به بحث پيرامون عناصر حديث كه عبارتند از «سند» و «متن».<ref>همان، ص63</ref>و در بخش ششم، به اقسام حديث كه عبارت است از «متواتر» و «واحد» پرداخته شده است. در اين بخش، ابتدا تعاريف مختلفى كه پيرامون حديث متواتر وارد شده، بررسى گرديده و سپس از شروط آن، بحث شده است. اين شروط عبارتند از:


#شروط مختص به مخبرين، از جمله: عدد مخبرين، معرفت مخبرين به مضمون خبر، استناد علم مخبرين به نص خبر يا به مضمون آن به حس و وجود شرايط مذكور در تمام طبقات روات.<ref>همان، ص 74</ref>
#شروط مختص به مخبرين، از جمله: عدد مخبرين، معرفت مخبرين به مضمون خبر، استناد علم مخبرين به نص خبر يا به مضمون آن به حس و وجود شرايط مذكور در تمام طبقات روات.<ref>همان، ص74</ref>
#شروط مختص به شنونده، از جمله: اينكه شنونده غير عالم به مدلول خبر باشد.<ref>همان، ص 78</ref>
#شروط مختص به شنونده، از جمله: اينكه شنونده غير عالم به مدلول خبر باشد.<ref>همان، ص78</ref>


در ادامه اين بخش، پيرامون تقسيمات متواتر به لفظى و معنوى، تعريف خبر واحد و تقسيمات آن، خبر واحد مقرون و غير مقرون و مشروعيت آن‌ها، سيره اجتماعيه، خبر مسند و تقسيم آن به اعتبار عدد روات به مستفيض و مشهور و به اعتبار ذكر يا عدم ذكر اسم معصوم در سند آن به مصرح و مضمر و به اعتبار درجه وثاقت روات به صحيح، حسن، موثق و ضعيف، همچنين درباره الفاظ تعديل، توثيق، تحسين و تضعيف، درجات قوت و ضعف، حديث موضوع، كيفيت وضع حديث و حديث مرسل و مشروعيت آن بحث شده است.<ref>همان، ص 79 - 180</ref>
در ادامه اين بخش، پيرامون تقسيمات متواتر به لفظى و معنوى، تعريف خبر واحد و تقسيمات آن، خبر واحد مقرون و غير مقرون و مشروعيت آن‌ها، سيره اجتماعيه، خبر مسند و تقسيم آن به اعتبار عدد روات به مستفيض و مشهور و به اعتبار ذكر يا عدم ذكر اسم معصوم در سند آن به مصرح و مضمر و به اعتبار درجه وثاقت روات به صحيح، حسن، موثق و ضعيف، همچنين درباره الفاظ تعديل، توثيق، تحسين و تضعيف، درجات قوت و ضعف، حديث موضوع، كيفيت وضع حديث و حديث مرسل و مشروعيت آن بحث شده است.<ref>همان، ص79 - 180</ref>


در بخش ششم، از اهليت راوى براى روايت، بحث به ميان آمده است. به اعتقاد نويسنده، اين موضوع، از مهم‌ترين موضوعات علم حديث مى‌باشد. اين بحث در علم حديث، با عناوين مختلفى مطرح شده است، از جمله: «كسى كه روايتش قبول مى‌شود و كسى كه روايتش رد مى‌شود»، «صفات راوى» و «شروط راوى» و مراد از همه اين عناوين، بحث پيرامون اهليت راوى براى تحمل و اداى روايت مى‌باشد. از جمله صفات و شروطى كه براى تحمل حديث ذكر شده، عبارت است از: اسلام، عقل، بلوغ، ايمان، عدالت و ضبط.<ref>همان، ص 181 - 197</ref>
در بخش ششم، از اهليت راوى براى روايت، بحث به ميان آمده است. به اعتقاد نويسنده، اين موضوع، از مهم‌ترين موضوعات علم حديث مى‌باشد. اين بحث در علم حديث، با عناوين مختلفى مطرح شده است، از جمله: «كسى كه روايتش قبول مى‌شود و كسى كه روايتش رد مى‌شود»، «صفات راوى» و «شروط راوى» و مراد از همه اين عناوين، بحث پيرامون اهليت راوى براى تحمل و اداى روايت مى‌باشد. از جمله صفات و شروطى كه براى تحمل حديث ذكر شده، عبارت است از: اسلام، عقل، بلوغ، ايمان، عدالت و ضبط.<ref>همان، ص181 - 197</ref>


در بخش هفتم، بحث تصحيحات عامه، در سه قسمت تصحيح روايات اصحاب اجماع، تصحيح مراسيل ثلاثه و تصحيح احاديث كتب اربعه، بررسى شده است.<ref>همان، ص 199 - 219</ref>
در بخش هفتم، بحث تصحيحات عامه، در سه قسمت تصحيح روايات اصحاب اجماع، تصحيح مراسيل ثلاثه و تصحيح احاديث كتب اربعه، بررسى شده است.<ref>همان، ص199 - 219</ref>


كيفيت تحمل حديث و طرق نقل آن، در بخش هشتم مورد بحث و ارزيابى قرار گرفته است. از جمله مباحث مطرح‌شده در اين بخش، عبارتند از: تحمل و اداء؛ صفات و شروط تحمل حديث (كه عبارتند از: عقل، تمييز و ضبط) و طرق نقل حديث (سماع، قرائت، مناوله، کتابت، اعلام، وصيت، وجادت و اجازه).<ref>همان، ص 221 - 230</ref>
كيفيت تحمل حديث و طرق نقل آن، در بخش هشتم مورد بحث و ارزيابى قرار گرفته است. از جمله مباحث مطرح‌شده در اين بخش، عبارتند از: تحمل و اداء؛ صفات و شروط تحمل حديث (كه عبارتند از: عقل، تمييز و ضبط) و طرق نقل حديث (سماع، قرائت، مناوله، کتابت، اعلام، وصيت، وجادت و اجازه).<ref>همان، ص221 - 230</ref>


== وضعيت کتاب ==
== وضعيت کتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش