۸۵
ویرایش
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
امام خمينى قدس سره:مرحوم شيخ فضل اللّه ايستاد كه مشروطه بايد مشروعه باشد. بايد قوانين موافق باشد.در همان وقت كه ايشان اين امر را فرمود و متمم قانون اساسى هم از كوشش ايشان بود مخالفين، خارجىها كه يك همچو قدرتى را در روحانيت مىديدند، كارى كردند در ايران كه شيخ فضل اللّه مجاهد و مجتهد داراى مقامات عاليه را، يك دادگاه درست كردند و يك نفر منحرف روحانىنما او را محاكمه كرد.<ref>نامداران راحل ص 151</ref> | امام خمينى قدس سره: مرحوم شيخ فضل اللّه ايستاد كه مشروطه بايد مشروعه باشد. بايد قوانين موافق باشد.در همان وقت كه ايشان اين امر را فرمود و متمم قانون اساسى هم از كوشش ايشان بود مخالفين، خارجىها كه يك همچو قدرتى را در روحانيت مىديدند، كارى كردند در ايران كه شيخ فضل اللّه مجاهد و مجتهد داراى مقامات عاليه را، يك دادگاه درست كردند و يك نفر منحرف روحانىنما او را محاكمه كرد.<ref>نامداران راحل ص 151</ref> | ||
أعيان الشيعة:من كبار العلماء الإيرانيين، بل أجمع الناس، حتى خصومه، على أنّه كان أعلم و أتقى علماء زمانه في إيران. <ref>مستدركات أعيان الشيعة ج 4 ص 138</ref> | أعيان الشيعة:من كبار العلماء الإيرانيين، بل أجمع الناس، حتى خصومه، على أنّه كان أعلم و أتقى علماء زمانه في إيران. <ref>مستدركات أعيان الشيعة ج 4 ص 138</ref> | ||
ريحانة الأدب:از اكابر علماى مجتهدين و اجلاى فقها و محدثين اماميه اوائل قرن چهاردهم هجرت مىباشد. تمامى اوقات او در ترويج احكام دينيه تدريسا و تأليفا مصروف و مصدر خدمات دينيۀ بسيار بود. <ref>ريحانة الأدب ج 5 - 6 ص 262 - 363</ref> | ريحانة الأدب: از اكابر علماى مجتهدين و اجلاى فقها و محدثين اماميه اوائل قرن چهاردهم هجرت مىباشد. تمامى اوقات او در ترويج احكام دينيه تدريسا و تأليفا مصروف و مصدر خدمات دينيۀ بسيار بود. <ref>ريحانة الأدب ج 5 - 6 ص 262 - 363</ref> | ||
[[علامه امينى]] مؤلف شهداى راه فضيلت: شخصيت مورد بحث ما از پيشوايان مسلمين و پرچمداران دانش و دين و بزرگترين عالم تهران بود فضل و ادب از گفتار و بيانش مىريخت. <ref>شهداى راه فضيلت</ref> | |||
جلال آل احمد در كتاب غربزدگى:من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمى مىدانم كه به علامت استيلاى غربزدگى، پس از دويست سال كشمكش بر بام سراى اين مملكت افراشته شد. <ref>غربزدگى ص 78</ref> | جلال آل احمد در كتاب غربزدگى:من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمى مىدانم كه به علامت استيلاى غربزدگى، پس از دويست سال كشمكش بر بام سراى اين مملكت افراشته شد. <ref>غربزدگى ص 78</ref> |
ویرایش