۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نمونهاى' به 'نمونهای') |
(لینک درون متنی) |
||
| خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
توضيحات | توضيحات [[یارشاطر، احسان|يارشاطر]]، غرض از انتشار اين مجموعه را چنين معرفى میكند كه آثار مهم زبان فارسى، كه مهمترين ميراث فرهنگى ما بشمار میرود، با روش انتقادى و دقت علمى به طبع رسيده و در دسترس طالبان قرار گيرد. | ||
وى روش اصلى طبع اين اثر را، همان روشى كه در كشورهاى غربى در طبع انتقادى اينگونه متون متداول است، میداند كه بر اساس رعايت حق قضاوت براى خوانندگان تدوين میشوند. يعنى كسى كه تدوين و تصحيح متنى را به عهده دارد، با آنكه در روشن ساختن آن میكوشد و خواننده را برحسب اطلاع و درايت خويش به متن درستِ اصلى راهنمايى میكند، درك و سليقه خود را حاكم مطلق نمیشمارد و همه نكاتى را كه ممكن است موجب تعبير ديگرى بشود نيز، ضبط میكند. | وى روش اصلى طبع اين اثر را، همان روشى كه در كشورهاى غربى در طبع انتقادى اينگونه متون متداول است، میداند كه بر اساس رعايت حق قضاوت براى خوانندگان تدوين میشوند. يعنى كسى كه تدوين و تصحيح متنى را به عهده دارد، با آنكه در روشن ساختن آن میكوشد و خواننده را برحسب اطلاع و درايت خويش به متن درستِ اصلى راهنمايى میكند، درك و سليقه خود را حاكم مطلق نمیشمارد و همه نكاتى را كه ممكن است موجب تعبير ديگرى بشود نيز، ضبط میكند. | ||
| خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
آنچه در باب ششم آمده، سخنان پندآميز و حكمتآموز حكام و واليانى چون منوچهر، معتصم عباسى، عبدالملك مروان، منصور دوانيقى، انوشيروان، بهرام گور و جمشيد است. از بهرام گور منقول است كه: «چنان باش كه مردم از تو در آسايش باشند، چنان مباش كه تو از مردم درآسايش باشى. چنان باش كه چون بميرى برهى، نه چنان كه چون بميرى خلق از تطاول تو بارز رهند.» | آنچه در باب ششم آمده، سخنان پندآميز و حكمتآموز حكام و واليانى چون منوچهر، معتصم عباسى، عبدالملك مروان، منصور دوانيقى، انوشيروان، بهرام گور و جمشيد است. از بهرام گور منقول است كه: «چنان باش كه مردم از تو در آسايش باشند، چنان مباش كه تو از مردم درآسايش باشى. چنان باش كه چون بميرى برهى، نه چنان كه چون بميرى خلق از تطاول تو بارز رهند.» | ||
بعد از ذكر روايتى از پيامبر (صلیاللهعليهوآله) بدين مضمون كه «هرگاه خداوند به ملِكى عنايت كند، به او وزيرى كرامت فرمايد كه اگر دقيقهاى عدل و احسان از لوح دل او برود، او را يادآور شود و اگر طريق عدل و داد بپيويد، او را يارى نمايد»، باب هفتم به ذكر احوال وزراء پرداخته و برامكه را | بعد از ذكر روايتى از پيامبر (صلیاللهعليهوآله) بدين مضمون كه «هرگاه خداوند به ملِكى عنايت كند، به او وزيرى كرامت فرمايد كه اگر دقيقهاى عدل و احسان از لوح دل او برود، او را يادآور شود و اگر طريق عدل و داد بپيويد، او را يارى نمايد»، باب هفتم به ذكر احوال وزراء پرداخته و برامكه را نمونهاى از وزيران شايسته و فاضل معرفى مینماید. | ||
باب هشتم به سؤالاتى كه از بزرجمهر، وزير دانشمند انوشيروان پرسيده میشود و پاسخهاى حكيمانه او به آنها، اختصاص دارد. از او میپرسند: كيست كه سزاى مرحمت است؟ او میگوید: كريمى كه مسخّر لئيم شود و عالمى كه مغلوب جاهلى گردد-مستحق لؤم(سرزنش) كيست؟- آنكه كفران نعمت كند و دوستان را بگذارد- ازچه احتراز واجب است؟- از دوست فريبنده و دشمن قوى- چيست كه چشم و دل را روشن گرداند؟- فرزند نيكبخت و جفت موافق- قانعترين مرد كيست؟- آنكه بر شهوت غالب آيد. | باب هشتم به سؤالاتى كه از بزرجمهر، وزير دانشمند انوشيروان پرسيده میشود و پاسخهاى حكيمانه او به آنها، اختصاص دارد. از او میپرسند: كيست كه سزاى مرحمت است؟ او میگوید: كريمى كه مسخّر لئيم شود و عالمى كه مغلوب جاهلى گردد-مستحق لؤم(سرزنش) كيست؟- آنكه كفران نعمت كند و دوستان را بگذارد- ازچه احتراز واجب است؟- از دوست فريبنده و دشمن قوى- چيست كه چشم و دل را روشن گرداند؟- فرزند نيكبخت و جفت موافق- قانعترين مرد كيست؟- آنكه بر شهوت غالب آيد. | ||
ویرایش