۵۳٬۳۲۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type='automationCode'| | |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE2378AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
بااينكه ما به مقدار زيادى سعى كرديم تا جنبه اختصار در ترجمه الفاظ رعايت شود، ولى در بسيارى از موارد ناچار شديم براى توضيح مطلب، جملاتى را اضافه و يا پسوپيش كنيم تا در روانى ترجمه اخلالى پيدا نشود يا رشته بحث بهخاطر برخى تذكرات استطرادى بريده نشود كه البته براى اينكه متن كتاب هم از تصرف محفوظ مانده باشد توضيحات در مابين پرانتز قرار گرفته و يا در پاورقى ذكر شده است. كتاب سيره ابن هشام، صرف نظر از جنبه تاريخى از نظر تفسير و ادبيات هم حائز اهميت است و آيات بسيارى از قرآن كريم در آن تفسير شده و اشعار زيادى نيز كه مربوط به جنگها و يا ساير وقايع زمان رسول خدا(ص) و يا پيش از آن حضرت است، مورد استشهاد قرار گرفته و يا نقل شده است، ولى از آنجا كه ترجمه قسمتهاى تفسيرى و يا شرح برخى از لغات عربى و يا ترجمه اشعار زيادى كه در اين كتاب ذكر شده براى خوانندگان پارسىزبان خستهكننده و ملالآور بود و مىتوان گفت اكثر قريب به اتفاق خوانندگان از ترجمه آن استفادهاى عايدشان نمىشد، ازاينرو از ترجمه آن قسمتها خوددارى شد و بهجز برخى از موارد كه دخالتى در مطلب داشت و يا به تشخيص مترجم، ترجمه آن لازم و يا مستحسن بود در موارد ديگر با نشان دادن جاى آن از كتاب سيره در پاورقى اكتفا نموده و از ترجمه آن بهطور كلى خوددارى شد. | بااينكه ما به مقدار زيادى سعى كرديم تا جنبه اختصار در ترجمه الفاظ رعايت شود، ولى در بسيارى از موارد ناچار شديم براى توضيح مطلب، جملاتى را اضافه و يا پسوپيش كنيم تا در روانى ترجمه اخلالى پيدا نشود يا رشته بحث بهخاطر برخى تذكرات استطرادى بريده نشود كه البته براى اينكه متن كتاب هم از تصرف محفوظ مانده باشد توضيحات در مابين پرانتز قرار گرفته و يا در پاورقى ذكر شده است. كتاب سيره ابن هشام، صرف نظر از جنبه تاريخى از نظر تفسير و ادبيات هم حائز اهميت است و آيات بسيارى از قرآن كريم در آن تفسير شده و اشعار زيادى نيز كه مربوط به جنگها و يا ساير وقايع زمان رسول خدا(ص) و يا پيش از آن حضرت است، مورد استشهاد قرار گرفته و يا نقل شده است، ولى از آنجا كه ترجمه قسمتهاى تفسيرى و يا شرح برخى از لغات عربى و يا ترجمه اشعار زيادى كه در اين كتاب ذكر شده براى خوانندگان پارسىزبان خستهكننده و ملالآور بود و مىتوان گفت اكثر قريب به اتفاق خوانندگان از ترجمه آن استفادهاى عايدشان نمىشد، ازاينرو از ترجمه آن قسمتها خوددارى شد و بهجز برخى از موارد كه دخالتى در مطلب داشت و يا به تشخيص مترجم، ترجمه آن لازم و يا مستحسن بود در موارد ديگر با نشان دادن جاى آن از كتاب سيره در پاورقى اكتفا نموده و از ترجمه آن بهطور كلى خوددارى شد. | ||
در برخى از جاها چنانچه معمول مورخين قديم بوده يك داستان را از دو طريق يا بيشتر نقل كرده و يا ضميمههايى كه فقط از جنبه حديثى نقل آنها لازم به نظر مىرسيده بدان ضميمه كرده و يا طريق خود را در نقل حديث بهطور مشروح ذكر كرده و اسامى روات را با نام پدرانشان در سند آورده است و گاهى نسب اعلام را تا هفت الى هشت واسطه ذكر كرده است كه در تمام اينگونه موارد قسمتهاى اضافى را كه دخالتى در اصل تاريخ و حديث نداشت، حذف كرديم و براى اينكه خواننده هم دچار اشتباه نشود و اينگونه موارد مشخص باشد، در هر جا تلخيصى شده و يا قسمتهايى حذف و يا جملاتى را پيشوپس نقل كرديم، در پاورقى تذكر دادهايم | در برخى از جاها چنانچه معمول مورخين قديم بوده يك داستان را از دو طريق يا بيشتر نقل كرده و يا ضميمههايى كه فقط از جنبه حديثى نقل آنها لازم به نظر مىرسيده بدان ضميمه كرده و يا طريق خود را در نقل حديث بهطور مشروح ذكر كرده و اسامى روات را با نام پدرانشان در سند آورده است و گاهى نسب اعلام را تا هفت الى هشت واسطه ذكر كرده است كه در تمام اينگونه موارد قسمتهاى اضافى را كه دخالتى در اصل تاريخ و حديث نداشت، حذف كرديم و براى اينكه خواننده هم دچار اشتباه نشود و اينگونه موارد مشخص باشد، در هر جا تلخيصى شده و يا قسمتهايى حذف و يا جملاتى را پيشوپس نقل كرديم، در پاورقى تذكر دادهايم <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص1 و 6-8</ref> | ||
. | |||
مترجم محترم توضيحات مختصرى درباره زندگى ابن هشام و كتاب «السيرة النبوية» و شرحهايى كه بر آن نوشته شده، افزوده است | مترجم محترم توضيحات مختصرى درباره زندگى ابن هشام و كتاب «السيرة النبوية» و شرحهايى كه بر آن نوشته شده، افزوده است <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص2-6</ref> | ||
2. هرچند بررسى تفصيلى اين ترجمه از نظر مطابقت با متن عربى، كارى مشكل و تخصصى است و فرصت فراوانى مىطلبد، ولكن براى فراهم شدن فرصت مقايسه بين اين دو و داورى اجمالى درباره روش و ميزان موفقيت مترجم محترم، به ذكر يك مورد از متن عربى و مقايسه آن با ترجمه فارسى بسنده مىشود: | 2. هرچند بررسى تفصيلى اين ترجمه از نظر مطابقت با متن عربى، كارى مشكل و تخصصى است و فرصت فراوانى مىطلبد، ولكن براى فراهم شدن فرصت مقايسه بين اين دو و داورى اجمالى درباره روش و ميزان موفقيت مترجم محترم، به ذكر يك مورد از متن عربى و مقايسه آن با ترجمه فارسى بسنده مىشود: | ||
خط ۶۴: | خط ۶۵: | ||
(إشارة أبىأمية بتحكيم أول داخل فكان رسولاللَّه(ص)): | (إشارة أبىأمية بتحكيم أول داخل فكان رسولاللَّه(ص)): | ||
فزعم بعض أهل الرواية: أن أباأمية بن المغيرة بن عبداللَّه بن عمر بن مخزوم و كان عامئذ أسن قريش كلها، قال: يا معشر قريش، اجعلوا بينكم في ما تختلفون فيه أول من يدخل من باب هذا المسجد يقضى بينكم فيه، ففعلوا. فكان أول داخل عليهم رسولاللَّه(ص)، فلما رأوه قالوا: هذا الأمين، رضينا، هذا محمد؛ فلما انتهى إليهم و أخبروه الخبر، قال(ص): هلم إلي ثوبا، فأتى به، فأخذ الركن فوضعه فيه بيده، ثم قال: لتأخذ كل قبيلة بناحية من الثوب، ثم ارفعوه جميعا، ففعلوا: حتى إذا بلغوا به موضعه، وضعه هو بيده، ثم بنى عليه» | فزعم بعض أهل الرواية: أن أباأمية بن المغيرة بن عبداللَّه بن عمر بن مخزوم و كان عامئذ أسن قريش كلها، قال: يا معشر قريش، اجعلوا بينكم في ما تختلفون فيه أول من يدخل من باب هذا المسجد يقضى بينكم فيه، ففعلوا. فكان أول داخل عليهم رسولاللَّه(ص)، فلما رأوه قالوا: هذا الأمين، رضينا، هذا محمد؛ فلما انتهى إليهم و أخبروه الخبر، قال(ص): هلم إلي ثوبا، فأتى به، فأخذ الركن فوضعه فيه بيده، ثم قال: لتأخذ كل قبيلة بناحية من الثوب، ثم ارفعوه جميعا، ففعلوا: حتى إذا بلغوا به موضعه، وضعه هو بيده، ثم بنى عليه» <ref>السيرة النبوية، ج1، ص197-198</ref>. | ||
مترجم چنين ترجمه كرده است: | مترجم چنين ترجمه كرده است: | ||
خط ۷۲: | خط ۷۳: | ||
قريش براى بناى كعبه سنگ مىآوردند و هر دسته از آنها سنگها را به قسمتى كه سهم خودشان بود حمل مىكردند. ديوار كعبه از چهار طرف بالا آمد تا به جايى رسيد كه مىبايستى حجرالاسود را در آنجا نصب كنند؛ در اينجا اختلاف ميان سران قبائل افتاد؛ زيرا هر قبيله مىخواستند افتخار نصب آن سنگ نصيب آنان گردد. دستهبندى قبائل شروع شد. هر تيره از تيرههاى قريش جداگانه مسلح شده و مهياى جنگ گشتند. فرزندان عبدالدار طشتى پر از خون كرده، دستهاى خود را در آن فرو بردند و با يكديگر همپيمان شدند كه تا جان در بدن دارند، نگذارند ديگرى آن سنگ را به جاى خود نصب كند. بنوعدى هم با آنان همسوگند شدند. كار ساختمان تعطيل شد و سه چهار روز به همين منوال گذشت و بالاخره روز چهارم يا پنجم در مسجد الحرام جمع شده و براى پيدا كردن راه حلى كه به زدوخورد منجر نشود، پرداختند. | قريش براى بناى كعبه سنگ مىآوردند و هر دسته از آنها سنگها را به قسمتى كه سهم خودشان بود حمل مىكردند. ديوار كعبه از چهار طرف بالا آمد تا به جايى رسيد كه مىبايستى حجرالاسود را در آنجا نصب كنند؛ در اينجا اختلاف ميان سران قبائل افتاد؛ زيرا هر قبيله مىخواستند افتخار نصب آن سنگ نصيب آنان گردد. دستهبندى قبائل شروع شد. هر تيره از تيرههاى قريش جداگانه مسلح شده و مهياى جنگ گشتند. فرزندان عبدالدار طشتى پر از خون كرده، دستهاى خود را در آن فرو بردند و با يكديگر همپيمان شدند كه تا جان در بدن دارند، نگذارند ديگرى آن سنگ را به جاى خود نصب كند. بنوعدى هم با آنان همسوگند شدند. كار ساختمان تعطيل شد و سه چهار روز به همين منوال گذشت و بالاخره روز چهارم يا پنجم در مسجد الحرام جمع شده و براى پيدا كردن راه حلى كه به زدوخورد منجر نشود، پرداختند. | ||
سرانجام رأى اباامية بن مغيرة را كه سالمندترين افراد قريش بود، پذيرفتند. او رأى داد: نخستين شخصى كه از در مسجد وارد شد، در اين كار حكميت كند و هرچه او گفت همگى بپذيرند؟ قريش اين رأى را پذيرفته و چشمها به در مسجد دوخته شد. ناگاه ديدند رسول خدا(ص) از در وارد شد. همگى فرياد زدند: اين امين است كه مىآيد. اين محمد است. ما همگى به حكم او راضى هستيم. همينكه آن حضرت جلو آمد و جريان را به او گفتند، فرمود: پارچهاى بياوريد. چون آوردند حضرت آن را پهن كرد و حجرالاسود را در ميان آن نهاد، سپس فرمود: هريك از شما گوشه آن را بگيريد و بلند كنيد. بدين ترتيب همگى در بلند كردن آن سنگ شركت جستند و همينكه سنگ را محاذى جايگاه اصلى آوردند، خود آن حضرت پيش آمده و آن را از ميان پارچه بلند كرد و در جاى خود گذارد و روى آن ديوار كعبه بالا رفت» | سرانجام رأى اباامية بن مغيرة را كه سالمندترين افراد قريش بود، پذيرفتند. او رأى داد: نخستين شخصى كه از در مسجد وارد شد، در اين كار حكميت كند و هرچه او گفت همگى بپذيرند؟ قريش اين رأى را پذيرفته و چشمها به در مسجد دوخته شد. ناگاه ديدند رسول خدا(ص) از در وارد شد. همگى فرياد زدند: اين امين است كه مىآيد. اين محمد است. ما همگى به حكم او راضى هستيم. همينكه آن حضرت جلو آمد و جريان را به او گفتند، فرمود: پارچهاى بياوريد. چون آوردند حضرت آن را پهن كرد و حجرالاسود را در ميان آن نهاد، سپس فرمود: هريك از شما گوشه آن را بگيريد و بلند كنيد. بدين ترتيب همگى در بلند كردن آن سنگ شركت جستند و همينكه سنگ را محاذى جايگاه اصلى آوردند، خود آن حضرت پيش آمده و آن را از ميان پارچه بلند كرد و در جاى خود گذارد و روى آن ديوار كعبه بالا رفت» <ref>ر.ك: متن كتاب، ج1، ص126-127</ref>. | ||
با مقابله متن و ترجمه و دقت در ترجمه فارسى ملاحظه مىشود: ترجمه حاضر درست و مطابق است و مترجم توانسته پيام نويسنده را برساند، جز آنكه مقدارى تلخيص در آن صورت گرفته و بهطور مثال در عبارات نقلشده، برگردان تعبير «فسموا لعقة الدم»؛ يعنى «پس به نام خونليسان (خونآشامان) ناميده شدند»، در ترجمه فارسى نيامده است. | با مقابله متن و ترجمه و دقت در ترجمه فارسى ملاحظه مىشود: ترجمه حاضر درست و مطابق است و مترجم توانسته پيام نويسنده را برساند، جز آنكه مقدارى تلخيص در آن صورت گرفته و بهطور مثال در عبارات نقلشده، برگردان تعبير «فسموا لعقة الدم»؛ يعنى «پس به نام خونليسان (خونآشامان) ناميده شدند»، در ترجمه فارسى نيامده است. | ||
3. مترجم محترم، اين ترجمه را در تاريخ ششم ارديبهشت 1348 به پايان رسانده است | 3. مترجم محترم، اين ترجمه را در تاريخ ششم ارديبهشت 1348 به پايان رسانده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ج2، ص436</ref>. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == |
ویرایش