ابن دهان، سعید بن مبارک: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين'
جز (جایگزینی متن - '== منبع مقاله ==' به '== منابع مقاله ==')
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
خط ۴۰: خط ۴۰:
ابن دَهّان، ابومحمد سعيد بن مبارك (494- شوال 569ق)، نحوى، لغوى، مفسر، اديب و شاعر بغدادى.
ابن دَهّان، ابومحمد سعيد بن مبارك (494- شوال 569ق)، نحوى، لغوى، مفسر، اديب و شاعر بغدادى.


نسب او به كعب بن عمرو انصارى از صحابه پيامبر(ص) و از شاعران عرب مى‌رسد. [[ذهبى]] به نقل از [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] لقب او را ناصح‌ الدين مى‌داند. ابن دهان در محله نهر طابَق بغداد به دنيا آمد. با زندگى وى از زمانى آشنا مى‌شويم كه او ديگر شهرتى تمام يافته است، معاصرانش وى را به لغت‌دانى و نحوشناسى معرفى كرده‌اند. به گفته [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، ابن دهان علم لغت را نزد على بن عيسى رمّانى (د 384ق) آموخت، اما اين گفته درست نيست، زيرا بين آن دو يك سده فاصله است. بنابراين، شايد مراد ياقوت و ديگران آن باشد كه ابن دهان، به واسطه شاگردان رمّانى از وى بهره يافته است. اينكه ابوزكريا خطيب تبريزى (د 502ق) از ابن دهان استفاده كرده باشد، نيز درست نيست، زيرا خطيب، زمانى درگذشت كه او هنوز كودك بود.  
نسب او به كعب بن عمرو انصارى از صحابه پيامبر(ص) و از شاعران عرب مى‌رسد. [[ذهبى]] به نقل از [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] لقب او را ناصح‌الدين مى‌داند. ابن دهان در محله نهر طابَق بغداد به دنيا آمد. با زندگى وى از زمانى آشنا مى‌شويم كه او ديگر شهرتى تمام يافته است، معاصرانش وى را به لغت‌دانى و نحوشناسى معرفى كرده‌اند. به گفته [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، ابن دهان علم لغت را نزد على بن عيسى رمّانى (د 384ق) آموخت، اما اين گفته درست نيست، زيرا بين آن دو يك سده فاصله است. بنابراين، شايد مراد ياقوت و ديگران آن باشد كه ابن دهان، به واسطه شاگردان رمّانى از وى بهره يافته است. اينكه ابوزكريا خطيب تبريزى (د 502ق) از ابن دهان استفاده كرده باشد، نيز درست نيست، زيرا خطيب، زمانى درگذشت كه او هنوز كودك بود.  


ابن دهان از ابوغالب احمد بن بناء و ابوالقاسم هبةالله بن محمد بن حُصَين حديث شنيد، اما معلوم نيست پيش از اين استادان از محضر چه كسانى بهره گرفته، زيرا در بزرگ‌سالى به درس اين دو استاد مى‌رفته است. ابن دهان سفرى به اصفهان كرده و از عالمان آن ديار حديث شنيده و از کتابخانه‌هاى آنجا بهره جسته است و در همان شهر بود كه وى کتابهاى ادبى بسيارى را به خط خود رونويس كرد.  
ابن دهان از ابوغالب احمد بن بناء و ابوالقاسم هبةالله بن محمد بن حُصَين حديث شنيد، اما معلوم نيست پيش از اين استادان از محضر چه كسانى بهره گرفته، زيرا در بزرگ‌سالى به درس اين دو استاد مى‌رفته است. ابن دهان سفرى به اصفهان كرده و از عالمان آن ديار حديث شنيده و از کتابخانه‌هاى آنجا بهره جسته است و در همان شهر بود كه وى کتابهاى ادبى بسيارى را به خط خود رونويس كرد.  
خط ۵۰: خط ۵۰:
از دو شرح مفصل ابن دهان امروزه تنها بخشى از الغرّة باقى مانده است. برخى از آراى ابن دهان در شرح ايضاح نيز اكنون از طريق ابوحيان اندلسى در دست است.
از دو شرح مفصل ابن دهان امروزه تنها بخشى از الغرّة باقى مانده است. برخى از آراى ابن دهان در شرح ايضاح نيز اكنون از طريق ابوحيان اندلسى در دست است.


بجز نحو، ابن دهان در ادب عربى و علوم قرآنى نيز كتب و رسالات متعدد نوشته است. وى اثرى با نام تفسير القرآن در 4 جلد داشته كه به روش نحويان و لغويان نوشته شده است. تفسيرهاى جداگانه‌اى نيز بر بعضى سوره‌ها مانند فاتحه و اخلاص نوشته است. ابن دهان همچنين رساله‌اى در باب سرقات متنبى از ابوتمام به نام الرسالة السعيدية في المآخذ الكندية نوشته است كه اشاره‌اى به نام خود او، سعيد، دارد، اين رساله بايد شرح کتابى از دوست وى زيد كندى (د 613ق) باشد كه ظاهراً مآخذ كندية نام داشته است. شعرى نيز از ابن دهان در مدح همين زيد در دست است. ضياء الدين ابن اثير کتابى در نقد اين اثر به نام الاستدراك في الأخذ على المآخذ الكندية من المعاني الطائية دارد كه در آن بسيارى از انتقادهاى ابن دهان را نادرست دانسته است. ابن دهان تذكره‌اى (احتمالاً نوعى گلچين ادبى) داشته كه ابن قفطى مى‌گويد: «آن را زهرالرياض نام نهاد و 7 مجلد است، آن را ديده‌ام و نسخه‌اى از آن به خط مؤلف در اختيار من است».  
بجز نحو، ابن دهان در ادب عربى و علوم قرآنى نيز كتب و رسالات متعدد نوشته است. وى اثرى با نام تفسير القرآن در 4 جلد داشته كه به روش نحويان و لغويان نوشته شده است. تفسيرهاى جداگانه‌اى نيز بر بعضى سوره‌ها مانند فاتحه و اخلاص نوشته است. ابن دهان همچنين رساله‌اى در باب سرقات متنبى از ابوتمام به نام الرسالة السعيدية في المآخذ الكندية نوشته است كه اشاره‌اى به نام خود او، سعيد، دارد، اين رساله بايد شرح کتابى از دوست وى زيد كندى (د 613ق) باشد كه ظاهراً مآخذ كندية نام داشته است. شعرى نيز از ابن دهان در مدح همين زيد در دست است. ضياءالدين ابن اثير کتابى در نقد اين اثر به نام الاستدراك في الأخذ على المآخذ الكندية من المعاني الطائية دارد كه در آن بسيارى از انتقادهاى ابن دهان را نادرست دانسته است. ابن دهان تذكره‌اى (احتمالاً نوعى گلچين ادبى) داشته كه ابن قفطى مى‌گويد: «آن را زهرالرياض نام نهاد و 7 مجلد است، آن را ديده‌ام و نسخه‌اى از آن به خط مؤلف در اختيار من است».  


ابن دهان به شعر اهتمام ويژه‌اى داشت و علاوه بر آنكه خود شعر مى‌گفت، شاگردانش را نيز به اين امر تشويق مى‌كرد، اين ظاهراً بدان دليل بود كه وى توانايى بر سرودن شعر را نشانه تسلط بر دانش عربى تلقى مى‌كرد.  
ابن دهان به شعر اهتمام ويژه‌اى داشت و علاوه بر آنكه خود شعر مى‌گفت، شاگردانش را نيز به اين امر تشويق مى‌كرد، اين ظاهراً بدان دليل بود كه وى توانايى بر سرودن شعر را نشانه تسلط بر دانش عربى تلقى مى‌كرد.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش