منطق تفسیر قرآن (1): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبارت‌اند' به 'عبارتند'
جز (جایگزینی متن - 'بررسي' به 'بررسی')
جز (جایگزینی متن - 'عبارت‌اند' به 'عبارتند')
خط ۶۸: خط ۶۸:


===بخش اول===
===بخش اول===
در بخش اول، در سه قسمت زیر، به تبیین مبانی تفسیر، پرداخته شده است که به ترتیب عبارت‌اند از:
در بخش اول، در سه قسمت زیر، به تبیین مبانی تفسیر، پرداخته شده است که به ترتیب عبارتند از:


الف) تفسیر؛ که خود شامل هفت بخش زیر است:
الف) تفسیر؛ که خود شامل هفت بخش زیر است:
خط ۷۴: خط ۷۴:
# مفهوم‌شناسی تفسیر؛ در این قسمت، به تفسیر از منظر واژه‌شناسان و دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی نگریسته شده و واژه تفسیر در قرآن و حدیث، بررسی و در نهایت، چنین نتیجه‌گیری شده است که با استفاده از معناى لغوى و تعاريف صاحب‌نظران، مى‌توان تفسير را این‌گونه تعريف كرد: «تفسير، كشف و پرده‌بردارى از ابهامات كلمات و جمله‌هاى قرآن و توضيح مقاصد و اهداف آن‌هاست»؛ به‌عبارت‌دیگر، «مقصود از تفسير، تبيين معناى استعمالى آيات قرآن و آشكار كردن مراد جدى آن بر اساس قواعد ادبيات عرب و اصول عقلائى محاوره، با استمداد از منابع و قرائن معتبر است»<ref>همان، ص28</ref>.
# مفهوم‌شناسی تفسیر؛ در این قسمت، به تفسیر از منظر واژه‌شناسان و دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی نگریسته شده و واژه تفسیر در قرآن و حدیث، بررسی و در نهایت، چنین نتیجه‌گیری شده است که با استفاده از معناى لغوى و تعاريف صاحب‌نظران، مى‌توان تفسير را این‌گونه تعريف كرد: «تفسير، كشف و پرده‌بردارى از ابهامات كلمات و جمله‌هاى قرآن و توضيح مقاصد و اهداف آن‌هاست»؛ به‌عبارت‌دیگر، «مقصود از تفسير، تبيين معناى استعمالى آيات قرآن و آشكار كردن مراد جدى آن بر اساس قواعد ادبيات عرب و اصول عقلائى محاوره، با استمداد از منابع و قرائن معتبر است»<ref>همان، ص28</ref>.
#علل و عوامل نیاز به تفسیر؛ قرآن كريم، در برخى آيات، خود را نور، كتاب مبين (روشن و روشنگر)، بيان، تبيان (بيان كننده همه‌چیز) و عربى مبين معرفى كرده است. پس به‌صورت طبيعى، بايد قرآن روشن و واضح بوده و نيازمند تفسير نباشد اما قرآن، در آيات ديگر، پيامبر(ص) را مبين و مفسر قرآن معرفى كرده است كه به نيازمندى قرآن به تفسير اشاره دارد. نيز مى‌بينيم كه در طول تاريخ، صدها تفسير در مورد قرآن نوشته شده و باز هم نوشته مى‌شود ولى نياز ما به تفسير هنوز پابرجاست. ازاين‌رو، در این قسمت، به بررسی عوامل و زمينه‌هاى نياز به تفسير قرآن، پرداخته شده است<ref>همان، ص29</ref>.
#علل و عوامل نیاز به تفسیر؛ قرآن كريم، در برخى آيات، خود را نور، كتاب مبين (روشن و روشنگر)، بيان، تبيان (بيان كننده همه‌چیز) و عربى مبين معرفى كرده است. پس به‌صورت طبيعى، بايد قرآن روشن و واضح بوده و نيازمند تفسير نباشد اما قرآن، در آيات ديگر، پيامبر(ص) را مبين و مفسر قرآن معرفى كرده است كه به نيازمندى قرآن به تفسير اشاره دارد. نيز مى‌بينيم كه در طول تاريخ، صدها تفسير در مورد قرآن نوشته شده و باز هم نوشته مى‌شود ولى نياز ما به تفسير هنوز پابرجاست. ازاين‌رو، در این قسمت، به بررسی عوامل و زمينه‌هاى نياز به تفسير قرآن، پرداخته شده است<ref>همان، ص29</ref>.
# منابع تفسیر؛ مقصود از منابع تفسير، مستندات و اطلاعاتى است كه معانى و مقاصد آيات را روشن مى‌سازد و مفسر براى فهم آيات از آن‌ها استفاده مى‌كند. از اين منابع به‌عنوان مأخذ، قرائن، ابزارهاى فهم و مصادر تفسير ياد مى‌شود. منابع معرفی شده، عبارت‌اند از: قرآن، سنت، عقل، علوم تجربی، منابع تاریخی و جغرافیایی، ادبیات عرب، علوم قرآن، شهود و مکاشفه، اجماع، اقوال مفسران و اجتهاد شخصی آنان و اقوال صحابه و تابعین<ref>همان، ص36- 111</ref>.
# منابع تفسیر؛ مقصود از منابع تفسير، مستندات و اطلاعاتى است كه معانى و مقاصد آيات را روشن مى‌سازد و مفسر براى فهم آيات از آن‌ها استفاده مى‌كند. از اين منابع به‌عنوان مأخذ، قرائن، ابزارهاى فهم و مصادر تفسير ياد مى‌شود. منابع معرفی شده، عبارتند از: قرآن، سنت، عقل، علوم تجربی، منابع تاریخی و جغرافیایی، ادبیات عرب، علوم قرآن، شهود و مکاشفه، اجماع، اقوال مفسران و اجتهاد شخصی آنان و اقوال صحابه و تابعین<ref>همان، ص36- 111</ref>.
# شرایط مفسر قرآن؛ مفسر قرآن، كسى است كه بر اساس منابع، مستندات و قرائن معتبر و به‌وسیله روش صحيح، به استنباط‍‌ از متن قرآن مى‌پردازد تا معانى و مقاصد خداى متعال را روشن سازد. نویسنده معتقد است مفسر بايد داراى تخصص كافى و علوم و آگاهى‌هاى لازم و شرايط‍‌ روحى و اخلاقى متناسب باشد تا بتواند تفسير معتبرى ارائه كند؛ وگرنه گرفتار تفسير به رأى مى‌شود و تفسيرى غير معتبر ارائه مى‌كند و مفسران و صاحب‌نظران علوم قرآن از ديرباز به اين ضرورت پى برده و شرايط‍‌ مفسر قرآن را برشمرده‌اند<ref>همان، ص112</ref>.
# شرایط مفسر قرآن؛ مفسر قرآن، كسى است كه بر اساس منابع، مستندات و قرائن معتبر و به‌وسیله روش صحيح، به استنباط‍‌ از متن قرآن مى‌پردازد تا معانى و مقاصد خداى متعال را روشن سازد. نویسنده معتقد است مفسر بايد داراى تخصص كافى و علوم و آگاهى‌هاى لازم و شرايط‍‌ روحى و اخلاقى متناسب باشد تا بتواند تفسير معتبرى ارائه كند؛ وگرنه گرفتار تفسير به رأى مى‌شود و تفسيرى غير معتبر ارائه مى‌كند و مفسران و صاحب‌نظران علوم قرآن از ديرباز به اين ضرورت پى برده و شرايط‍‌ مفسر قرآن را برشمرده‌اند<ref>همان، ص112</ref>.
# پیش‌فرض‌های بنیادین فهم و تفسیر قرآن؛ به باور نویسنده، فهم و تفسير قرآن بر نهادهاى اساسى استوار است كه به‌عنوان پیش‌فرض در تفسير مطرح مى‌شود و مفسر قرآن هنگام تفسير، آن‌ها را مستقيماً مطرح و مستدل نمى‌سازد، بلكه قبل از ورود به تفسير، اين مطالب را پذيرفته است، چون در جاى خود مستدل شده و به‌صورت مقبولات ذهنى در آمده و مفسر ناخودآگاه به آن‌ها توجه دارد. گاهى مفسر هنگام تفسير از آن‌ها غفلت مى‌كند درحالی‌که تفسير قرآن در بسيارى از موارد بر اين نهادهاى اساسى بنيان گذاشته مى‌شود و گاهى فهم و تفسير قرآن بدون آن‌ها ممكن نيست، ازاين‌رو، مفسران قرآن لازم است آگاهانه يا ناخودآگاه به اين پیش‌فرض‌ها توجه كنند. این پیش‌فرض‌ها، عبارت‌اند از: قرآن وحی الهی است؛ تحریف‌ناپذیری قرآن؛ حکیمانه بودن قرآن؛ هدفمندی و هدایت‌گری قرآن؛ هماهنگی آموزه‌های قرآن با فطرت انسان؛ قرآن دارای ساحت‌های فهم و بطون؛ حجیت ظواهر قرآن؛ امکان و جواز فهم و تفسیر قرآن؛ انسجام ساختاری قرآن؛ تعامل قرآن و فرهنگ زمانه؛ انتخاب مبانی علوم قرآنی؛ انتخاب نظریه در مورد زبان قرآن؛ وجود صنایع ادبی در قرآن؛ جامعیت قرآن جهانی و جاودانگی بودن آن؛ واقع‌نمایی و حجیت تفسیر و جدایی‌ناپذیری قرآن و سنت<ref>همان، ص125- 173</ref>.
# پیش‌فرض‌های بنیادین فهم و تفسیر قرآن؛ به باور نویسنده، فهم و تفسير قرآن بر نهادهاى اساسى استوار است كه به‌عنوان پیش‌فرض در تفسير مطرح مى‌شود و مفسر قرآن هنگام تفسير، آن‌ها را مستقيماً مطرح و مستدل نمى‌سازد، بلكه قبل از ورود به تفسير، اين مطالب را پذيرفته است، چون در جاى خود مستدل شده و به‌صورت مقبولات ذهنى در آمده و مفسر ناخودآگاه به آن‌ها توجه دارد. گاهى مفسر هنگام تفسير از آن‌ها غفلت مى‌كند درحالی‌که تفسير قرآن در بسيارى از موارد بر اين نهادهاى اساسى بنيان گذاشته مى‌شود و گاهى فهم و تفسير قرآن بدون آن‌ها ممكن نيست، ازاين‌رو، مفسران قرآن لازم است آگاهانه يا ناخودآگاه به اين پیش‌فرض‌ها توجه كنند. این پیش‌فرض‌ها، عبارتند از: قرآن وحی الهی است؛ تحریف‌ناپذیری قرآن؛ حکیمانه بودن قرآن؛ هدفمندی و هدایت‌گری قرآن؛ هماهنگی آموزه‌های قرآن با فطرت انسان؛ قرآن دارای ساحت‌های فهم و بطون؛ حجیت ظواهر قرآن؛ امکان و جواز فهم و تفسیر قرآن؛ انسجام ساختاری قرآن؛ تعامل قرآن و فرهنگ زمانه؛ انتخاب مبانی علوم قرآنی؛ انتخاب نظریه در مورد زبان قرآن؛ وجود صنایع ادبی در قرآن؛ جامعیت قرآن جهانی و جاودانگی بودن آن؛ واقع‌نمایی و حجیت تفسیر و جدایی‌ناپذیری قرآن و سنت<ref>همان، ص125- 173</ref>.
# معیارها و ضوابط تفسیر معتبر؛ که مهم‌ترین آن، عبارت‌اند از: تفسیر قرآن، بر اساس منابع و مستندات و قرائن معتبر؛ تفسیر قرآن بر اساس روش صحیح؛ تفسیر قرآن توسط مفسر دارای شرایط؛ پرهیز از پیش‌داوری و تفسیر به رأی<ref>همان، ص174</ref>.
# معیارها و ضوابط تفسیر معتبر؛ که مهم‌ترین آن، عبارتند از: تفسیر قرآن، بر اساس منابع و مستندات و قرائن معتبر؛ تفسیر قرآن بر اساس روش صحیح؛ تفسیر قرآن توسط مفسر دارای شرایط؛ پرهیز از پیش‌داوری و تفسیر به رأی<ref>همان، ص174</ref>.


ب) تأویل؛ در این قسمت، ابتدا به مفهوم‌شناسی تأویل پرداخته شده و سپس، جواز تأویل و ضوابط آن، به همراه رابطه تأویل و تفسیر، بررسی شده است<ref>همان، ص177- 190</ref>.
ب) تأویل؛ در این قسمت، ابتدا به مفهوم‌شناسی تأویل پرداخته شده و سپس، جواز تأویل و ضوابط آن، به همراه رابطه تأویل و تفسیر، بررسی شده است<ref>همان، ص177- 190</ref>.
خط ۸۷: خط ۸۷:


=== اهداف نگارش کتاب===
=== اهداف نگارش کتاب===
اهداف آموزشی کتاب که نویسنده به دنبال تحقق آن است، عبارت‌اند از:
اهداف آموزشی کتاب که نویسنده به دنبال تحقق آن است، عبارتند از:
# تبیین مبانى و پیش‌فرض‌های تفسیر و شرایط‍‌ مفسر؛
# تبیین مبانى و پیش‌فرض‌های تفسیر و شرایط‍‌ مفسر؛
# توضیح قواعد اختصاصى تفسیر و قواعد مشترک تفسیر و علوم دیگر؛
# توضیح قواعد اختصاصى تفسیر و قواعد مشترک تفسیر و علوم دیگر؛
خط ۹۴: خط ۹۴:


===ویژگی‌های کتاب===
===ویژگی‌های کتاب===
ویژگی‌های ذکر شده برای کتاب، عبارت‌اند از:
ویژگی‌های ذکر شده برای کتاب، عبارتند از:
# تعریف و بررسى مبانى (مثل تفسیر، تأویل، بطن و...) و قواعد تفسیر و جداسازى آن‌ها و تبیین مرزهاى هر کدام؛
# تعریف و بررسى مبانى (مثل تفسیر، تأویل، بطن و...) و قواعد تفسیر و جداسازى آن‌ها و تبیین مرزهاى هر کدام؛
# بهره‌گیرى از مطالب جدید دانش تفسیر، مثل زبان قرآن و قرآن و فرهنگ زمانه و ساماندهى آن‌ها در قالب مبانى و قواعد تفسیر؛
# بهره‌گیرى از مطالب جدید دانش تفسیر، مثل زبان قرآن و قرآن و فرهنگ زمانه و ساماندهى آن‌ها در قالب مبانى و قواعد تفسیر؛
۶۱٬۱۸۹

ویرایش