دانش رجال از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبارت‌اند' به 'عبارتند'
جز (جایگزینی متن - 'محمد رضا' به 'محمدرضا')
جز (جایگزینی متن - 'عبارت‌اند' به 'عبارتند')
خط ۷۵: خط ۷۵:
اثر و لازمه قبول قول اوّل در علوم حديث آن است كه تعديل را از كم‌تر از دو رجالى نپذيريم؛ زيرا تعدّد، شرط پذيرش شهادت است. بنابراين، با الحاق تعديل رجاليان به شهادت، مى‌بايد تعديل راوى را از كم‌تر از دو نفر نپذيريم و اثر و لازمه قول دوم و سوم و نيز چهارم (كه تركيبى از قول دوم و سوم است)، اكتفا به تعديل و جرح يك رجالى است؛ زيرا در حكم و روايت، تعدّد شرط نيست<ref>همان، ص114</ref>
اثر و لازمه قبول قول اوّل در علوم حديث آن است كه تعديل را از كم‌تر از دو رجالى نپذيريم؛ زيرا تعدّد، شرط پذيرش شهادت است. بنابراين، با الحاق تعديل رجاليان به شهادت، مى‌بايد تعديل راوى را از كم‌تر از دو نفر نپذيريم و اثر و لازمه قول دوم و سوم و نيز چهارم (كه تركيبى از قول دوم و سوم است)، اكتفا به تعديل و جرح يك رجالى است؛ زيرا در حكم و روايت، تعدّد شرط نيست<ref>همان، ص114</ref>


در گفتار دوم، شرايط عالمان جرح و تعديل بررسى گرديده است. به اعتقاد نويسنده از آنجا كه ثبوت روايات و سنّت نبوى برعهده علماى جرح و تعديل مى‌باشد، ازاين‌رو، آنان متناسب با چنين جايگاه رفيعى، لزوماً مى‌بايد علاوه بر شرايط عمومى تكليف- كه مسلمان بودن، بالغ بودن و دارا بودن عقل است- متّصف به صفاتى متناسب با جايگاه ويژه‌شان باشند و مهم‌ترين آن صفات، عبارت‌اند از: عدالت؛ علم؛ دورى از تعصّب؛ دانستن اسباب جرح و تزكيه و آگاهىِ كامل از مدلول و معانى الفاظ از جهت لغت و اصطلاح<ref>همان، ص115</ref>
در گفتار دوم، شرايط عالمان جرح و تعديل بررسى گرديده است. به اعتقاد نويسنده از آنجا كه ثبوت روايات و سنّت نبوى برعهده علماى جرح و تعديل مى‌باشد، ازاين‌رو، آنان متناسب با چنين جايگاه رفيعى، لزوماً مى‌بايد علاوه بر شرايط عمومى تكليف- كه مسلمان بودن، بالغ بودن و دارا بودن عقل است- متّصف به صفاتى متناسب با جايگاه ويژه‌شان باشند و مهم‌ترين آن صفات، عبارتند از: عدالت؛ علم؛ دورى از تعصّب؛ دانستن اسباب جرح و تزكيه و آگاهىِ كامل از مدلول و معانى الفاظ از جهت لغت و اصطلاح<ref>همان، ص115</ref>


محدّثان، جرح و تعديل را به واسطه ضرورت شرعى مهمّى- كه حفظ و صيانت شريعت و احاديث باشد- از مصاديق غيبت محرّم ندانسته‌اند. بنابراين به نظر نويسنده حدّ مجاز جرح و تعديل، محدود به ضرورت مزبور است و از طرفى، تحصيل كامل ضرورت و غرض مزبور، مستلزم رعايت آدابى است كه در صورت عدم رعايت آنها توسط علماى جرح و تعديل، يا افراط مى‌شود و از حدّ مجاز جرح، تجاوز مى‌كند و يا تفريط مى‌شود و به تحصيل غرض مزبور، لطمه وارد مى‌شود. ازاين‌رو، علماى جرح و تعديل و نيز ناقلان جرح و تعديل، مى‌بايد ملتزم به رعايت آدابى گردند كه در گفتار سوم، مهم‌ترين اين آداب توضيح داده شده است<ref>همان، ص121- 122</ref>
محدّثان، جرح و تعديل را به واسطه ضرورت شرعى مهمّى- كه حفظ و صيانت شريعت و احاديث باشد- از مصاديق غيبت محرّم ندانسته‌اند. بنابراين به نظر نويسنده حدّ مجاز جرح و تعديل، محدود به ضرورت مزبور است و از طرفى، تحصيل كامل ضرورت و غرض مزبور، مستلزم رعايت آدابى است كه در صورت عدم رعايت آنها توسط علماى جرح و تعديل، يا افراط مى‌شود و از حدّ مجاز جرح، تجاوز مى‌كند و يا تفريط مى‌شود و به تحصيل غرض مزبور، لطمه وارد مى‌شود. ازاين‌رو، علماى جرح و تعديل و نيز ناقلان جرح و تعديل، مى‌بايد ملتزم به رعايت آدابى گردند كه در گفتار سوم، مهم‌ترين اين آداب توضيح داده شده است<ref>همان، ص121- 122</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش