۰
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR11374J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type='automationCode'| | |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE11374AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
«'''اخبار سلاجقه روم'''»، اثرى است به اهتمام '''[[دكتر محمدجواد مشكور]]''' كه حاوى شرح سلجوقنامهها و بررسىهاى جغرافيايى و تاريخى مربوط به آسياى صغير و دوران سلاجقه روم تا زمان استقرار دولت عثمانى بوده و همراه است با متن كامل «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى» جامع مطالب تاريخى كتاب «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» تصنيف امير ناصرالدين حسين (يحيى) بن محمد بن على الجعفرى الرغدى، مشهور به ابن بىبى المنجمه. | |||
چون تاكنون تاريخ جامعى در باره سلاجقه روم وجود نداشته، نويسنده بر آن شده است تا مجموعهاى از حوادث آل سلجوق را در اثر حاضر، تدوين نمايد | چون تاكنون تاريخ جامعى در باره سلاجقه روم وجود نداشته، نويسنده بر آن شده است تا مجموعهاى از حوادث آل سلجوق را در اثر حاضر، تدوين نمايد <ref>سرآغاز، ص دو</ref>. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
كتاب با مقدمه مفصل نويسنده در پنج باب آغاز و پس از آن، متن «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى» كه بهصورت بيان وقايع مهم تاريخى مىباشد، آمده است. | كتاب با مقدمه مفصل نويسنده در پنج باب آغاز و پس از آن، متن «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى» كه بهصورت بيان وقايع مهم تاريخى مىباشد، آمده است. | ||
در باره سلاجقه روم، تاكنون كتاب مستقلى به فارسى امروز نوشته نشده و چند تاريخ قديم كه به سلجوقنامه معروف است، اساس همه آنها كتاب «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» تصنيف ابن بىبى مىباشد. آن كتاب علاوه بر ناتمام بودن، از جهت اشتمال بر اشعار فارسى و قطعات و عبارات عربى، سبكى متكلفانه، مسجع و مقفى دارد كه از نظر تاريخى، چنانكه شايد قابل استفاده نيست و مىتوان آن را جزء كتب ادبى بشمار آورد | در باره سلاجقه روم، تاكنون كتاب مستقلى به فارسى امروز نوشته نشده و چند تاريخ قديم كه به سلجوقنامه معروف است، اساس همه آنها كتاب «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» تصنيف ابن بىبى مىباشد. آن كتاب علاوه بر ناتمام بودن، از جهت اشتمال بر اشعار فارسى و قطعات و عبارات عربى، سبكى متكلفانه، مسجع و مقفى دارد كه از نظر تاريخى، چنانكه شايد قابل استفاده نيست و مىتوان آن را جزء كتب ادبى بشمار آورد <ref>سرآغاز، ص يك</ref>. | ||
اغلاق و تكلف اين كتاب باعث شد كه در همان زمان، ابن بىبى، مرد فاضلى كه نام خود را از غايت تواضع به مؤلف ذكر نكرده، زحمتى كشيده و حشو و زوايد آن را بيندازد و آن را مهذب و ملخص سازد. نسخه اين كتاب را خاورشناس معروف هلندى، هوتسما، تحت عنوان «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى» منتشر ساخت | اغلاق و تكلف اين كتاب باعث شد كه در همان زمان، ابن بىبى، مرد فاضلى كه نام خود را از غايت تواضع به مؤلف ذكر نكرده، زحمتى كشيده و حشو و زوايد آن را بيندازد و آن را مهذب و ملخص سازد. نسخه اين كتاب را خاورشناس معروف هلندى، هوتسما، تحت عنوان «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى» منتشر ساخت <ref>همان</ref>. | ||
نويسنده اثر حاضر، كتاب «مختصر سلجوقنامه» را از روى همان طبع هوتسما اساس كار خود قرار داده و در هر صفحه، صدر و ذيلى بر آن افزوده و فصول آن را با «الأوامر العلائية» تطبيق كرده و صفحات آن نسخه را در ذيل صفحات اين طبع، يادداشت نموده است و چون در اصل نسخه «مختصر سلجوقنامه» آخرين صفحه؛ يعنى صفحه 337 ناقص بود، مطالب آن را با رجوع به كتاب «الأوامر العلائية» تكميل كرده است | نويسنده اثر حاضر، كتاب «مختصر سلجوقنامه» را از روى همان طبع هوتسما اساس كار خود قرار داده و در هر صفحه، صدر و ذيلى بر آن افزوده و فصول آن را با «الأوامر العلائية» تطبيق كرده و صفحات آن نسخه را در ذيل صفحات اين طبع، يادداشت نموده است و چون در اصل نسخه «مختصر سلجوقنامه» آخرين صفحه؛ يعنى صفحه 337 ناقص بود، مطالب آن را با رجوع به كتاب «الأوامر العلائية» تكميل كرده است <ref>همان</ref>. | ||
سپس تعليقات و اضافاتى از ديگر كتب معتبر فارسى بر آن افزوده و گذشته از طبع تاريخ آل سلجوق در آناطولى كه از مؤلفى گمنام و نسخه يگانه آن در پاريس است، در ديگر تواريخ معتبر فارسى تصفح كرده و در هرجا مطلبى راجع به سلجوقيان روم يافته است، بيرون آورده و براى هريك، فصلى جداگانه به نام آن كتاب ترتيب داده است و سرانجام مقدمه مفصلى بر آن نوشته است | سپس تعليقات و اضافاتى از ديگر كتب معتبر فارسى بر آن افزوده و گذشته از طبع تاريخ آل سلجوق در آناطولى كه از مؤلفى گمنام و نسخه يگانه آن در پاريس است، در ديگر تواريخ معتبر فارسى تصفح كرده و در هرجا مطلبى راجع به سلجوقيان روم يافته است، بيرون آورده و براى هريك، فصلى جداگانه به نام آن كتاب ترتيب داده است و سرانجام مقدمه مفصلى بر آن نوشته است <ref>همان</ref>. | ||
نويسنده براى اينكه كتاب از فايده بصرى خالى نباشد، تصاويرى از آثار باقيه سلاجقه روم در آناطولى از روى كتاب مادام تالبوت رايس كه از محققان تاريخ آن دوره است، عينا به پايان كتاب افزوده است | نويسنده براى اينكه كتاب از فايده بصرى خالى نباشد، تصاويرى از آثار باقيه سلاجقه روم در آناطولى از روى كتاب مادام تالبوت رايس كه از محققان تاريخ آن دوره است، عينا به پايان كتاب افزوده است <ref>همان</ref>. | ||
براى آنكه پيدا كردن اعلام و مطالب بر خوانندگان آسان باشد، فهرستهاى مختلفى در صدر و ذيل كتاب افزوده شده است | براى آنكه پيدا كردن اعلام و مطالب بر خوانندگان آسان باشد، فهرستهاى مختلفى در صدر و ذيل كتاب افزوده شده است <ref>همان، ص دو</ref>. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
مقدمه نويسنده، در پنج فصل زير، تنظيم شده است: | مقدمه نويسنده، در پنج فصل زير، تنظيم شده است: | ||
وى فصل اول را به تاريخ ابن بىبى و سلجوقنامههاى مأخوذ از آن اختصاص داده و تا آنجا كه توانسته است در استقصاى شرح حال او تحقيق كرده است | وى فصل اول را به تاريخ ابن بىبى و سلجوقنامههاى مأخوذ از آن اختصاص داده و تا آنجا كه توانسته است در استقصاى شرح حال او تحقيق كرده است <ref>سرآغاز، ص دو</ref>. | ||
چون آن مجموعه مشحون از اعلام جغرافيايى است، وى فصل دوم را اختصاص به جغرافياى تاريخى آسياى صغير داده و از ازمنه قديم تا قرن نهم هجرى در باره نامهاى جغرافيايى آن خطه بحث كرده و نقشههايى از دورههاى مختلف بدان ضميمه ساخته است | چون آن مجموعه مشحون از اعلام جغرافيايى است، وى فصل دوم را اختصاص به جغرافياى تاريخى آسياى صغير داده و از ازمنه قديم تا قرن نهم هجرى در باره نامهاى جغرافيايى آن خطه بحث كرده و نقشههايى از دورههاى مختلف بدان ضميمه ساخته است <ref>همان</ref>. | ||
فصل سوم اختصاص به تاريخ سلاجقه روم دارد و نويسنده از روى منابع شرقى و غربى، تا آنجا كه توانسته تاريخ مختصرى در باره پادشاهان سلجوقى روم نوشته و شجره نسب افراد آن خاندان را روشن ساخته است | فصل سوم اختصاص به تاريخ سلاجقه روم دارد و نويسنده از روى منابع شرقى و غربى، تا آنجا كه توانسته تاريخ مختصرى در باره پادشاهان سلجوقى روم نوشته و شجره نسب افراد آن خاندان را روشن ساخته است <ref>همان</ref>. | ||
چون مولانا جلالالدين بلخى مشهور به ملاى رومى در عصر سلاجقه روم مىزيست و مدفن او در قونيه است و در تاريخ تحولات فكرى و عرفانى اسلامى اثرى عميق از فلسفه خود بهجاى گذاشته است، در فصل چهارم، به وى اختصاص يافته است و تحت عنوان «ملاى رومى يونانىمآب» بحثى ممتع در باره زندگانى و فلسفه نوافلاطونى او شده است | چون مولانا جلالالدين بلخى مشهور به ملاى رومى در عصر سلاجقه روم مىزيست و مدفن او در قونيه است و در تاريخ تحولات فكرى و عرفانى اسلامى اثرى عميق از فلسفه خود بهجاى گذاشته است، در فصل چهارم، به وى اختصاص يافته است و تحت عنوان «ملاى رومى يونانىمآب» بحثى ممتع در باره زندگانى و فلسفه نوافلاطونى او شده است <ref>همان</ref>. | ||
چون در اين مجموعه و مقدمه، مكرر به نامهاى پادشاهان و اميران آسياى صغير از دوره سلاجقه روم تا پيش از عصر عثمانى اشاره رفته است، نويسنده، فصل پنجم را اختصاص به جدول نامهاى پادشاهان و فرمانروايان آسياى صغير از سلاجقه روم تا پيش از تشكيل دولت عثمانى داده، تا مراجعه بدانها فهم مطالب كتاب را بر خواننده آسان نمايد | چون در اين مجموعه و مقدمه، مكرر به نامهاى پادشاهان و اميران آسياى صغير از دوره سلاجقه روم تا پيش از عصر عثمانى اشاره رفته است، نويسنده، فصل پنجم را اختصاص به جدول نامهاى پادشاهان و فرمانروايان آسياى صغير از سلاجقه روم تا پيش از تشكيل دولت عثمانى داده، تا مراجعه بدانها فهم مطالب كتاب را بر خواننده آسان نمايد <ref>همان</ref>. | ||
كتاب «سلجوقنامه ابن بىبى»، به نام سلطان علاءالدين كيقباد «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» نام يافته است | كتاب «سلجوقنامه ابن بىبى»، به نام سلطان علاءالدين كيقباد «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» نام يافته است <ref>فصل اول، ص نوزده</ref>. | ||
اين كتاب، تاريخى است از نوع كتاب وصاف (تجزية الأمصار و تزجية الأعصار) كه مشحون از كلمات عربى و عبارات مسجع و مقفى است و داراى سبكى متكلفانه و ملالآور است. چنانكه از غايت اغلاق و پيچيدگى، مطالب و حوادث تاريخى در طى آن عبارات مغلقه و تعبيرات منشيانه مشكله گم شده است و بهزحمت و دشوارى مىتوان شرح واقعه و بيان حادثهاى را از آن استخراج كرد. يقين است كه نويسنده در اين اثر متصنع و متكلف خود تنها قصد تاريخنگارى نداشته، بلكه مىخواسته با عبارتپردازى و لفظبازى، اظهار فضل و دبيرپيشگى كرده، در اين شيوه پرتصنع و تكلف، استادى خويش را در عربيت و ادبيت، به رخ خواننده كشيده باشد | اين كتاب، تاريخى است از نوع كتاب وصاف (تجزية الأمصار و تزجية الأعصار) كه مشحون از كلمات عربى و عبارات مسجع و مقفى است و داراى سبكى متكلفانه و ملالآور است. چنانكه از غايت اغلاق و پيچيدگى، مطالب و حوادث تاريخى در طى آن عبارات مغلقه و تعبيرات منشيانه مشكله گم شده است و بهزحمت و دشوارى مىتوان شرح واقعه و بيان حادثهاى را از آن استخراج كرد. يقين است كه نويسنده در اين اثر متصنع و متكلف خود تنها قصد تاريخنگارى نداشته، بلكه مىخواسته با عبارتپردازى و لفظبازى، اظهار فضل و دبيرپيشگى كرده، در اين شيوه پرتصنع و تكلف، استادى خويش را در عربيت و ادبيت، به رخ خواننده كشيده باشد <ref>همان</ref>. | ||
ابن بىبى پس از اتمام اين شاهكار ادبى خود، كتابش را به علاءالدين عطاملك بن محمد جوينى صاحب «تاريخ جهانگشاى» جوينى كه گويا در آن هنگام از طرف ايلخان مغول ولايت بغداد را داشته تقديم كرده است | ابن بىبى پس از اتمام اين شاهكار ادبى خود، كتابش را به علاءالدين عطاملك بن محمد جوينى صاحب «تاريخ جهانگشاى» جوينى كه گويا در آن هنگام از طرف ايلخان مغول ولايت بغداد را داشته تقديم كرده است <ref>همان، ص بيست</ref>. | ||
ظاهرا قرائت تاريخ جهانگشاى جوينى كه گذشته از تاريخ مغول، از شاهكارهاى ادبى بشمار مىرود، در نفس ابن بىبى اثرى عميق گذاشته و خواسته است به تقليد آن كتاب، او نيز كتابى در تاريخ سلاجقه روم نوشته باشد. البته از عهده برنيامده و در جزالت و روانى و انسجام عبارات، هرگز نتوانسته است كه كتاب خود را بهپاى تاريخ جهانگشاى جوينى برساند و در اين تقليد، سر از پاى خجالت بردارد | ظاهرا قرائت تاريخ جهانگشاى جوينى كه گذشته از تاريخ مغول، از شاهكارهاى ادبى بشمار مىرود، در نفس ابن بىبى اثرى عميق گذاشته و خواسته است به تقليد آن كتاب، او نيز كتابى در تاريخ سلاجقه روم نوشته باشد. البته از عهده برنيامده و در جزالت و روانى و انسجام عبارات، هرگز نتوانسته است كه كتاب خود را بهپاى تاريخ جهانگشاى جوينى برساند و در اين تقليد، سر از پاى خجالت بردارد <ref>همان</ref>. | ||
وى به سبب آنكه ارادتى خاص به خاندان جوينى داشته، پس از مدح و ثناى شمسالدين محمد صاحب ديوان، نثرا و نظما به ستايش برادر مورخ او، عطاملك جوينى پرداخته است | وى به سبب آنكه ارادتى خاص به خاندان جوينى داشته، پس از مدح و ثناى شمسالدين محمد صاحب ديوان، نثرا و نظما به ستايش برادر مورخ او، عطاملك جوينى پرداخته است <ref>همان</ref>. | ||
ابن بىبى آخرين شاهى را كه از سلاجقه روم ذكر كرده، ملك غياثالدين مسعود بن كيكاووس (679 - 683ق) است. وى سرانجام كتاب خود را باز به مدح و ثناى عطاملك جوينى ختم كرده است | ابن بىبى آخرين شاهى را كه از سلاجقه روم ذكر كرده، ملك غياثالدين مسعود بن كيكاووس (679 - 683ق) است. وى سرانجام كتاب خود را باز به مدح و ثناى عطاملك جوينى ختم كرده است <ref>همان</ref>. | ||
تاريخ ابن بىبى علاوه بر عبارتپردازى و سجعسازى، مشحون از اشعار پارسى و تازى است كه بسيارى از آنها اثر طبع مؤلف است. از جمله اشعار شيوايى كه در آن كتاب آمده، قصيدهاى است كه ظهيرالدين ابوالفضل طاهر بن محمد فاريابى درگذشته در سال 698ق، در ستايش سلطان ركنالدين سليمان شاه (592 - 600ق) سروده است | تاريخ ابن بىبى علاوه بر عبارتپردازى و سجعسازى، مشحون از اشعار پارسى و تازى است كه بسيارى از آنها اثر طبع مؤلف است. از جمله اشعار شيوايى كه در آن كتاب آمده، قصيدهاى است كه ظهيرالدين ابوالفضل طاهر بن محمد فاريابى درگذشته در سال 698ق، در ستايش سلطان ركنالدين سليمان شاه (592 - 600ق) سروده است <ref>همان</ref>. | ||
ديگر قصيده شيوايى است به نام انگوريه كه امام ملكالكلام جلالالدين وركانى در مدح صاحب شمسالدين محمد اصفهانى وزير سلطان عزالدين كيكاووس كه مشتمل بر هفده بيت است | ديگر قصيده شيوايى است به نام انگوريه كه امام ملكالكلام جلالالدين وركانى در مدح صاحب شمسالدين محمد اصفهانى وزير سلطان عزالدين كيكاووس كه مشتمل بر هفده بيت است <ref>همان، ص بيست و دو</ref>. | ||
ابن بىبى در ضمن شرح حال پادشاهان سلجوقى روم و جهانگشايىهاى ايشان اشعارى سست از خود به مقتضاى مقام، به بحر متقارب آورده است كه ظاهرا از شاهنامهاى كه خود او در باره پادشاهان سلجوقى روم سروده است، گرفته شده باشد. عدد ابياتى كه از آن شاهنامه جابهجاى، در تاريخ ابن بىبى آمده است، از هزار و چهارصد بيت، متجاوز مىباشد | ابن بىبى در ضمن شرح حال پادشاهان سلجوقى روم و جهانگشايىهاى ايشان اشعارى سست از خود به مقتضاى مقام، به بحر متقارب آورده است كه ظاهرا از شاهنامهاى كه خود او در باره پادشاهان سلجوقى روم سروده است، گرفته شده باشد. عدد ابياتى كه از آن شاهنامه جابهجاى، در تاريخ ابن بىبى آمده است، از هزار و چهارصد بيت، متجاوز مىباشد <ref>همان، ص بيست و چهار</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | |||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۴: | ||
[[رده:تاریخ]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده:تاریخ ایران]] | [[رده:تاریخ ایران]] | ||
ویرایش