۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
مؤلف در شرح حديث اول، مطالب مفيدى را در مورد حديث و روايت بيان كرده است كه بهاختصار، ذكر مىكنيم. او واژه حديث را در لغت، مرادف سخن دانسته و معتقد است از اين جهت به آن حديث مىگويند كه بهتدريج و جزءبهجزء به وجود مىآيد و در اصطلاح، سخن خاصى است از پيامبر(ص) يا امام(ع) يا صحابى يا تابعى يا كسى كه در خط آنها گام برمىدارد و گفتار يا كردار يا تقرير آنها را حكايت مىكند <ref>متن كتاب، ص 66</ref>. | مؤلف در شرح حديث اول، مطالب مفيدى را در مورد حديث و روايت بيان كرده است كه بهاختصار، ذكر مىكنيم. او واژه حديث را در لغت، مرادف سخن دانسته و معتقد است از اين جهت به آن حديث مىگويند كه بهتدريج و جزءبهجزء به وجود مىآيد و در اصطلاح، سخن خاصى است از پيامبر(ص) يا امام(ع) يا صحابى يا تابعى يا كسى كه در خط آنها گام برمىدارد و گفتار يا كردار يا تقرير آنها را حكايت مىكند <ref>متن كتاب، ص 66</ref>. | ||
نويسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مىداند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را بهصورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. براى نمونه، در يك جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف | نويسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مىداند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را بهصورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. براى نمونه، در يك جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف «[[الکافی|كافى]]» نقل كرده است <ref>هاشمزاده سيد حجت، ص 115</ref>. | ||
شيخ بهايى كوشيده است تا براى شرح و توضيح معانى روايات، از آيات و احاديث ديگر مدد جويد و براى اين منظور، بيشتر از كتب اربعه، بهره جسته است، اگرچه در برخى موارد، از منابع اهل سنت نيز استفاده كرده است <ref>همان، ص 116</ref>. | شيخ بهايى كوشيده است تا براى شرح و توضيح معانى روايات، از آيات و احاديث ديگر مدد جويد و براى اين منظور، بيشتر از كتب اربعه، بهره جسته است، اگرچه در برخى موارد، از منابع اهل سنت نيز استفاده كرده است <ref>همان، ص 116</ref>. |
ویرایش