مجموعة رسائل الإمام الغزالي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - 'حجة الاسلام' به 'حجت‌الاسلام')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
13. الرسالة الوعظية: اين رساله را غزالى در پاسخ به دوستى كه از وى تقاضاى وعظ كرده نوشته است. ابوحامد، از اينكه شايستگى براى وعظ كردن ندارد، چرا كه وعظ، زكاتى است كه نصاب آن، اتعاظ مى‌باشد و كسى كه فاقد نصاب است، چگونه زكات دهد و كسى كه بى‌نور است، چگونه نورافشانى كند، سخن مى‌گويد و در ضمن اين سخنان، مطالبى ارزش‌مند و اندرزهايى گران‌قدر را بيان مى‌فرمايد؛ مثل اينكه: «خدا به عيسى بن مريم وحى كرد كه اول نفس خود را وعظ كن؛ اگر پذيرفت، ديگران را نيز وعظ بنما وگرنه، از من حيا كن»، «پيغمبر اكرم(ص) فرمود: من در ميان شما دو واعظ ناطق و صامت باقى مى‌گذارم؛ واعظ ناطق، قرآن است و واعظ صامت، مرگ» و...
13. الرسالة الوعظية: اين رساله را غزالى در پاسخ به دوستى كه از وى تقاضاى وعظ كرده نوشته است. ابوحامد، از اينكه شايستگى براى وعظ كردن ندارد، چرا كه وعظ، زكاتى است كه نصاب آن، اتعاظ مى‌باشد و كسى كه فاقد نصاب است، چگونه زكات دهد و كسى كه بى‌نور است، چگونه نورافشانى كند، سخن مى‌گويد و در ضمن اين سخنان، مطالبى ارزش‌مند و اندرزهايى گران‌قدر را بيان مى‌فرمايد؛ مثل اينكه: «خدا به عيسى بن مريم وحى كرد كه اول نفس خود را وعظ كن؛ اگر پذيرفت، ديگران را نيز وعظ بنما وگرنه، از من حيا كن»، «پيغمبر اكرم(ص) فرمود: من در ميان شما دو واعظ ناطق و صامت باقى مى‌گذارم؛ واعظ ناطق، قرآن است و واعظ صامت، مرگ» و...


14. إلجام العوام عن علم الكلام: اين رساله، در پاسخ به شخصى نوشته شده است كه در باره اخبارى كه در نظر جماعت حشويه موهم تشبيه است و آنان را به اين گمان افكنده كه خدا داراى صورت، دست، پا و... است و معتقد شده‌اند كه اعتقاد سلف(صحابه و تابعين) نيز همين‌گونه بوده، پرسش نموده است.
14. إلجام العوام عن علم الكلام: اين رساله، در پاسخ به شخصى نوشته شده است كه درباره اخبارى كه در نظر جماعت حشويه موهم تشبيه است و آنان را به اين گمان افكنده كه خدا داراى صورت، دست، پا و... است و معتقد شده‌اند كه اعتقاد سلف(صحابه و تابعين) نيز همين‌گونه بوده، پرسش نموده است.


غزالى، در ضمن 3 باب و 5 فصل، به بيان اعتقاد سلف در باره اخبار مزبور، برهان بر حقانيت مذهب سلف، وجه به كار رفتن الفاظ موهمه با وجود بى‌نيازى از آنها و... پرداخته است.
غزالى، در ضمن 3 باب و 5 فصل، به بيان اعتقاد سلف درباره اخبار مزبور، برهان بر حقانيت مذهب سلف، وجه به كار رفتن الفاظ موهمه با وجود بى‌نيازى از آنها و... پرداخته است.


15. المضنون به على غير اهله: اين رساله كه [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]] براى برادر خود، [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] نوشته است، مشتمل بر مطالب ارزنده اعتقادى است. غزالى، در آغاز به برادر خود توصيه مى‌كند كه از بيان اين مطالب نزد نااهل خوددارى كند كه قدر و قيمت آن‌ها را ندانسته و آن‌ها را ضايع مى‌نمايد. نام رساله، برگرفته از همين نكته مورد توصيه است.
15. المضنون به على غير اهله: اين رساله كه [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]] براى برادر خود، [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] نوشته است، مشتمل بر مطالب ارزنده اعتقادى است. غزالى، در آغاز به برادر خود توصيه مى‌كند كه از بيان اين مطالب نزد نااهل خوددارى كند كه قدر و قيمت آن‌ها را ندانسته و آن‌ها را ضايع مى‌نمايد. نام رساله، برگرفته از همين نكته مورد توصيه است.
خط ۱۹۹: خط ۱۹۹:
غزالى، سى مقاله(البته وعده سى مقاله را در مقدمه مى‌دهد، ولى در متن، تنها بيست و پنج مقاله را با دو فصل پس از آن، ذكر مى‌كند) را در اين كتاب طرح‌ريزى كرده كه هر كدام، داراى جايگاه ويژه‌اى است. وى، در مقاله نخستين ملك و پادشاهى را عظيم و عقيم و مورد مناقشه بين صالح و طالح مى‌داند و بلندهمتى را اصلى‌ترين و مهم‌ترين ابزار براى تحصيل آن مى‌خواند و سخنى را از معاويه راجع به خلافت نقل مى‌كند كه گفته: «من اهليت خلافت نداشتم، اما همّت كردم و بدان رسيدم...»
غزالى، سى مقاله(البته وعده سى مقاله را در مقدمه مى‌دهد، ولى در متن، تنها بيست و پنج مقاله را با دو فصل پس از آن، ذكر مى‌كند) را در اين كتاب طرح‌ريزى كرده كه هر كدام، داراى جايگاه ويژه‌اى است. وى، در مقاله نخستين ملك و پادشاهى را عظيم و عقيم و مورد مناقشه بين صالح و طالح مى‌داند و بلندهمتى را اصلى‌ترين و مهم‌ترين ابزار براى تحصيل آن مى‌خواند و سخنى را از معاويه راجع به خلافت نقل مى‌كند كه گفته: «من اهليت خلافت نداشتم، اما همّت كردم و بدان رسيدم...»


در آخرين مقاله، در باره علم و عمل سخن مى‌گويد. وى، خواص از خلق الله را به سه دسته عالم و عارف و ناسك تقسيم مى‌كند و عالم را كسى مى‌داند كه به علوم ظاهرى آگاهى يافته و در نتيجه عمل به آنها، خداوند، علومى باطنى را به وى عطا كرده است و...
در آخرين مقاله، درباره علم و عمل سخن مى‌گويد. وى، خواص از خلق الله را به سه دسته عالم و عارف و ناسك تقسيم مى‌كند و عالم را كسى مى‌داند كه به علوم ظاهرى آگاهى يافته و در نتيجه عمل به آنها، خداوند، علومى باطنى را به وى عطا كرده است و...


در مقالات ديگر، از طريقه نشستن و خوابيدن و خورد و خوراك حاكم، آنچه شايسته و آنچه بايسته است حاكم انجام دهد، ترتيب خلافت و مملكت و بيان نظريات مختلف در اين باره، ترتيب واليان، ترتيب حاشيه دولت، آرايش سپاه و انتخاب سپاهيان به هنگام اراده جنگ، آداب سفر حاكم و... سخن مى‌گويد.
در مقالات ديگر، از طريقه نشستن و خوابيدن و خورد و خوراك حاكم، آنچه شايسته و آنچه بايسته است حاكم انجام دهد، ترتيب خلافت و مملكت و بيان نظريات مختلف در اين باره، ترتيب واليان، ترتيب حاشيه دولت، آرايش سپاه و انتخاب سپاهيان به هنگام اراده جنگ، آداب سفر حاكم و... سخن مى‌گويد.
خط ۲۲۱: خط ۲۲۱:
25. المواعظ فى الاحاديث القدسية: در اين رساله، [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]]، سى و هشت حديث قدسى را كه در آنها مواعظ بسيار نغز و درربارى نهفته است، بدون هيچ توضيحى و فقط با شماره‌گذارى خودش بيان مى‌كند.
25. المواعظ فى الاحاديث القدسية: در اين رساله، [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]]، سى و هشت حديث قدسى را كه در آنها مواعظ بسيار نغز و درربارى نهفته است، بدون هيچ توضيحى و فقط با شماره‌گذارى خودش بيان مى‌كند.


26. قانون التأويل: اين رساله، حاوى پاسخ غزالى به پرسش‌هاى مكررى است در باره رواياتى كه در آنها مطالب مغلق مطرح شده است و فهمش براى هر كس به‌راحتى ميسور نمى‌باشد.
26. قانون التأويل: اين رساله، حاوى پاسخ غزالى به پرسش‌هاى مكررى است درباره رواياتى كه در آنها مطالب مغلق مطرح شده است و فهمش براى هر كس به‌راحتى ميسور نمى‌باشد.


غزالى، با وجود اكراهى كه به گفته خود، از بيان اين‌گونه مسائل دارد، به جهت پرسش‌هاى مكرر، قانون كلى تأويل اين‌گونه روايات را بيان مى‌كند. وى، نخست، پنج طايفه را نام مى‌برد كه هر كدام چه برخوردهايى با موارد اين‌چنينى دارند، بعد سه وصيت خودش را در اين باره، به شرح زير بيان مى‌كند:
غزالى، با وجود اكراهى كه به گفته خود، از بيان اين‌گونه مسائل دارد، به جهت پرسش‌هاى مكرر، قانون كلى تأويل اين‌گونه روايات را بيان مى‌كند. وى، نخست، پنج طايفه را نام مى‌برد كه هر كدام چه برخوردهايى با موارد اين‌چنينى دارند، بعد سه وصيت خودش را در اين باره، به شرح زير بيان مى‌كند:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش