۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاند' به 'هاند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مىشود' به 'میشود') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
عالم مثال داراى مراتب و درجات متفاوت است از جهت قوّت وجودى و نورانیت، که اولین جسم صادر از عقل، واسطه ظهور و نزول فیض از حق، الطف و اشرف و آخرین مرتبه عالم مثال، بهواسطه بعد از منبع نور، انزل و اضعف درجات عالم مثال است که با قید یک درجه از تنزل همان موجود مادى جسمانى است»<ref>ر.ک: مقدمه بر چاپ دوم، ص5</ref>. | عالم مثال داراى مراتب و درجات متفاوت است از جهت قوّت وجودى و نورانیت، که اولین جسم صادر از عقل، واسطه ظهور و نزول فیض از حق، الطف و اشرف و آخرین مرتبه عالم مثال، بهواسطه بعد از منبع نور، انزل و اضعف درجات عالم مثال است که با قید یک درجه از تنزل همان موجود مادى جسمانى است»<ref>ر.ک: مقدمه بر چاپ دوم، ص5</ref>. | ||
از قائلان به عالم مثال که از مراتب آن به مثال و برزخ نزولى و نیز از آن تعبیر به مثل معلّقه (یعنى غیر حالّ در ماده جسمانى) نموده است، شیخ اشراق و رئیس حکماى اشراقیه در اسلام است که نام او به نقل شارح «حكمة الإشراق» علامه شیرازى، «ابوالفتوح عمر بن محمد سهروردى» است که از نوابغ دوران محسوب | از قائلان به عالم مثال که از مراتب آن به مثال و برزخ نزولى و نیز از آن تعبیر به مثل معلّقه (یعنى غیر حالّ در ماده جسمانى) نموده است، شیخ اشراق و رئیس حکماى اشراقیه در اسلام است که نام او به نقل شارح «حكمة الإشراق» علامه شیرازى، «ابوالفتوح عمر بن محمد سهروردى» است که از نوابغ دوران محسوب میشود و به قول خود برخى از آثار نفیس خود را در دوران صباوت تألیف نموده است<ref>ر.ک: همان، ص11-10</ref>. | ||
رساله حاضر، اثر نفیسى است از فاضل کامل، بهائى لاهیجى که در عالم مثال نوشته شده است. مسئله عالم برزخ و مثال، یکى از مباحث مهم فلسفى و عرفانى و کلامى است که از قدیمالایام مورد بحث و تحقیق واقع شده است. قبل از ارسطو، دوران افلاطون و قبل از او سقراط و نیز قبل از سقراط و همچنین در ایران باستان جمع زیادى از حکماى فرس معتقد به عوالم سهگانه بودهاند. عالم ماده و اجسام مادى، یعنى دار حرکات و متحرکات و عالم کون و فساد و عالم مثال و برزخ، یعنی عالم اشباح مثالیه و اجسام برزخى که داراى شکل و مقدارند، ولى از ماده و استعداد و جهت قبولِ تابع هیولى و متفرع بر ماده و حرکت، مبرا و معرا مىباشند<ref>ر.ک: مقدمهای بر رساله نوریه لاهیجی، ص43</ref>. | رساله حاضر، اثر نفیسى است از فاضل کامل، بهائى لاهیجى که در عالم مثال نوشته شده است. مسئله عالم برزخ و مثال، یکى از مباحث مهم فلسفى و عرفانى و کلامى است که از قدیمالایام مورد بحث و تحقیق واقع شده است. قبل از ارسطو، دوران افلاطون و قبل از او سقراط و نیز قبل از سقراط و همچنین در ایران باستان جمع زیادى از حکماى فرس معتقد به عوالم سهگانه بودهاند. عالم ماده و اجسام مادى، یعنى دار حرکات و متحرکات و عالم کون و فساد و عالم مثال و برزخ، یعنی عالم اشباح مثالیه و اجسام برزخى که داراى شکل و مقدارند، ولى از ماده و استعداد و جهت قبولِ تابع هیولى و متفرع بر ماده و حرکت، مبرا و معرا مىباشند<ref>ر.ک: مقدمهای بر رساله نوریه لاهیجی، ص43</ref>. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
مبنى بر قیاسات عقلى و دلایل جعلى که اساس ضعیف البنیان جلّ آن، بل کل آن بر لاف و گزاف است نساختهاند، چنین دیده و دانستهاند که روح بىجسد نمىتواند بود. لهذا چون از بدن اسطقسى و کالبد آخشیجى مفارقت جوید، او را جسدى شبحى و هیکلى مثالى در عالم اشباح باشد که متعلق میشود به وى إلى أن يقوم الساعة»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>. | مبنى بر قیاسات عقلى و دلایل جعلى که اساس ضعیف البنیان جلّ آن، بل کل آن بر لاف و گزاف است نساختهاند، چنین دیده و دانستهاند که روح بىجسد نمىتواند بود. لهذا چون از بدن اسطقسى و کالبد آخشیجى مفارقت جوید، او را جسدى شبحى و هیکلى مثالى در عالم اشباح باشد که متعلق میشود به وى إلى أن يقوم الساعة»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>. | ||
سپس در اشراق اول، عالم برزخ را اینگونه توصیف میکند: «بباید دانست که عرفا از مشاهدات خود چنین دیدهاند که: برزخى که میان غیب و شهادت واقع است، غیر برزخى است که ارواح بعد از مفارقت نشئه دنیا در آن خواهند بود و صور جمیع اعمال و اخلاق حسنه و سیئه که در نشئه دنیا کسب کردهاند، چنانکه در آیات و احادیث وارد شده، در آنجا باشد و گفتهاند که: برزخى که روح بعد از مفارقت بدانجا منتقل | سپس در اشراق اول، عالم برزخ را اینگونه توصیف میکند: «بباید دانست که عرفا از مشاهدات خود چنین دیدهاند که: برزخى که میان غیب و شهادت واقع است، غیر برزخى است که ارواح بعد از مفارقت نشئه دنیا در آن خواهند بود و صور جمیع اعمال و اخلاق حسنه و سیئه که در نشئه دنیا کسب کردهاند، چنانکه در آیات و احادیث وارد شده، در آنجا باشد و گفتهاند که: برزخى که روح بعد از مفارقت بدانجا منتقل میشود، برزخى است که میان ارواح و اجساد است<ref>ر.ک: همان، ص174</ref>. | ||
وی دلیل انکار عالم مثال توسط فلاسفه مشاء را اینطور توضیح میدهد: فلاسفه مشائین چون انفکاک بین صورت و ماده را محال و از دائره امکان بیرون شمردهاند، انکار عالم مثال که صورت بدون ماده است نمودهاند و چون حکم مشهدى و موطنى غیر مشهدى دیگر است، چنانکه حکما افتراق میان هیولى و صورت را در موطن خارج جایز ندانسته، در ذهن این انفکاک را قائل شدهاند و صور جواهر قائم به ذوات را در مشعر ذهن، عرض قائم به غیر مىدانند<ref>ر.ک: همان، ص178</ref>. | وی دلیل انکار عالم مثال توسط فلاسفه مشاء را اینطور توضیح میدهد: فلاسفه مشائین چون انفکاک بین صورت و ماده را محال و از دائره امکان بیرون شمردهاند، انکار عالم مثال که صورت بدون ماده است نمودهاند و چون حکم مشهدى و موطنى غیر مشهدى دیگر است، چنانکه حکما افتراق میان هیولى و صورت را در موطن خارج جایز ندانسته، در ذهن این انفکاک را قائل شدهاند و صور جواهر قائم به ذوات را در مشعر ذهن، عرض قائم به غیر مىدانند<ref>ر.ک: همان، ص178</ref>. |
ویرایش