سیره و سیمای امام حسین علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‏اى' به 'ه‏‌اى'
جز (جایگزینی متن - 'مى‏خ' به 'می‌‏خ')
جز (جایگزینی متن - 'ه‏اى' به 'ه‏‌اى')
خط ۵۵: خط ۵۵:
کتاب با مقدمه‌ای از مترجم آغاز شده است. وی در فرازی از آن، توصیفی دلنشین از زحمات و اهداف نویسنده در نگارش اثر دارد: «کوشش پیگیر نویسنده براى کاویدن لایه‏‌هاى درونى روایات و گزارش‌هاى تاریخى و جاى دادن هر نقل در چارچوبى که فهم آن را شدنى‏‌تر سازد، کتاب را سرشار از باریک‏بینى‏‌ها و نکته‏‌سنجى‏‌ها و روشنگرى‏‌هایى ساخته که دل و دیده و خرد خواننده را به ژرف‌‌بینى و ژرف‏‌اندیشى بیشتر وامى‏‌دارد و آموختن درس‌هایى امروزین و فرداساز را از دیروز امت میسر مى‏‌نماید»<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص12-11</ref>
کتاب با مقدمه‌ای از مترجم آغاز شده است. وی در فرازی از آن، توصیفی دلنشین از زحمات و اهداف نویسنده در نگارش اثر دارد: «کوشش پیگیر نویسنده براى کاویدن لایه‏‌هاى درونى روایات و گزارش‌هاى تاریخى و جاى دادن هر نقل در چارچوبى که فهم آن را شدنى‏‌تر سازد، کتاب را سرشار از باریک‏بینى‏‌ها و نکته‏‌سنجى‏‌ها و روشنگرى‏‌هایى ساخته که دل و دیده و خرد خواننده را به ژرف‌‌بینى و ژرف‏‌اندیشى بیشتر وامى‏‌دارد و آموختن درس‌هایى امروزین و فرداساز را از دیروز امت میسر مى‏‌نماید»<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص12-11</ref>


نویسنده، تألیف این اثر را برای خلاصی خواننده از اسانید مشقت‌آور کتاب دانسته است: «[[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] - مانند دیگر نگارش‌هاى کهن - بر اسلوب اسناد متکى است؛ اسانید فراوانى می‌آورد و به برشمردن و تکرار آنها مى‏‌پردازد. این امر در پهنه نقد و ارزیابى تراث اهمیت و ضرورت ویژه‏اى دارد، لیک مراجعه و استفاده از آن را جز براى عالمان و متخصصان، مشقت‏‌آور مى‌‏کند؛ زیرا چنین اسلوب تراثی‌اى را ثقیل مى‏یابند و ازاین‌رو، نه چنین کتاب‌هایى را تهیه می‌‏کنند و نه تن به مطالعه و بهره‏ورى از آن مى‏دهند. بر من گران آمد که این کتاب و ثروت حدیثى و علمى مندرج در آن، از دست و دسترس بیشترینه‏ دوستداران معرفت به‌دور باشد...؛ ازاین‌رو، به استخراج احادیث از این کتاب کلان دست یازیدم و آنها را به شکلى تنظیم نمودم که عموم خوانندگان را خوش افتد». البته روش نویسنده به‌گونه‌ای نیست که تنها نص روایت باقی بماند و قرائنی که در فهم روایت راه‌گشاست حذف شود: «براى سهولت بیشتر و افزایش رغبت خواننده در پیگیرى مطالب، هر حدیث را در چارچوبى معین قرار دادم که ابعاد مورد نظر - و حتى غیر مورد نظر - در ماحصل حدیث را که فهم نص از جنبه‏‌هاى لغوى، تاریخى، عقیدتى و روش‏شناختى باز، بسته بدان است، روشن سازد و از این رهگذر، نص، جامد و مبهم و به‌دور از قرائن حالیه یا مقالیه، برجاى نماند؛ قرائنى که در فضاى صدور نص یا فضاهاى دیگر، موجود بوده و با نص و مدلول آن پیوندى استوار دارند؛ ازین‌رو، یادکردشان براى توضیح و فهم نص لازم است»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18-17</ref>
نویسنده، تألیف این اثر را برای خلاصی خواننده از اسانید مشقت‌آور کتاب دانسته است: «[[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] - مانند دیگر نگارش‌هاى کهن - بر اسلوب اسناد متکى است؛ اسانید فراوانى می‌آورد و به برشمردن و تکرار آنها مى‏‌پردازد. این امر در پهنه نقد و ارزیابى تراث اهمیت و ضرورت ویژه‏‌اى دارد، لیک مراجعه و استفاده از آن را جز براى عالمان و متخصصان، مشقت‏‌آور مى‌‏کند؛ زیرا چنین اسلوب تراثی‌اى را ثقیل مى‏یابند و ازاین‌رو، نه چنین کتاب‌هایى را تهیه می‌‏کنند و نه تن به مطالعه و بهره‏ورى از آن مى‏دهند. بر من گران آمد که این کتاب و ثروت حدیثى و علمى مندرج در آن، از دست و دسترس بیشترینه‏ دوستداران معرفت به‌دور باشد...؛ ازاین‌رو، به استخراج احادیث از این کتاب کلان دست یازیدم و آنها را به شکلى تنظیم نمودم که عموم خوانندگان را خوش افتد». البته روش نویسنده به‌گونه‌ای نیست که تنها نص روایت باقی بماند و قرائنی که در فهم روایت راه‌گشاست حذف شود: «براى سهولت بیشتر و افزایش رغبت خواننده در پیگیرى مطالب، هر حدیث را در چارچوبى معین قرار دادم که ابعاد مورد نظر - و حتى غیر مورد نظر - در ماحصل حدیث را که فهم نص از جنبه‏‌هاى لغوى، تاریخى، عقیدتى و روش‏شناختى باز، بسته بدان است، روشن سازد و از این رهگذر، نص، جامد و مبهم و به‌دور از قرائن حالیه یا مقالیه، برجاى نماند؛ قرائنى که در فضاى صدور نص یا فضاهاى دیگر، موجود بوده و با نص و مدلول آن پیوندى استوار دارند؛ ازین‌رو، یادکردشان براى توضیح و فهم نص لازم است»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18-17</ref>


پس از مقدمه نویسنده، شرح حال [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] به نقل از «سير أعلام النبلاء»، البته به‌اختصار در یک صفحه ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>
پس از مقدمه نویسنده، شرح حال [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] به نقل از «سير أعلام النبلاء»، البته به‌اختصار در یک صفحه ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>
خط ۷۶: خط ۷۶:
# مترجم، شماره احادیث این نسخه را، در آغاز هر روایتى که نقل کرده، میان قلاب گذاشته‏ است.
# مترجم، شماره احادیث این نسخه را، در آغاز هر روایتى که نقل کرده، میان قلاب گذاشته‏ است.
# همچنین متن روایات را با آنچه علامه ابن منظور انصارى در مختصر [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] آورده، از جزء هفتم نسخه‌‏اى که احمد راتب حمروش و محمّد ناجى العمر تحقیق کرده‌‏اند و به سال 1405ق، دارالفکر در دمشق آن را منتشر ساخته، سنجیده‏ است و در هامش به جایگاه این احادیث رجوع داده است<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، یادآوری، ص15</ref>
# همچنین متن روایات را با آنچه علامه ابن منظور انصارى در مختصر [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] آورده، از جزء هفتم نسخه‌‏اى که احمد راتب حمروش و محمّد ناجى العمر تحقیق کرده‌‏اند و به سال 1405ق، دارالفکر در دمشق آن را منتشر ساخته، سنجیده‏ است و در هامش به جایگاه این احادیث رجوع داده است<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، یادآوری، ص15</ref>
# مؤلف، مقید بوده‏ است که جز از تاریخ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] نقل نکند؛ مگر در پاره‏اى از امور که در آنها اساساً بر نوشتارهاى پیشین خود، به‌ویژه آنچه در پیوند با امام حسین(ع) بوده، تکیه کرده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18</ref>
# مؤلف، مقید بوده‏ است که جز از تاریخ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] نقل نکند؛ مگر در پاره‏‌اى از امور که در آنها اساساً بر نوشتارهاى پیشین خود، به‌ویژه آنچه در پیوند با امام حسین(ع) بوده، تکیه کرده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18</ref>
# نکته قابل توجه در مقدمه نویسنده، مطلبی است که در رابطه با تعداد احادیث کتاب می‌خوانیم: «احادیث این سرگذشت - بنا بر شماره‏‌گذارى مصحّح کتاب - نزدیک به 400 حدیث است»؛ اما آنچه در این ترجمه آمده 286 حدیث می‌باشد. ممکن است این ترجمه جلد دومی هم داشته باشد که یا منتشر شده و در دسترس ما نیست و یا اینکه منتشر خواهد شد؛ اما نکته قابل تأمل این است که ترجمه به فرجام ختم شده است و اشاره‌ای هم نه در شناسنامه و نه در مقدمه و مؤخره به جلد دوم کتاب نشده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص224-223</ref>
# نکته قابل توجه در مقدمه نویسنده، مطلبی است که در رابطه با تعداد احادیث کتاب می‌خوانیم: «احادیث این سرگذشت - بنا بر شماره‏‌گذارى مصحّح کتاب - نزدیک به 400 حدیث است»؛ اما آنچه در این ترجمه آمده 286 حدیث می‌باشد. ممکن است این ترجمه جلد دومی هم داشته باشد که یا منتشر شده و در دسترس ما نیست و یا اینکه منتشر خواهد شد؛ اما نکته قابل تأمل این است که ترجمه به فرجام ختم شده است و اشاره‌ای هم نه در شناسنامه و نه در مقدمه و مؤخره به جلد دوم کتاب نشده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص224-223</ref>


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش