۱۱۱٬۴۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىگ' به 'میگ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'التفسير و المفسرون (ابهام زدایی)' به 'التفسير و المفسرون (ابهامزدایی)') |
||
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR12885J1.jpg | |||
| عنوان =التفسير و المفسرون | |||
| | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | |||
[[مارديني، فاطمه محمد]] (نویسنده) | |||
| | |||
| | |||
| زبان =عربی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 91 /م2ت7 | ||
| موضوع = | |||
تفسير - تاريخ | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
مفسران - تاريخ | مفسران - تاريخ | ||
مفسران - | مفسران - سرگذشتنامه و کتابشناسی | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | بيت الحکمه | ||
| مکان نشر =سوريه - دمشق | |||
| سال نشر =مجلد1: 2009م , 1430ق , | |||
|مکان نشر | |||
|کد اتوماسیون | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12885AUTOMATIONCODE | ||
| | | چاپ =1 | ||
| | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12885 | |||
| کتابخوان همراه نور =12885 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
==ساختار | {{کاربردهای دیگر|التفسير و المفسرون (ابهامزدایی)}} | ||
کتاب دارای | '''التفسير و المفسرون''' نوشته [[مارديني، فاطمه محمد|فاطمه محمد ماردینی]]، کتابی است در موضوع تفاسیر و مفسران قرآن کریم که دربردارنده اهمیت و جایگاه تفسیر، معرفی و شرح انواع روشهای تفسیری و بیان مصادیق آن است. این کتاب به زبان عربی در زمان معاصر و در یک جلد به نگارش درآمده است. | ||
==ساختار== | |||
کتاب دارای مقدمه و محتویات در ضمن دو فصل است؛ فصل اول این نوشتار در ذیل ده مبحث و فصل دوم آن در نه مبحث ارائه شده است. نویسنده مطالب خود را با استفاده از آیات، روایات و اقوال مفسران و علمای لغت ارائه نموده است. | |||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۴۹: | خط ۳۹: | ||
نگارنده در فصل اول کتاب پیرامون مباحث کلی در علم تفسیر اعم از تعریف تفسیر و تأویل، فرق بین این دو، پیدایش علم تفسیر، جایگاه، هدف، فضیلت و مراتب علم تفسیر و... سخن به میان آورده است. | نگارنده در فصل اول کتاب پیرامون مباحث کلی در علم تفسیر اعم از تعریف تفسیر و تأویل، فرق بین این دو، پیدایش علم تفسیر، جایگاه، هدف، فضیلت و مراتب علم تفسیر و... سخن به میان آورده است. | ||
ایشان در تعریف علم تفسیر میگوید: تفسیر علمی است که بهوسیله آن فهم قرآن کریم به دست میآید و بهوسیله آن احکام و پندهای موجود در قرآن استخراج میشود. این علم از علوم زیادی چون: علم لغت، نحو، صرف، علم بیان، اصول فقه، اسباب نزول و... کمک میگیرد. یا اینکه میتوان علم تفسیر را اینگونه تعریف کرد که آن علمی است که از احوال قرآن کریم از جهت دلالتش بر مراد خداوند، به میزان توان بشری بحث میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11-12</ref>. | ایشان در تعریف علم تفسیر میگوید: تفسیر علمی است که بهوسیله آن فهم قرآن کریم به دست میآید و بهوسیله آن احکام و پندهای موجود در قرآن استخراج میشود. این علم از علوم زیادی چون: علم لغت، نحو، صرف، علم بیان، اصول فقه، اسباب نزول و... کمک میگیرد. یا اینکه میتوان علم تفسیر را اینگونه تعریف کرد که آن علمی است که از احوال قرآن کریم از جهت دلالتش بر مراد خداوند، به میزان توان بشری بحث میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/11 ر.ک: متن کتاب، ص11-12]</ref>. | ||
ایشان در مبحث دوم، در مورد تأویل سخن میگوید. در ابتدا معنای اصطلاحی تأویل اینگونه بیان میکند: برگرداندن لفظ از معنای ظاهری و منطوق آن به یک معنای مرجوح به خاطر وجود یک دلیل که گمان اغلب به آن میرود. سپس به اختلاف بین متکلمین و اصولیین در مورد تأویل اشاره میکند و منشأ این اختلاف را ظهور فلسفه یونانی در تفکر اسلامی معرفی میکند<ref>ر.ک: همان، ص14-16</ref>. | ایشان در مبحث دوم، در مورد تأویل سخن میگوید. در ابتدا معنای اصطلاحی تأویل اینگونه بیان میکند: برگرداندن لفظ از معنای ظاهری و منطوق آن به یک معنای مرجوح به خاطر وجود یک دلیل که گمان اغلب به آن میرود. سپس به اختلاف بین متکلمین و اصولیین در مورد تأویل اشاره میکند و منشأ این اختلاف را ظهور فلسفه یونانی در تفکر اسلامی معرفی میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/14 ر.ک: همان، ص14-16]</ref>. | ||
مؤلف در مبحث سوم، بحث اختلاف انظار بین تفسیر و تأویل را به میان میکشد و در مجموع هفت نظریه به همراه مثال برای این دو مطرح میکند. | مؤلف در مبحث سوم، بحث اختلاف انظار بین تفسیر و تأویل را به میان میکشد و در مجموع هفت نظریه به همراه مثال برای این دو مطرح میکند. | ||
خط ۶۰: | خط ۵۰: | ||
# تفسیر بیانی است وابسته به اسباب نزول آیه، اما تأویل، اخذ معنای محتملی است که موافق با ماقبل و مابعد آیه باشد. | # تفسیر بیانی است وابسته به اسباب نزول آیه، اما تأویل، اخذ معنای محتملی است که موافق با ماقبل و مابعد آیه باشد. | ||
# تفسیر متعلق به روایت است اما تأویل متعلق به درایت است. | # تفسیر متعلق به روایت است اما تأویل متعلق به درایت است. | ||
# تفسیر بیان معانی مستفاد از وضع عبارت است اما تأویل بیان معانی مستفاد از طریق اشاره است<ref>ر.ک: همان، ص18-19</ref>. | # تفسیر بیان معانی مستفاد از وضع عبارت است اما تأویل بیان معانی مستفاد از طریق اشاره است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/18 ر.ک: همان، ص18-19]</ref>. | ||
در مبحث چهارم پیرامون منشأ علم تفسیر سخن به میان آمده؛ منشأ اولیه این علم را متعلق به عصر حیات پیامبر اکرم(ص) و زمان نزول قرآن کریم است. آن زمان که صحابه پیامبر اسلام(ص) در تفسیر و توضیح برخی آیات غامض و صعب قرآنی به پیامبر اکرم(ص) رجوع میکردند و ایشان از طریق تفسیر قرآن به قرآن ابهامات صحابه را پاسخ میدادند. تفسیر قرآن به قرآن بر شش گونه است: | در مبحث چهارم پیرامون منشأ علم تفسیر سخن به میان آمده؛ منشأ اولیه این علم را متعلق به عصر حیات پیامبر اکرم(ص) و زمان نزول قرآن کریم است. آن زمان که صحابه پیامبر اسلام(ص) در تفسیر و توضیح برخی آیات غامض و صعب قرآنی به پیامبر اکرم(ص) رجوع میکردند و ایشان از طریق تفسیر قرآن به قرآن ابهامات صحابه را پاسخ میدادند. تفسیر قرآن به قرآن بر شش گونه است: | ||
خط ۶۸: | خط ۵۸: | ||
# جمعکردن بین آیات در جایی که توهم تفاوت مفهوم آنها با یکدیگر میرود. همانند خلقت آدم که در جایی از قرآن از «طین» سخن به میان آمده و در جای دیگر با «حمأ مسنون» و «صلصال» یاد شده است. در اینجا در حقیقت بیانگر مراحل مختلف خلقت (از ابتدای خلقت تا دمیده شدن روح در او) است. | # جمعکردن بین آیات در جایی که توهم تفاوت مفهوم آنها با یکدیگر میرود. همانند خلقت آدم که در جایی از قرآن از «طین» سخن به میان آمده و در جای دیگر با «حمأ مسنون» و «صلصال» یاد شده است. در اینجا در حقیقت بیانگر مراحل مختلف خلقت (از ابتدای خلقت تا دمیده شدن روح در او) است. | ||
# حمل بعضی از قراءات بر بعضی دیگر. | # حمل بعضی از قراءات بر بعضی دیگر. | ||
# محدود کردن معنای مطلوب به آنچه توضیح و تفسیرش مابعدش میآید؛ مانند «الصَّمَدُ» در آیه شریفه «اللَّهُ الصَّمَدُ» یعنی همان «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ*وَ لَمْ يَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» (توحید: 3-4) است<ref>ر.ک: همان، ص21-23</ref>. | # محدود کردن معنای مطلوب به آنچه توضیح و تفسیرش مابعدش میآید؛ مانند «الصَّمَدُ» در آیه شریفه «اللَّهُ الصَّمَدُ» یعنی همان «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ*وَ لَمْ يَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» (توحید: 3-4) است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/21 ر.ک: همان، ص21-23]</ref>. | ||
مؤلف در مبحث پنجم پیرامون شرافت و جایگاه علم تفسیر قرآن کریم مطالبی را بیان میکند، از جمله اینکه منظور از حکمت در آیه شریفه: «يُؤْتِي الْحِکْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً کَثِيراً وَ مَا يَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا | مؤلف در مبحث پنجم پیرامون شرافت و جایگاه علم تفسیر قرآن کریم مطالبی را بیان میکند، از جمله اینکه منظور از حکمت در آیه شریفه: «يُؤْتِي الْحِکْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً کَثِيراً وَ مَا يَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبَابِ (بقره: 269)، [خدا] به هر كس كه بخواهد حكمت میبخشد و به هر كس حكمت داده شود، بهیقین، خيرى فراوان داده شده است؛ و جز خردمندان، كسى پند نمیگیرد». شناخت ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، مقدم و مؤخر، حلال و حرام در قرآن و امثال آن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/27 ر.ک: همان، ص27-28]</ref>. | ||
در مبحث ششم از این فصل به موضوع عرض و هدف از تفسیر قرآن کریم پرداخته شده است. | در مبحث ششم از این فصل به موضوع عرض و هدف از تفسیر قرآن کریم پرداخته شده است. | ||
خط ۸۲: | خط ۷۲: | ||
# تعلیم حکمت به بشریت در تمامی عصور. | # تعلیم حکمت به بشریت در تمامی عصور. | ||
# موعظه، انذار، تحذیر و تبشیر برای بیداری مؤمنین. | # موعظه، انذار، تحذیر و تبشیر برای بیداری مؤمنین. | ||
# اعجاز قرآن کریم برای اثبات حقانیت رسالت نبی اکرم(ص)<ref>ر.ک: همان، ص29-32</ref>. | # اعجاز قرآن کریم برای اثبات حقانیت رسالت نبی اکرم(ص)<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/29 ر.ک: همان، ص29-32]</ref>. | ||
مبحث هفتم پیرامون فضیلت و شرافت علم تفسیر | مبحث هفتم پیرامون فضیلت و شرافت علم تفسیر است؛ قطعاً عمل به تعالیم قرآن کریم ممکن نیست الا بعد از فهم دقیق قرآن کریم و تدبر در آن و این امر محقق نمیشود جز به طریق کشف و بیان آنچه دلالت میکند بر الفاظ قرآن کریم از طریق تفسیر قرآن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/33 ر.ک: همان، ص33-35]</ref>. | ||
===فصل دوم=== | ===فصل دوم=== | ||
مؤلف فصل دوم کتاب خویش را به تبیین انواع مکاتب تفسیری قدیم و جدید اختصاص داده است. اولین از مشهورترین نوع تفاسیر، تفسیر مأثور است و آن تفسیر آیات مجمل قرآن کریم بهوسیله آیات مفصل و مبین آن است و این همان نوع تفسیری است که از سنت نبی اکرم(ص) برداشت شده است. نویسنده در ادامه این بخش به بحث از جایگاه تفسیر مأثور، اسباب ورود دسیسه و تحریف در کتب تفسیری، طبقات مفسرین، اسباب ضعف تفسیر مأثور و مشهورترین کتب تفسیر مأثور میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص45-74</ref>. | مؤلف فصل دوم کتاب خویش را به تبیین انواع مکاتب تفسیری قدیم و جدید اختصاص داده است. اولین از مشهورترین نوع تفاسیر، تفسیر مأثور است و آن تفسیر آیات مجمل قرآن کریم بهوسیله آیات مفصل و مبین آن است و این همان نوع تفسیری است که از سنت نبی اکرم(ص) برداشت شده است. نویسنده در ادامه این بخش به بحث از جایگاه تفسیر مأثور، اسباب ورود دسیسه و تحریف در کتب تفسیری، طبقات مفسرین، اسباب ضعف تفسیر مأثور و مشهورترین کتب تفسیر مأثور میپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/45 ر.ک: همان، ص45-74]</ref>. | ||
مبحث دوم از این فصل پیرامون تفسیر به رأی جایز است که به عبارتی دیگر از آن به نقد تحلیلی تعبیر شده است. در تعریف این نوع از تفسیر آمده است که آن تفسیر بهوسیله اجتهاد است پس از شناخت وافی مفسر از کلام و الفاظ عرب و وجوه دلالت آنها، همچنین آگاهی دقیق بر اسباب نزول آیات، ناسخ و منسوخ و...؛ سپس در ادامه به نظرات مختلف علما در مورد این نوع تفسیر اشاره میکند؛ همچنین به علومی که مفسر برای تفسیر قرآن به آن احتیاج دارد و شروط مفسر و آداب تفسیر اشاره میکند؛ و در پایان مشهورترین کتب تفسیر به رأی را برمیشمرد.<ref>ر.ک: همان، ص75-97</ref>. | مبحث دوم از این فصل پیرامون تفسیر به رأی جایز است که به عبارتی دیگر از آن به نقد تحلیلی تعبیر شده است. در تعریف این نوع از تفسیر آمده است که آن تفسیر بهوسیله اجتهاد است پس از شناخت وافی مفسر از کلام و الفاظ عرب و وجوه دلالت آنها، همچنین آگاهی دقیق بر اسباب نزول آیات، ناسخ و منسوخ و...؛ سپس در ادامه به نظرات مختلف علما در مورد این نوع تفسیر اشاره میکند؛ همچنین به علومی که مفسر برای تفسیر قرآن به آن احتیاج دارد و شروط مفسر و آداب تفسیر اشاره میکند؛ و در پایان مشهورترین کتب تفسیر به رأی را برمیشمرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/75 ر.ک: همان، ص75-97]</ref>. | ||
مبحث سوم از این فصل پیرامون تفسیر به رأی منحرف است که بهواسطه غلو و بدعت بعضی از طوایف مسلمین به وجود آمده است. مؤلف در این بخش با عداوت ناشی از تعصب کور و جاهلانه به ناحق برای این نوع تفسیر مذموم مثال به تفاسیر شیعی زده که این امر نشان از عدم دقت علمی و کمعمق بودن معلومات او دارد<ref>ر.ک: همان، ص98-109</ref>. | مبحث سوم از این فصل پیرامون تفسیر به رأی منحرف است که بهواسطه غلو و بدعت بعضی از طوایف مسلمین به وجود آمده است. مؤلف در این بخش با عداوت ناشی از تعصب کور و جاهلانه به ناحق برای این نوع تفسیر مذموم مثال به تفاسیر شیعی زده که این امر نشان از عدم دقت علمی و کمعمق بودن معلومات او دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/98 ر.ک: همان، ص98-109]</ref>. | ||
در مبحث سوم از این فصل نگارنده تفصیلی از تفکر معتزلی در تفسیر را پیش میکشد؛ از جمله ویژگیهای این مکتب تفسیری: | در مبحث سوم از این فصل نگارنده تفصیلی از تفکر معتزلی در تفسیر را پیش میکشد؛ از جمله ویژگیهای این مکتب تفسیری: | ||
خط ۹۷: | خط ۸۷: | ||
# تمرکز بر تفسیر آیاتی که مؤید مذهب ایشان است. | # تمرکز بر تفسیر آیاتی که مؤید مذهب ایشان است. | ||
# پناه بردن به علم لغت و صرف برای رسیدن به مقصد خود درجایی معانی قرآن وفای به آن معنای مطلوبشان ندارد. | # پناه بردن به علم لغت و صرف برای رسیدن به مقصد خود درجایی معانی قرآن وفای به آن معنای مطلوبشان ندارد. | ||
# متوسل شدن به برگرداندن ظواهر قرآن آنجایی که مخالفت با اصولشان دارد<ref>ر.ک: همان، ص110-114</ref>. | # متوسل شدن به برگرداندن ظواهر قرآن آنجایی که مخالفت با اصولشان دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/110 ر.ک: همان، ص110-114]</ref>. | ||
در بخش بعدی، مؤلف در مورد تفکر متصوفه در تفسیر قرآن کریم سخن به میان آورده؛ ابتدا تعریفی از اصل تصوف ارائه میکند و آن را تقسیم به دو قسم اساسی تصوف نظری و عملی میکند که تفسیر قرآن با هر یک این دو قسم معنا و محتوای خاص پیدا میکند یعنی: تفسیر صوفی نظری و تفسیر صوفی عملی و سپس به ذکر ویژگیهای هر یک از آنها میپردازد و نمونههایی از کتب این دو نوع تفسیر را ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص115-120</ref>. | در بخش بعدی، مؤلف در مورد تفکر متصوفه در تفسیر قرآن کریم سخن به میان آورده؛ ابتدا تعریفی از اصل تصوف ارائه میکند و آن را تقسیم به دو قسم اساسی تصوف نظری و عملی میکند که تفسیر قرآن با هر یک این دو قسم معنا و محتوای خاص پیدا میکند یعنی: تفسیر صوفی نظری و تفسیر صوفی عملی و سپس به ذکر ویژگیهای هر یک از آنها میپردازد و نمونههایی از کتب این دو نوع تفسیر را ذکر میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/115 ر.ک: همان، ص115-120]</ref>. | ||
مکتب تفسیری بعدی از انواع مکاتب، تفسیر فقهی است که اهتمام این نوع تفسیر به استفاده از آیات قرآن کریم برای استخراج احکام شرعی و مسائل فقهی است؛ سپس مؤلف سیر تطور و نمونههایی از این نوع تفسیر را ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص124-128</ref>. | مکتب تفسیری بعدی از انواع مکاتب، تفسیر فقهی است که اهتمام این نوع تفسیر به استفاده از آیات قرآن کریم برای استخراج احکام شرعی و مسائل فقهی است؛ سپس مؤلف سیر تطور و نمونههایی از این نوع تفسیر را ذکر میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/124 ر.ک: همان، ص124-128]</ref>. | ||
نگارنده در مبحث هشتم از این فصل به تشریح تفسیر علمی عهد قدیم و جدید میپردازد و تفسیر علمی را نوع بینقصی از تفسیر معنا میکند که در آن از اسلوب علمی دقیقی بهره برده شده و از اصطلاحات علمی قرآن کریم در به وجود آمدن آن بهره گرفتهشده است، در ادامه به ذکر آراء و انظار مختلف و کتب تفسیری قدیم و جدید این نوع تفسیر میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص129-141</ref>. | نگارنده در مبحث هشتم از این فصل به تشریح تفسیر علمی عهد قدیم و جدید میپردازد و تفسیر علمی را نوع بینقصی از تفسیر معنا میکند که در آن از اسلوب علمی دقیقی بهره برده شده و از اصطلاحات علمی قرآن کریم در به وجود آمدن آن بهره گرفتهشده است، در ادامه به ذکر آراء و انظار مختلف و کتب تفسیری قدیم و جدید این نوع تفسیر میپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/129 ر.ک: همان، ص129-141]</ref>. | ||
درنهایت مؤلف در مورد تفسیر معاصر سخن به میان آورده، ابتدا به تعریف و ذکر انواع این تفسیر پرداخته، سپس مشهورترین کتب در این موضوع را ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص142-171</ref>. | درنهایت مؤلف در مورد تفسیر معاصر سخن به میان آورده، ابتدا به تعریف و ذکر انواع این تفسیر پرداخته، سپس مشهورترین کتب در این موضوع را ذکر میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32853/1/142 ر.ک: همان، ص142-171]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۰۲: | ||
در پاورقیها توضیح و اضافات برخی از عبارتها و آدرس مطالب ذکر شده است. | در پاورقیها توضیح و اضافات برخی از عبارتها و آدرس مطالب ذکر شده است. | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۱۸: | ||
[[رده:علم تفسیر]] | [[رده:علم تفسیر]] | ||