ترجمه تفسیر طبری: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'شناسي' به 'شناسی'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'شناسي' به 'شناسی')
خط ۴۶: خط ۴۶:
'''ترجمه تفسير طبرى '''، تفسيرى كهن از قرآن به فارسى، تأليف گروهى از علماى ماوراءالنهر در نيمه دوم قرن چهارم است. اين كتاب باآنكه از نظر ساختار و واژگان، ارزشى هم‌سنگ با شاهنامه فردوسى در ادب فارسى دارد، به عللى مهجور مانده است.
'''ترجمه تفسير طبرى '''، تفسيرى كهن از قرآن به فارسى، تأليف گروهى از علماى ماوراءالنهر در نيمه دوم قرن چهارم است. اين كتاب باآنكه از نظر ساختار و واژگان، ارزشى هم‌سنگ با شاهنامه فردوسى در ادب فارسى دارد، به عللى مهجور مانده است.


مقدمه كتاب ثابت مى‌كند كه اين اثر، اگر نخستين تفسير فارسى نباشد، از نخستين ترجمه‌هاى رسمى قرآن است. بنا به گزارش مذكور در ترجمه تفسير [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]].<ref>ج1، مقدمه، ص5</ref>، منصور بن نوح سامانى (حك‍: 350-366)، از علماى ماوراءالنهر نخستين بار درباره جواز به فارسى برگرداندن اين كتاب استفتا كرد و ايشان-كه گويا هجده يا نوزده تن بودند، گفتند كه خواندن و نوشتن تفسير قرآن به فارسى براى كسى كه عربى نمى‌داند رواست. اين پشتوانه دينى و علمى و نيز اعتبار ادبى كتاب موجب شد كه ترجمه آن انتشارى گسترده يابد و اينك كمتر كتابى به فارسى مى‌شناسيم كه اين اندازه نسخه از آن به‌جا مانده باشد.
مقدمه كتاب ثابت مى‌كند كه اين اثر، اگر نخستين تفسير فارسى نباشد، از نخستين ترجمه‌هاى رسمى قرآن است. بنا به گزارش مذكور در ترجمه تفسير [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]].<ref>ج1، مقدمه، ص5</ref>، منصور بن نوح سامانى (حك‍: 350-366)، از علماى ماوراءالنهر نخستين بار درباره جواز به فارسى برگرداندن اين كتاب استفتا كرد و ايشان-كه گويا هجده يا نوزده تن بودند، گفتند كه خواندن و نوشتن تفسير قرآن به فارسى براى كسى كه عربى نمى‌داند رواست. اين پشتوانه دينى و علمى و نيز اعتبار ادبى كتاب موجب شد كه ترجمه آن انتشارى گسترده يابد و اينك كمتر كتابى به فارسى مى‌شناسیم كه اين اندازه نسخه از آن به‌جا مانده باشد.


مقدمه كوتاه كتاب، اگر چه منبعى مهم و منحصربه‌فرد است، چندان قابل اعتماد نيست. آنچه به چاپ رسيده، تركيبى از دو نسخه گلستان و پاريس است و بى‌ترديد ناسخان در آن تغييراتى داده‌اند. اشكال عمده بر سر كلمات «تفسير» يا «ترجمه» كتاب به فارسى است؛ اگر «تفسير» در معناى امروزى به كار رود، موجب نارسايى در متن مقدمه مى‌شود؛ زيرا نوشتن تفسير قرآن به فارسى هيچ منعى نداشته است و شايد پيش از آن هم تفسيرهايى به فارسى نوشته بوده‌اند؛ اما اگر كلمه تفسير به معناى «ترجمه» گرفته شود، اين عنوان مفهوم مى‌يابد؛ زيرا پيوسته انبوهى از فقيهان، ترجمه قرآن را به زبان ديگر ناروا و بلكه حرام مى‌دانستند؛ ازاين‌رو امير سامانى براى ترجمه به فتواى همه فقيهان ماوراءالنهر نياز داشت.
مقدمه كوتاه كتاب، اگر چه منبعى مهم و منحصربه‌فرد است، چندان قابل اعتماد نيست. آنچه به چاپ رسيده، تركيبى از دو نسخه گلستان و پاريس است و بى‌ترديد ناسخان در آن تغييراتى داده‌اند. اشكال عمده بر سر كلمات «تفسير» يا «ترجمه» كتاب به فارسى است؛ اگر «تفسير» در معناى امروزى به كار رود، موجب نارسايى در متن مقدمه مى‌شود؛ زيرا نوشتن تفسير قرآن به فارسى هيچ منعى نداشته است و شايد پيش از آن هم تفسيرهايى به فارسى نوشته بوده‌اند؛ اما اگر كلمه تفسير به معناى «ترجمه» گرفته شود، اين عنوان مفهوم مى‌يابد؛ زيرا پيوسته انبوهى از فقيهان، ترجمه قرآن را به زبان ديگر ناروا و بلكه حرام مى‌دانستند؛ ازاين‌رو امير سامانى براى ترجمه به فتواى همه فقيهان ماوراءالنهر نياز داشت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش