۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{وابستهها}}' به '{{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'قدس سره' به 'قدسسره') |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
در بابى متعرض تفسير «الرحمن الرحيم» مىشود و مىگويد: «اين رحمان و رحيم، تكرار در آن رحمان و رحيم در بسمله نيست و اسم «الله»، جامع مراتب و موجودات است و «رحمن» تنها بهواسطه دلالتش بر وجود، از آن اخص است و اسم «رحيم» اختصاص به تفصيل حكم وجود و آشكار كردن تعينات آن در موجودات دارد». | در بابى متعرض تفسير «الرحمن الرحيم» مىشود و مىگويد: «اين رحمان و رحيم، تكرار در آن رحمان و رحيم در بسمله نيست و اسم «الله»، جامع مراتب و موجودات است و «رحمن» تنها بهواسطه دلالتش بر وجود، از آن اخص است و اسم «رحيم» اختصاص به تفصيل حكم وجود و آشكار كردن تعينات آن در موجودات دارد». | ||
سپس حضرت شيخ( | سپس حضرت شيخ(قدسسره) مراتب رحمت را بيان مىدارد كه سه است: مرتبه ظهور و مرتبه بطون و مرتبه جمع و چون رحمت، عين وجود است و وجود هم نور است و حكم عدمى آن ظلمت، پس هر كس كه حكم نور در او تمامتر و فراگيرتر ظاهر شود، او نسبت به حق تعالى سزاوارتر و كاملتر از همه است؛ ازاينروى بود كه رسول خدا(ص) از پروردگارش خواست كه ظاهر و تمام اعضاى ظاهرىاش را و سپس قلب و چشم و گوش باطنىاش را نورانى گرداند و پس از آن خواست كه برايش نورى قرار دهد و اصلا وجودش را نور گرداند. | ||
سپس آغاز در تفسير آيه '''«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»''' كرده كه حاوى راز ملك و راز يوم و راز دين است و مفصلا اينكه مالك و يا ملك خوانده شود كدام افضل است، بحث نموده است و در تفسير يوم، وارد بحث اصل زمان كه اسم «دهر» است، مىشود و مىگويد: اين هم نسبت معقولى مانند ديگر نسبتهاى اسمايى و حقايق كلى است، پس بين «آن (لحظه)» و دوران كه مظهرش در خارج ادراك مىگردد و بين وجود و امكان كه بهواسطه كشف و معقول در ذهنها ادراك مىشود، اكوان و الوان (موجودات و رنگها) ظاهر مىگردد و احكام دهر و زمان را تفصيل مىدهند، زيرا بهواسطه «آن (لحظه)» دقايق و بهواسطه دقايق، ساعات و بهواسطه، ساعات روزها اندازه مىشود و كار، بهواسطه اين حكم چهارگانه و سرّ جامع بين آنها تمامى مىيابد. | سپس آغاز در تفسير آيه '''«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»''' كرده كه حاوى راز ملك و راز يوم و راز دين است و مفصلا اينكه مالك و يا ملك خوانده شود كدام افضل است، بحث نموده است و در تفسير يوم، وارد بحث اصل زمان كه اسم «دهر» است، مىشود و مىگويد: اين هم نسبت معقولى مانند ديگر نسبتهاى اسمايى و حقايق كلى است، پس بين «آن (لحظه)» و دوران كه مظهرش در خارج ادراك مىگردد و بين وجود و امكان كه بهواسطه كشف و معقول در ذهنها ادراك مىشود، اكوان و الوان (موجودات و رنگها) ظاهر مىگردد و احكام دهر و زمان را تفصيل مىدهند، زيرا بهواسطه «آن (لحظه)» دقايق و بهواسطه دقايق، ساعات و بهواسطه، ساعات روزها اندازه مىشود و كار، بهواسطه اين حكم چهارگانه و سرّ جامع بين آنها تمامى مىيابد. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
پس از آن، دنبالهاى كه متضمن راز اوامر و نواهى - كه عذاب اخروى و بهشت بدانها مقرون است - آورده و گويد: آنچه فراگير احوال و گفتار و صفات و افعال ظاهرى و باطنى انسانى است؛ يعنى از خواص و نتيجههايى كه از آنها به دست مىآيد، صورتهاى آن نتايج در طبقات و مراتب آسمانها و برزخها و حشر و بهشت و دوزخ و هرگونه كه خداوند خواسته متعين است؛ يعنى از جهت اثبات و محو و سود و غلبه و مغلوبى - بهواسطه اشتراك دو حكم رحمت و غضب الهى موقت، چه حسى و چه خيالى و چه روحى و چه مثالى... | پس از آن، دنبالهاى كه متضمن راز اوامر و نواهى - كه عذاب اخروى و بهشت بدانها مقرون است - آورده و گويد: آنچه فراگير احوال و گفتار و صفات و افعال ظاهرى و باطنى انسانى است؛ يعنى از خواص و نتيجههايى كه از آنها به دست مىآيد، صورتهاى آن نتايج در طبقات و مراتب آسمانها و برزخها و حشر و بهشت و دوزخ و هرگونه كه خداوند خواسته متعين است؛ يعنى از جهت اثبات و محو و سود و غلبه و مغلوبى - بهواسطه اشتراك دو حكم رحمت و غضب الهى موقت، چه حسى و چه خيالى و چه روحى و چه مثالى... | ||
حضرت شيخ( | حضرت شيخ(قدسسره)... در فصلى ديگر آنچه از اسرار و معانى لفظ «دين» كه باقى مانده بيان مىدارد و نيز راز تكليف و حكمت و اصل آن را به زبان مطلع و احديت جمع بيان مىدارد و مىگويد: احديت نه اقتضاى اظهار و آشكار كردن چيزى و نه ايجاد چيزى را نمىكند و حق تعالى از حيث ذات و احديتش بىنياز از جهانيان است، نه مناسبت با چيزى پيدا مىكند و نه با آن ارتباط و نه چيزى با او مناسبت پيدا مىكند و نه با او تعلق، زيرا تعلق و مناسبت از جهت مراتب ثابت است؛ يعنى به حكم تضايف كه بين «الاه» و مألوه و خالق و مخلوق و غير اينها ثابت مىباشد. | ||
حضرت شيخ پس از آنكه فاتحه را به سه بخش تقسيم كرده بود، براى هر بخشى در پايانش، به زبان جمع و مطلع، بحثى مستوفى و شيرين دارد، لذا در اينجا از '''«بسم الله الرحمن الرحيم»''' آغاز مىكند تا '''«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»''' كه ثلث اول حمد است. | حضرت شيخ پس از آنكه فاتحه را به سه بخش تقسيم كرده بود، براى هر بخشى در پايانش، به زبان جمع و مطلع، بحثى مستوفى و شيرين دارد، لذا در اينجا از '''«بسم الله الرحمن الرحيم»''' آغاز مىكند تا '''«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»''' كه ثلث اول حمد است. |
ویرایش