شرح المواقف: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۷
(غنی سازی متن)
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:




1-جايگاه كتاب:متن كتاب متعلق به قاضى عضد‌ الدين عبدالرحمن ايجى، از متكلمين اشعرى است كه توسط جناب [[جرجانی، علی بن محمد|مير سيد شريف جرجانى]] شرح داده شده و تحت عنوان شرح المواقف نوشته شده است.مؤلف بنابر نقل بعضى از اسناد شيعه امامى است.
#جايگاه كتاب:متن كتاب متعلق به قاضى عضد‌ الدين عبدالرحمن ايجى، از متكلمين اشعرى است كه توسط جناب [[جرجانی، علی بن محمد|مير سيد شريف جرجانى]] شرح داده شده و تحت عنوان شرح المواقف نوشته شده است.مؤلف بنابر نقل بعضى از اسناد شيعه امامى است.
 
#:اين شرح از معروفترين شروح كتاب مواقف قاضى عضد‌ الدين است و البته بر اين متن شروح ديگرى از معاصرين و قدما نوشته شده است، مانند:السيالكوتى و چلبى از معاصرين و ميرزاهد از قدما.
اين شرح از معروفترين شروح كتاب مواقف قاضى عضد‌ الدين است و البته بر اين متن شروح ديگرى از معاصرين و قدما نوشته شده است، مانند:السيالكوتى و چلبى از معاصرين و ميرزاهد از قدما.
#جامعيت كتاب:
 
#:كتاب از حيث جامعيت در بين كتب كلامى ممتاز است و در بين كتب كلامى اشعرى بى‌نظير است.
2-جامعيت كتاب:
#:مؤلف در قالب 6 موقف و چندين مرصد و دهها مقصد، همۀ موضوعات و مسائل علم كلامى را كه تا زمان خود مطرح بوده است، مورد بررسى قرار مى‌دهد.از بحثهاى عرض گرفته تا مباحث كلى از قبيل واجب، جوهر، علت و...از مباحث الهيات موضوعاتى از قبيل ذات خداوند-اثبات صانع، وجود خداوند، ماهيت خدا، صفات ثبوتى و سلبى...و نيز مباحث مربوط به نبوت از قبيل معناى نبى، حقيقت معجزه، امكان بعثت، اثبات نبوت، عصمت انبياء، حقيقت عصمت، عصمت ملائكة و...و نيز مباحث مربوط به معاد از قبيل اعاده معدوم، حشر اجساد، حشر روحانى، مخلوق بودن بهشت و جهنم در حال حاضر، عذاب و عقاب، احباط عمل و...و نيز مباحث مربوط به امامت مانند معناى امام، افضليت امام، تقدم افضل بر مفضول، امام بر حق و...همه را بطور مبسوط مورد تحقيق قرار مى‌دهد.
 
#تعصبات بى‌جا:
كتاب از حيث جامعيت در بين كتب كلامى ممتاز است و در بين كتب كلامى اشعرى بى‌نظير است.
#:مؤلف در مباحث امامت بيشتر از آنكه كلماتش را براساس استدلال منطقى بيان كند براساس تعصبات فرقه‌اى بيان نموده است.او در تفضيل دادن خلفا مخصوصا ابوبكر بر امير مومنان على(ع)، دلايل متقنى را كه شيعه بر نصب امامت از جانب نص پيغمبر (مانند غدير خم و آيه التطهير و...) و موارد اشتباه‌هاى تاريخى ابوبكر چه قبل از اسلام كه در حالت كفر بوده و چه بعد از اسلام، مانند غصب فدك و عفو خالد بن وليد قاتل مالك بن نويره (او كسى بود كه بعد از قتل اين مسلمان در همان شب با همسر او جمع شد)همه را با رديه‌هاى پوچ جواب مى‌دهد.مثلا در مورد عفو خالد مى‌گويد: فأنّه نقل انّ خالدا انما قتل مالكا لأنه ارتد و ردّ على قومه صدقاتهم لما بلغه وفاة رسول الله و خاطب خالدا بأنه مات صاحبك فعلم خالد قصده أنه ليس صاحبا له فتيقن ردته (هنگامى كه مالك صدقات قوم را بعد از وفات پيغمبر برگرداند و به خالد گفت صاحب تو مرده و خالد يقين كرد او مرتد شده است) و يا در مورد تزويج زن او مى‌گويد:
 
#:فلعلّها كانت مطلقة قد انقضت عدتها الاّ انها كانت محبوسة عنده (شايد زن او مطلقه گرديده و در خانه او محبوس شده است).<ref>همان، ج8 ص 358</ref>با اين احتمالات بعيد مى‌خواهد خطاهاى مسلم ابوبكر را ترميم كند و همچنين در قضيه غدير خم بعد از نقل روايت چنين مى‌گويد:الجواب مع صحة الحديث و دعوى الضرورة في العلم بصحته لكونه متواترا مكابرة كيف و لم ينقله اكثر اصحاب الحديث كالبخارى و مسلم و...و لأن عليا لم يكن يوم الغدير مع النبى فانه كان باليمن اولا.اصل حديث را كه از روايات صحيحه و متواتره است زير سئوال مى‌برد و اين سخن كه على(ع) در روز غدير در يمن بوده را نيز جزء ادلۀ كذب حديث مى‌شمرد،<ref>همان ج 8 ص 360 و 361</ref>
مؤلف در قالب 6 موقف و چندين مرصد و دهها مقصد، همۀ موضوعات و مسائل علم كلامى را كه تا زمان خود مطرح بوده است، مورد بررسى قرار مى‌دهد.از بحثهاى عرض گرفته تا مباحث كلى از قبيل واجب، جوهر، علت و...از مباحث الهيات موضوعاتى از قبيل ذات خداوند-اثبات صانع، وجود خداوند، ماهيت خدا، صفات ثبوتى و سلبى...و نيز مباحث مربوط به نبوت از قبيل معناى نبى، حقيقت معجزه، امكان بعثت، اثبات نبوت، عصمت انبياء، حقيقت عصمت، عصمت ملائكة و...و نيز مباحث مربوط به معاد از قبيل اعاده معدوم، حشر اجساد، حشر روحانى، مخلوق بودن بهشت و جهنم در حال حاضر، عذاب و عقاب، احباط عمل و...و نيز مباحث مربوط به امامت مانند معناى امام، افضليت امام، تقدم افضل بر مفضول، امام بر حق و...همه را بطور مبسوط مورد تحقيق قرار مى‌دهد.
#:در جاى ديگر در قضيه اخوت كه حضرت رسول اكرم امير مومنان را مفتخر به برادرى خود مى‌كند، اين افتخار بزرگ را دليلى براى علو رتبه و افضليت على(ع) نمى‌داند در آنجا كه مى‌گويد:التاسع انهعليه‌السلام لما آخى بين الصحابة اتخذه اخا لنفسه قيل لا دلالة اذ لعل ذلك لزيادة شفقته عليه للقرابة و زيادة الالفة و الخدمة.<ref>همان، ج 8 ص 368</ref> و در آخر بحث كه شايد خود نيز به پوشالى بودن استدلالات غير منطقى خود مظنون شده است ادعا مى‌كند چون گذشتگان بر ما حكم كرده‌اند كه افضل صحابه اول ابوبكر بعد عمر و سپس عثمان و على هستند پس ما نيز چشممان را بر حقيقت مى‌بنديم و پيرو كوركورانه بزرگانمان مى‌شويم.آنجا كه مى‌گويد:لكنا وجدتا السلف قالوا بأنّ افضل ابوبكر ثم عمر ثم عثمان ثم على و حسن ظننا بهم يقضى بانهم لو لم يعرفوا ذلك لما أطبقوا عليه فوجب علينا اتباعهم في ذلك.<ref>همان، ج8 ص 372</ref>
 
3-تعصبات بى‌جا:
 
مؤلف در مباحث امامت بيشتر از آنكه كلماتش را براساس استدلال منطقى بيان كند براساس تعصبات فرقه‌اى بيان نموده است.او در تفضيل دادن خلفا مخصوصا ابوبكر بر امير مومنان على(ع)، دلايل متقنى را كه شيعه بر نصب امامت از جانب نص پيغمبر (مانند غدير خم و آيه التطهير و...) و موارد اشتباه‌هاى تاريخى ابوبكر چه قبل از اسلام كه در حالت كفر بوده و چه بعد از اسلام، مانند غصب فدك و عفو خالد بن وليد قاتل مالك بن نويره (او كسى بود كه بعد از قتل اين مسلمان در همان شب با همسر او جمع شد)همه را با رديه‌هاى پوچ جواب مى‌دهد.مثلا در مورد عفو خالد مى‌گويد: فأنّه نقل انّ خالدا انما قتل مالكا لأنه ارتد و ردّ على قومه صدقاتهم لما بلغه وفاة رسول الله و خاطب خالدا بأنه مات صاحبك فعلم خالد قصده أنه ليس صاحبا له فتيقن ردته (هنگامى كه مالك صدقات قوم را بعد از وفات پيغمبر برگرداند و به خالد گفت صاحب تو مرده و خالد يقين كرد او مرتد شده است) و يا در مورد تزويج زن او مى‌گويد:
 
فلعلّها كانت مطلقة قد انقضت عدتها الاّ انها كانت محبوسة عنده (شايد زن او مطلقه گرديده و در خانه او محبوس شده است).<ref>همان، ج8 ص 358</ref>با اين احتمالات بعيد مى‌خواهد خطاهاى مسلم ابوبكر را ترميم كند و همچنين در قضيه غدير خم بعد از نقل روايت چنين مى‌گويد:الجواب مع صحة الحديث و دعوى الضرورة في العلم بصحته لكونه متواترا مكابرة كيف و لم ينقله اكثر اصحاب الحديث كالبخارى و مسلم و...و لأن عليا لم يكن يوم الغدير مع النبى فانه كان باليمن اولا.اصل حديث را كه از روايات صحيحه و متواتره است زير سئوال مى‌برد و اين سخن كه على(ع) در روز غدير در يمن بوده را نيز جزء ادلۀ كذب حديث مى‌شمرد،<ref>همان ج 8 ص 360 و 361</ref>
 
در جاى ديگر در قضيه اخوت كه حضرت رسول اكرم امير مومنان را مفتخر به برادرى خود مى‌كند، اين افتخار بزرگ را دليلى براى علو رتبه و افضليت على(ع) نمى‌داند در آنجا كه مى‌گويد:التاسع انهعليه‌السلام لما آخى بين الصحابة اتخذه اخا لنفسه قيل لا دلالة اذ لعل ذلك لزيادة شفقته عليه للقرابة و زيادة الالفة و الخدمة.<ref>همان، ج 8 ص 368</ref> و در آخر بحث كه شايد خود نيز به پوشالى بودن استدلالات غير منطقى خود مظنون شده است ادعا مى‌كند چون گذشتگان بر ما حكم كرده‌اند كه افضل صحابه اول ابوبكر بعد عمر و سپس عثمان و على هستند پس ما نيز چشممان را بر حقيقت مى‌بنديم و پيرو كوركورانه بزرگانمان مى‌شويم.آنجا كه مى‌گويد:لكنا وجدتا السلف قالوا بأنّ افضل ابوبكر ثم عمر ثم عثمان ثم على و حسن ظننا بهم يقضى بانهم لو لم يعرفوا ذلك لما أطبقوا عليه فوجب علينا اتباعهم في ذلك.<ref>همان، ج8 ص 372</ref>


==نسخه‌شناسى==
==نسخه‌شناسى==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش