القرامطة بين المد و الجزر: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(لینک درون متنی)
(لینک درون متنی)
خط ۴۶: خط ۴۶:
به اعتقاد نویسنده، حرکت اسماعلیه یا قرامطه، حرکتی اصلاحی بر اساس مصالح دینی، اجتماعی و سیاسی بود که در فضای رعب و اضطراب و انحطاط سیاسی و اجتماعی و در جوی آکنده از ظلم، استبداد و ترور اتفاق افتاده که تعصب دینی زشت و انتقام وحشتناک سیاسی، بر آن سایه افکنده بود. به باور وی، حرکت قرامطه، تجسم رؤیاهای ستمدیدگان، نیازمندان و رنج‎کشیدگان در دولت بنی‎عباس بود؛ دولتی که در هرج و مرج و سردرگمی، غرق شده و درگیر آشوب و جنگ‎های داخلی بود<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>.
به اعتقاد نویسنده، حرکت اسماعلیه یا قرامطه، حرکتی اصلاحی بر اساس مصالح دینی، اجتماعی و سیاسی بود که در فضای رعب و اضطراب و انحطاط سیاسی و اجتماعی و در جوی آکنده از ظلم، استبداد و ترور اتفاق افتاده که تعصب دینی زشت و انتقام وحشتناک سیاسی، بر آن سایه افکنده بود. به باور وی، حرکت قرامطه، تجسم رؤیاهای ستمدیدگان، نیازمندان و رنج‎کشیدگان در دولت بنی‎عباس بود؛ دولتی که در هرج و مرج و سردرگمی، غرق شده و درگیر آشوب و جنگ‎های داخلی بود<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>.


در فصل نخست، به چگونگی آغاز دعوت اسماعیلیه پرداخته شده است. حرکت اسماعیلیه، در دورانی روی داد که منازعات شدیدی میان بنی‎عباس و علویون رخ داده بود و قیام‎های متعددی از سوی علویون، علیه بنی‎عباس، شکل گرفت که همگی به شکست انجامید. به اعتقاد نویسنده، حرکت اسماعیلیه، درست در زمانی که اکثر قیام‎های علویون با شکست مواجه شده بود، به‎سرعت شیوع پیدا کرد. این قیام که به نظر وی، تا مدت‎ها به‎صورت پنهانی و مخفی بود، با علنی شدن شهادت امام صادق(ع) در سال 148ق و وقوع اضطراب و پریشانی شیعه و تقسیم آن به گروه‎ها و طوایف مختلف، آشکار و علنی گردید و پایگاه اصلی آن، به‎خاطر استقرار محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق در اهواز، در این شهر قرار گرفت <ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>.
در فصل نخست، به چگونگی آغاز دعوت اسماعیلیه پرداخته شده است. حرکت اسماعیلیه، در دورانی روی داد که منازعات شدیدی میان بنی‎عباس و علویون رخ داده بود و قیام‎های متعددی از سوی علویون، علیه بنی‎عباس، شکل گرفت که همگی به شکست انجامید. به اعتقاد نویسنده، حرکت اسماعیلیه، درست در زمانی که اکثر قیام‎های علویون با شکست مواجه شده بود، به‎سرعت شیوع پیدا کرد. این قیام که به نظر وی، تا مدت‎ها به‎صورت پنهانی و مخفی بود، با علنی شدن شهادت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در سال 148ق و وقوع اضطراب و پریشانی شیعه و تقسیم آن به گروه‎ها و طوایف مختلف، آشکار و علنی گردید و پایگاه اصلی آن، به‎خاطر استقرار محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق در اهواز، در این شهر قرار گرفت <ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>.
در فصل دوم، به بیان چگونگی دعوت عبدالله مبارک در بلاد شام و اقدامات وی در آنجا، پرداخته شده است. از جمله موضوعات مهم در این فصل، می‎توان به نحوه ملاقات داعی حسان بن ماهر با ابن مبارک در خیمه او و گفتگوی آن دو پیرامون مراسلات و نامه‎های ابن مبارک به اهالی شام، اشاره نمود <ref>همان، ص49</ref>.
در فصل دوم، به بیان چگونگی دعوت عبدالله مبارک در بلاد شام و اقدامات وی در آنجا، پرداخته شده است. از جمله موضوعات مهم در این فصل، می‎توان به نحوه ملاقات داعی حسان بن ماهر با ابن مبارک در خیمه او و گفتگوی آن دو پیرامون مراسلات و نامه‎های ابن مبارک به اهالی شام، اشاره نمود <ref>همان، ص49</ref>.
فصل سوم، به بیان اقدامات داعی حسین اهوازی در عراق اختصاص یافته است. وی پس از وفات داعی عراق، منصب داعی بودن در این منطقه را به عهده گرفته و اسماعیلیان عراق را رهبری نمود<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>.
فصل سوم، به بیان اقدامات داعی حسین اهوازی در عراق اختصاص یافته است. وی پس از وفات داعی عراق، منصب داعی بودن در این منطقه را به عهده گرفته و اسماعیلیان عراق را رهبری نمود<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش