۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عماد الدولة' به 'عمادالدولة') |
جز (جایگزینی متن - 'عماد الدوله' به 'عمادالدوله') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
از دوران كودكى تا جوانى ابن باجه، از سرگذشت وى هيچگونه آگاهى نداريم، جز اينكه مىتوانيم تصور كنيم كه وى، با استعداد شگفتانگيز خود، سرگرم آموختن دانشهاى گوناگون زمان خود بوده است كه بهويژه در دوران فرمانروايى ملوكالطوايف در اندلس، رواج فراوان داشته است؛ چنانكه مدرسه رياضيات و نجوم، بهويژه در زمان حكومت ابوجعفر مقتدر بن هود (438 - 475ق) و پسرش ابوعامر يوسف المؤتمن از شكوفايى برخوردار بوده است. پس از گذشت دورانى از جوانى ابن باجه، تاريخ - در سال 508 يا 509ق، آغاز امارت ابن تفلويت بر سرقسطه - مرحلهاى از سرگذشت وى را روشن مىكند. | از دوران كودكى تا جوانى ابن باجه، از سرگذشت وى هيچگونه آگاهى نداريم، جز اينكه مىتوانيم تصور كنيم كه وى، با استعداد شگفتانگيز خود، سرگرم آموختن دانشهاى گوناگون زمان خود بوده است كه بهويژه در دوران فرمانروايى ملوكالطوايف در اندلس، رواج فراوان داشته است؛ چنانكه مدرسه رياضيات و نجوم، بهويژه در زمان حكومت ابوجعفر مقتدر بن هود (438 - 475ق) و پسرش ابوعامر يوسف المؤتمن از شكوفايى برخوردار بوده است. پس از گذشت دورانى از جوانى ابن باجه، تاريخ - در سال 508 يا 509ق، آغاز امارت ابن تفلويت بر سرقسطه - مرحلهاى از سرگذشت وى را روشن مىكند. | ||
در اين ميان، گزارشى از فتح بن خاقان غرناطى، اديب و نويسنده معاصر ابن باجه، در دست است كه طبق آن ابن باجه در دوران وزارتش نزد ابن تفلويت، يك بار بهعنوان سفير وى نزد عمادالدولة بن هود فرستاده شد (چنانكه اشاره كرديم | در اين ميان، گزارشى از فتح بن خاقان غرناطى، اديب و نويسنده معاصر ابن باجه، در دست است كه طبق آن ابن باجه در دوران وزارتش نزد ابن تفلويت، يك بار بهعنوان سفير وى نزد عمادالدولة بن هود فرستاده شد (چنانكه اشاره كرديم عمادالدوله در آن زمان به قلعهاى در روطه پناه برده بود). | ||
روابط بازماندگان حاكمان بنو هود، با فرمانروايان جديد اندلس؛ يعنى مرابطون، دوستانه نبود. از سوى ديگر ابن باجه منسوب به بنوتجيب بوده است. بنوتجيب (تجيب دختر ثوبان بن سليم بن مذحج بوده است)، پيش از بنوهود بر سرقسطه فرمانروايى داشتهاند. ابن باجه احتمالاً در 509ق / 1115م به سفارت، نزد | روابط بازماندگان حاكمان بنو هود، با فرمانروايان جديد اندلس؛ يعنى مرابطون، دوستانه نبود. از سوى ديگر ابن باجه منسوب به بنوتجيب بوده است. بنوتجيب (تجيب دختر ثوبان بن سليم بن مذحج بوده است)، پيش از بنوهود بر سرقسطه فرمانروايى داشتهاند. ابن باجه احتمالاً در 509ق / 1115م به سفارت، نزد عمادالدوله رفته بوده است. ابن خاقان مىگويد كه عمادالدوله، ابن باجه را به زندان افكند و حتى قصد كشتن وى را داشت، اما پس از چندى آزادش كرد. گفته مىشود كه آزادى وى در پى شفاعت پدر [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، فيلسوف مشهور بوده است، ولى از لحاظ تاريخى درست اين است كه بايستى شفاعتكننده، پدربزرگ [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، قاضى معروف و امام مسجد بزرگ در قرطبه بوده باشد؛ چنانكه مشهور است، ابن خاقان به انگيزههايى با ابن باجه دشمنى داشته و در کتاب «قلائد» از وى سخت به بدى ياد مىكند و او را به بىدينى، كجانديشى و گمراهى متهم مىسازد. | ||
ابن باجه، پس از آزادى از زندان | ابن باجه، پس از آزادى از زندان عمادالدوله، ظاهراً ديگر به سرقسطه بازنگشت و به بلنسيه (والنسيا) رفت. بازنگشتن وى به سرقسطه مىتوانسته است چند انگيزه داشته باشد: نخست اينكه ابن تفلويت، پس از هجوم آراگونها به قلعه روطه و درگيرى با مسيحيان در جنگى دفاعى كه در آن برترى با مسيحيان بود، ناگهان در 510ق، درگذشت. اين رويداد بايستى ابن باجه را كه به مخدوم خود دلبستگى فراوان داشت، سخت دلشكسته كرده باشد؛ چنانكه به نقل ابن خاقان در رثاى وى اشعارى دلگداز سروده است. از سوى ديگر ابواسحاق ابراهيم بن يوسف، برادر على بن يوسف كه در آن زمان والى مرسيه بود، پس از دريافت خبر مرگ ابن تفلويت، به سرقسطه رفت و به كارهاى شهر سامان داد و سپس به مرسيه بازگشت. | ||
انگيزه دوم و مهمتر براى بازگشت ابن باجه به سرقسطه (كه در اين ميان مدتى نيز بى والى ماند) اين بود كه در همين سال پادشاه آراگونها، آلفونس اول (معروف به جنگجو يا مجاهد، 1104 - 1134م) به سرزمينهاى مسلمانان، بهويژه قلعه ايوب هجوم برد و آنجا را به تصرف درآورد و سپس در جريان جنگهاى مسيحيان بر ضد مسلمانان كه به نام «تسخير دوباره» مشهور است، در 512ق / 1118م سرقسطه را تصرف كرد كه از آن پس، پايتخت آراگونها گرديد. | انگيزه دوم و مهمتر براى بازگشت ابن باجه به سرقسطه (كه در اين ميان مدتى نيز بى والى ماند) اين بود كه در همين سال پادشاه آراگونها، آلفونس اول (معروف به جنگجو يا مجاهد، 1104 - 1134م) به سرزمينهاى مسلمانان، بهويژه قلعه ايوب هجوم برد و آنجا را به تصرف درآورد و سپس در جريان جنگهاى مسيحيان بر ضد مسلمانان كه به نام «تسخير دوباره» مشهور است، در 512ق / 1118م سرقسطه را تصرف كرد كه از آن پس، پايتخت آراگونها گرديد. |
ویرایش