رسائل حکیم سبزوارى: تفاوت میان نسخه‌ها

ویرایش
(ویرایش)
خط ۶۰: خط ۶۰:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''چون به خلوت جشن سازد با جلیل''|2=''پر بسوزد در نگنجد جبرئیل''}}
{{ب|''چون به خلوت جشن سازد با جلیل''|2=''پر بسوزد در نگنجد جبرئیل''}}
{{ب|''چون شود سیمرغ جانش آشکار''|2=''موسى از وحشت شود موسی جه‏وار''}}
{{ب|''چون شود سیمرغ جانش آشکار''|2=''موسى از وحشت شود موسی جه‏وار'' » <ref>متن کتاب، ص363</ref>}}
{{پایان شعر}}» <ref>متن کتاب، ص363</ref> ولی استاد آشتیانی در نقد این کلام چنین نوشته است: مصنف علامه، بین مبانى اهل عرفان و اهل حکمت دائماً خلط مى‏کند «مقام بى ‏یبصر و بى‏ یسمع» مربوط به مقام فنا در توحید است که سالک بعدازآنکه قدم به فرق عقول نهاد به این مقام می‌رسد<ref>همان، ص363 پاورقی 3</ref>.
{{پایان شعر}} ولی استاد آشتیانی در نقد این کلام چنین نوشته است: مصنف علامه، بین مبانى اهل عرفان و اهل حکمت دائماً خلط مى‏کند «مقام بى ‏یبصر و بى‏ یسمع» مربوط به مقام فنا در توحید است که سالک بعدازآنکه قدم به فرق عقول نهاد به این مقام می‌رسد<ref>همان، ص363 پاورقی 3</ref>.
# مؤلف به مناسبتی لغزیده و گرفتار مدح حاکمان جائر زمانه شده و با عباراتی طولانی و اغراق‌آمیز نوشته است: چون ... جناب جلالت‌مآب، صدر الصدور و بدر البدور، الّذى حسن ظهوره فى الظّهور؛ کالنور على شاهق الطور، صدر اعظم و وزیر افخم، اعتماد الدوله میرزا آقاخان نورى «ادام اللّه ظلاله على رؤس المسلمین و ضاعف اللّه افضاله على الفقراء و المساکین»<ref>همان، ص211- 212</ref>. استاد آشتیانی آگاهانه و منصفانه در نقد این ثنای ناروا نوشته است: این جملات را که بعد از مدح ناصرالدین‌شاه مصداق «زاد فى الطنبور نغمة اخرى» است نباید حمل بر انحطاط روحى این عارف نامدار نمود بلکه محمول است بر بى‏خبرى او از اوضاع و احوال آن ‏زمان و حسن ‏ظن او به ظلمه «عصمنا اللّه تعالى من هذه الزلات» که فساد حکام بر اکثر مردم مخفى بوده است و همین بى‏خبرى از اوضاع و احوال بود که مردم ما را از قافله تمدن عقب انداخت وگرنه هیچ محمل صحیحى براى افعال و اعمال میرزا آقاخان نورى نمی‌توان یافت که رسماً براى سفارت بیگانه جاسوسى می‌نمود، شرط قبولى مقام صدارت را از بین بردن امیرکبیر میرزا تقی‌خان امیرنظام «نضر اللّه وجهه و اعلى اللّه قدره» قرار داد به اصرار و اغواى او امیرکبیر شهید شد. وى با همه شئون و حیثیت این مرد بزرگ بازى نمود، کوشید که اسم امیرکبیر را از صفحه اعیان حک نماید، غافل از آن‏که «و اللّه متم نوره و لو کره ...». ... وجود میرزا آقاخان لکه ننگى بر تاریخ ایران است، در پستى و دنائت تالى نداشته است و گشودن زبان به مدح چنین عنصر پلیدى دور از مقام این عارف بزرگوار است...<ref>همان، ص211 و 212 پاورقی 1</ref>.
# مؤلف به مناسبتی لغزیده و گرفتار مدح حاکمان جائر زمانه شده و با عباراتی طولانی و اغراق‌آمیز نوشته است: چون ... جناب جلالت‌مآب، صدر الصدور و بدر البدور، الّذى حسن ظهوره فى الظّهور؛ کالنور على شاهق الطور، صدر اعظم و وزیر افخم، اعتماد الدوله میرزا آقاخان نورى «ادام اللّه ظلاله على رؤس المسلمین و ضاعف اللّه افضاله على الفقراء و المساکین»<ref>همان، ص211- 212</ref>. استاد آشتیانی آگاهانه و منصفانه در نقد این ثنای ناروا نوشته است: این جملات را که بعد از مدح ناصرالدین‌شاه مصداق «زاد فى الطنبور نغمة اخرى» است نباید حمل بر انحطاط روحى این عارف نامدار نمود بلکه محمول است بر بى‏خبرى او از اوضاع و احوال آن ‏زمان و حسن ‏ظن او به ظلمه «عصمنا اللّه تعالى من هذه الزلات» که فساد حکام بر اکثر مردم مخفى بوده است و همین بى‏خبرى از اوضاع و احوال بود که مردم ما را از قافله تمدن عقب انداخت وگرنه هیچ محمل صحیحى براى افعال و اعمال میرزا آقاخان نورى نمی‌توان یافت که رسماً براى سفارت بیگانه جاسوسى می‌نمود، شرط قبولى مقام صدارت را از بین بردن امیرکبیر میرزا تقی‌خان امیرنظام «نضر اللّه وجهه و اعلى اللّه قدره» قرار داد به اصرار و اغواى او امیرکبیر شهید شد. وى با همه شئون و حیثیت این مرد بزرگ بازى نمود، کوشید که اسم امیرکبیر را از صفحه اعیان حک نماید، غافل از آن‏که «و اللّه متم نوره و لو کره ...». ... وجود میرزا آقاخان لکه ننگى بر تاریخ ایران است، در پستى و دنائت تالى نداشته است و گشودن زبان به مدح چنین عنصر پلیدى دور از مقام این عارف بزرگوار است...<ref>همان، ص211 و 212 پاورقی 1</ref>.
# مضمون این روایت (ان اللّه خلق آدم على صورته) با هیچ مبنایی از مبانى دینى مخالفت ندارد. در بعضى از روایات صحیحه وارد از طریق اهل عصمت و طهارت بنا به نقل اکابر محدثان طایفه ناجیه شیعه «کثرهم اللّه تعالى» این مضمون را مى‏توان استفاده کرد، درصورتی‌که از صورت مظهریت تامه نسبت به اسماء و صفات حق استفاده شود که مطابق باشد با مفاد آیه کریمه: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» نه در موضعى وارد باشد که مستلزم مفاسد و مخالف صریح عقل و نقل گردد. آقاى دکتر ابوالعلاء عفیفى دانشمند مصرى که این روایت را اثر یهودى معروف می‌داند باید اعتراف مى‏کرد که ناقل این روایت محدثان عامه هستند که در کتب خود از چند طریق این حدیث مجعول را نقل کرده‏اند و از این قبیل احادیث در کتب آن‌ها بسیار است. استاد عفیفى و دیگر متجدّدان عصر، از قرآن و حدیث‏ بى‏اطلاعند<ref>همان، ص185- 186</ref>.
# مضمون این روایت (ان اللّه خلق آدم على صورته) با هیچ مبنایی از مبانى دینى مخالفت ندارد. در بعضى از روایات صحیحه وارد از طریق اهل عصمت و طهارت بنا به نقل اکابر محدثان طایفه ناجیه شیعه «کثرهم اللّه تعالى» این مضمون را مى‏توان استفاده کرد، درصورتی‌که از صورت مظهریت تامه نسبت به اسماء و صفات حق استفاده شود که مطابق باشد با مفاد آیه کریمه: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» نه در موضعى وارد باشد که مستلزم مفاسد و مخالف صریح عقل و نقل گردد. آقاى دکتر ابوالعلاء عفیفى دانشمند مصرى که این روایت را اثر یهودى معروف می‌داند باید اعتراف مى‏کرد که ناقل این روایت محدثان عامه هستند که در کتب خود از چند طریق این حدیث مجعول را نقل کرده‏اند و از این قبیل احادیث در کتب آن‌ها بسیار است. استاد عفیفى و دیگر متجدّدان عصر، از قرآن و حدیث‏ بى‏اطلاعند<ref>همان، ص185- 186</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش