تاریخ سیستان: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ نوامبر ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'قديمي' به 'قدیمی'
جز (جایگزینی متن - 'ميداند' به 'می‌داند')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'قديمي' به 'قدیمی')
خط ۵۰: خط ۵۰:
به همين سبب روايات ملى ايران در آن سامان بيش از ساير نواحى محفوظ مانده بود كه برخى از آنها در «تاريخ سيستان» آمده است. از جمله اين داستان‌ها قصه‌اى از «كتاب گرشاسب» نوشته ابوالمؤيد بلخى است كه از قديمترين قطعات منثوريست كه از قرن چهارم هجرى به جا مانده است و در اين كتاب آورده شده است.همان، ص 37-35
به همين سبب روايات ملى ايران در آن سامان بيش از ساير نواحى محفوظ مانده بود كه برخى از آنها در «تاريخ سيستان» آمده است. از جمله اين داستان‌ها قصه‌اى از «كتاب گرشاسب» نوشته ابوالمؤيد بلخى است كه از قديمترين قطعات منثوريست كه از قرن چهارم هجرى به جا مانده است و در اين كتاب آورده شده است.همان، ص 37-35


از نكات ديگر كتاب اين است كه شرح نخستين شاعر پارسى‌گويى را نقل كرده و ظاهرا اين شرح مفصلترين و قديميترين اشاره‌ايست كه راجع به آغاز شعر و ادب پارسى در كتب تاريخ آمده است. اين شعر را كه محمد بن وصيف در مدح يعقوب ليث صفارى پس از فتح هرات به سال 253 هجرى سروده، «پارسى» ناميده است و از شاعران پارسى گوى ديگرى مثل بسام كورد و محمد بن محلد يا مخلد نام مى‌برد.همان، ص 212-209. همچنين ن. ك به فراى، ريچارد. ن. «عصر زرين فرهنگ ايران»، ترجمه مسعود رجب‌نيا، انتشارات سروش، 1363. ص 191-190 اگر چه برخى در اين مورد با شك و ترديد نگريسته‌اند و به گفته‌هاى نظامى عروضى در «چهار مقاله» و عوفى در «لباب الالباب» در مورد حنظله بادغيسى استناد كرده‌اند ولى با كمى دقت در محتواى «تاريخ سيستان» كه تنها تاريخ محلى است و مؤلف تنها اخبار ولايت خود را در آن درج كرده، مى‌توان به اين نتيجه رسيد كه هر دو شاعر فوق در يك دوره زمانى در مناطق خود شعر سروده‌اند و در همان ايام هنوز آوازه شهرتشان از مرزهاى ولايتشان فراتر نرفته بوده است. در هر حال «تاريخ سيستان» از نمونه‌هاى زيباى دوران آغازين نظم و نثر درى است و مى‌رساند كه اين زبان لهجه خاص و زبان ادبى مردم خراسان و ماوراء النهر و زابلستان بوده است.
از نكات ديگر كتاب اين است كه شرح نخستين شاعر پارسى‌گويى را نقل كرده و ظاهرا اين شرح مفصلترين و قدیمیترين اشاره‌ايست كه راجع به آغاز شعر و ادب پارسى در كتب تاريخ آمده است. اين شعر را كه محمد بن وصيف در مدح يعقوب ليث صفارى پس از فتح هرات به سال 253 هجرى سروده، «پارسى» ناميده است و از شاعران پارسى گوى ديگرى مثل بسام كورد و محمد بن محلد يا مخلد نام مى‌برد.همان، ص 212-209. همچنين ن. ك به فراى، ريچارد. ن. «عصر زرين فرهنگ ايران»، ترجمه مسعود رجب‌نيا، انتشارات سروش، 1363. ص 191-190 اگر چه برخى در اين مورد با شك و ترديد نگريسته‌اند و به گفته‌هاى نظامى عروضى در «چهار مقاله» و عوفى در «لباب الالباب» در مورد حنظله بادغيسى استناد كرده‌اند ولى با كمى دقت در محتواى «تاريخ سيستان» كه تنها تاريخ محلى است و مؤلف تنها اخبار ولايت خود را در آن درج كرده، مى‌توان به اين نتيجه رسيد كه هر دو شاعر فوق در يك دوره زمانى در مناطق خود شعر سروده‌اند و در همان ايام هنوز آوازه شهرتشان از مرزهاى ولايتشان فراتر نرفته بوده است. در هر حال «تاريخ سيستان» از نمونه‌هاى زيباى دوران آغازين نظم و نثر درى است و مى‌رساند كه اين زبان لهجه خاص و زبان ادبى مردم خراسان و ماوراء النهر و زابلستان بوده است.


قسمت اول كتاب در زمان طغرل بيك سلجوقى تأليف شده و مؤلف با استفاده از منابع معتبر اطلاعات ذيقيمتى از سرزمين سيستان و اخبار و حوادث آن سرزمين و نواحى مجاور بخصوص از قيام‌ها و نهضت‌هاى اجتماعى اين دوره در اختيار خواننده مى‌گذارد و اين اخبار و اطلاعات وراى روايات مورخين رسمى اين زمان است. از همين جنبه «تاريخ سيستان» از مهمترين منابع براى بررسى نهضت خوارج است كه در اين زمان بطور وسيع در سيستان حضور داشته و آن ناحيه را عرصه جدال‌ها و جنبش‌ها و قيام‌هاى خود قرار داده بودند. ظاهرا خود مؤلف نيز از خوارج و يا از هواداران آنها بوده است زيرا داستان حمزة بن آترك شارى سيستانى را به تفصيل بيان كرده و او را از قهرمانان دانسته است و بطور كامل شرح زندگى و نسب خانوادگى و اقدامات او را بازگو كرده است.
قسمت اول كتاب در زمان طغرل بيك سلجوقى تأليف شده و مؤلف با استفاده از منابع معتبر اطلاعات ذيقيمتى از سرزمين سيستان و اخبار و حوادث آن سرزمين و نواحى مجاور بخصوص از قيام‌ها و نهضت‌هاى اجتماعى اين دوره در اختيار خواننده مى‌گذارد و اين اخبار و اطلاعات وراى روايات مورخين رسمى اين زمان است. از همين جنبه «تاريخ سيستان» از مهمترين منابع براى بررسى نهضت خوارج است كه در اين زمان بطور وسيع در سيستان حضور داشته و آن ناحيه را عرصه جدال‌ها و جنبش‌ها و قيام‌هاى خود قرار داده بودند. ظاهرا خود مؤلف نيز از خوارج و يا از هواداران آنها بوده است زيرا داستان حمزة بن آترك شارى سيستانى را به تفصيل بيان كرده و او را از قهرمانان دانسته است و بطور كامل شرح زندگى و نسب خانوادگى و اقدامات او را بازگو كرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش