۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىکند' به 'مىکند') |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
وی عامل اصلی این تفکر را اندکی شیعیان در صدر اسلام دانسته است. سپس اینکه بر مبنای زیادی نفرات اسلام غیرشیعی اصل شمرده شود و اسلام شیعی به سبب کمی پیروان آن، پدیدهای عارضی تصور شود که بعدها به وجود آمده را اشتباه میداند چراکه این مبنا با طبیعت تقسیمات اعتقادی ناسازگار است<ref>ر.ک: همان، ص4؛ همان، ص8</ref>. | وی عامل اصلی این تفکر را اندکی شیعیان در صدر اسلام دانسته است. سپس اینکه بر مبنای زیادی نفرات اسلام غیرشیعی اصل شمرده شود و اسلام شیعی به سبب کمی پیروان آن، پدیدهای عارضی تصور شود که بعدها به وجود آمده را اشتباه میداند چراکه این مبنا با طبیعت تقسیمات اعتقادی ناسازگار است<ref>ر.ک: همان، ص4؛ همان، ص8</ref>. | ||
وی در ادامه مقدمه، سه راه برای ادامه دعوت پیامبر پس از رحلت آن حضرت متصور دانسته است. موضع منفی و بیتفاوتی، موضع مثبت و در قالب شورایی، موضع مثبت و به امر خداوند. سپس دو روش اول را رد کرده و روش سوم را برگزیده مینویسد: احادیث و نصوصى که بهطور متواتر از پیغمبر (ص) روایت شده است و دلالت مىکند که آن حضرت مشغول آمادهسازى عقیدتى و فرهنگى ویژه در مورد یکى از پیامرسانان و مبلغان اسلام بوده- در حدى که وى را براى عهدهدار شدن رهبرى فکرى و سیاسى مهیا کرده- و اینکه پیامبر (ص) او را به پیشوایى فکرى و سیاسى پس از خود توصیه نموده است، همه گویاى این مطلبند که پیامبر (ص) روش سوم را برگزید<ref>ر.ک: همان، ص17-5؛ همان، ص25-9</ref>. | وی در ادامه مقدمه، سه راه برای ادامه دعوت پیامبر پس از رحلت آن حضرت متصور دانسته است. موضع منفی و بیتفاوتی، موضع مثبت و در قالب شورایی، موضع مثبت و به امر خداوند. سپس دو روش اول را رد کرده و روش سوم را برگزیده مینویسد: احادیث و نصوصى که بهطور متواتر از پیغمبر(ص) روایت شده است و دلالت مىکند که آن حضرت مشغول آمادهسازى عقیدتى و فرهنگى ویژه در مورد یکى از پیامرسانان و مبلغان اسلام بوده- در حدى که وى را براى عهدهدار شدن رهبرى فکرى و سیاسى مهیا کرده- و اینکه پیامبر(ص) او را به پیشوایى فکرى و سیاسى پس از خود توصیه نموده است، همه گویاى این مطلبند که پیامبر(ص) روش سوم را برگزید<ref>ر.ک: همان، ص17-5؛ همان، ص25-9</ref>. | ||
سپس کتاب فیاض را اینگونه توصیف میکند: «ایشان موفق شده است به مقدار زیادى تشیع را با روحیهاى موضوعى و روشى علمى و متین مورد بحث و بررسى قرار دهد و در این تحلیل ارزشمند توانسته است، بسیارى از تهمتها و مطالب ناروایى را که در مورد چگونگى پیدایش تشیع و شیعه گفته شده، رد کند و با بیان دلایلى تولد پاک تشیع را ثابت کند، پیدایشى پیراسته از هر آنچه دشمنان دسیسهچین و مخربش بدان نسبت مىدهند»<ref>ر.ک: همان، ص22؛ همان، ص33</ref>. | سپس کتاب فیاض را اینگونه توصیف میکند: «ایشان موفق شده است به مقدار زیادى تشیع را با روحیهاى موضوعى و روشى علمى و متین مورد بحث و بررسى قرار دهد و در این تحلیل ارزشمند توانسته است، بسیارى از تهمتها و مطالب ناروایى را که در مورد چگونگى پیدایش تشیع و شیعه گفته شده، رد کند و با بیان دلایلى تولد پاک تشیع را ثابت کند، پیدایشى پیراسته از هر آنچه دشمنان دسیسهچین و مخربش بدان نسبت مىدهند»<ref>ر.ک: همان، ص22؛ همان، ص33</ref>. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
وی معتقد است روایتى که منسوب به ابىمخنف است، نخستین خبرى است که کلمه شیعه را به معناى اصطلاحى آنکه بر پیروان على(ع) و خاندان آن حضرت و یاران آنان اطلاق مىشود، آورده است. در روایت مذکور آمده است که امام حسن مجتبى(ع) به اهل کوفه فرمود: «انتم شیعتنا» یعنى شما شیعیان ما هستید<ref>ر.ک: همان؛ همان، ص45 </ref>. | وی معتقد است روایتى که منسوب به ابىمخنف است، نخستین خبرى است که کلمه شیعه را به معناى اصطلاحى آنکه بر پیروان على(ع) و خاندان آن حضرت و یاران آنان اطلاق مىشود، آورده است. در روایت مذکور آمده است که امام حسن مجتبى(ع) به اهل کوفه فرمود: «انتم شیعتنا» یعنى شما شیعیان ما هستید<ref>ر.ک: همان؛ همان، ص45 </ref>. | ||
اینکه تشیع از چه زمانی پدید آمده از جمله پرسشهای اساسی است که نویسنده به چهار نظریه در این رابطه اشاره میکند. از زمان رسول اکرم(ص)، از روز سقیفه، از جنگ جمل و بعد از برگشت حضرت علی از صفین(ع). سپس نظریه اول را تأیید کرده و مینویسد عقیده من آن است که بذر تشیع علوى به معناى عقیدتى آن در زمان خود پیامبر (ص) پاشیده شد و قبل از اینکه حضرت على(ع) عهدهدار خلافت مسلمانان گردد، رشد کرد. دو دلیل مهم این ادعا حدیثهایی است که دراینباره وارد شده و وصیت پیامبر اکرم(ص) در مورد امامت و خلافت حضرت على(ع) است<ref>ر.ک: همان، ص38؛ همان، ص53</ref>. | اینکه تشیع از چه زمانی پدید آمده از جمله پرسشهای اساسی است که نویسنده به چهار نظریه در این رابطه اشاره میکند. از زمان رسول اکرم(ص)، از روز سقیفه، از جنگ جمل و بعد از برگشت حضرت علی از صفین(ع). سپس نظریه اول را تأیید کرده و مینویسد عقیده من آن است که بذر تشیع علوى به معناى عقیدتى آن در زمان خود پیامبر(ص) پاشیده شد و قبل از اینکه حضرت على(ع) عهدهدار خلافت مسلمانان گردد، رشد کرد. دو دلیل مهم این ادعا حدیثهایی است که دراینباره وارد شده و وصیت پیامبر اکرم(ص) در مورد امامت و خلافت حضرت على(ع) است<ref>ر.ک: همان، ص38؛ همان، ص53</ref>. | ||
در دومین فصل کتاب نامهای مختلف شیعه ذکر شده است. از احادیث و روایات به دست میآید که شیعیان و دوستداران امام صادق در دوران گذشته به نام ترابیه یا شیعهعلى یا جعفریه نامیده مىشدند، ولى هنوز به نام امامیه نامیده نشده بودند<ref>ر.ک: همان، ص73؛ همان، ص96</ref>. اصطلاح «امامیه» نام هیچ فرقه از فرقههاى شیعه قرار نگرفت، مگر پس از اینکه غیبت دوازدهمین امام از امامان معصوم به وقوع پیوست و روشن شد که غیبت امام دوازدهم اساس تشکل و نامگذاری فرقه امامیه بهحساب مىآید و مقصود ابن جوزى نیز از این گفته که: «امامیه مىگویند ممکن نیست دنیا بدون امامى از فرزندان امام حسین(ع) باشد» همین است<ref>ر.ک: همان، ص85؛ همان، ص112</ref>. | در دومین فصل کتاب نامهای مختلف شیعه ذکر شده است. از احادیث و روایات به دست میآید که شیعیان و دوستداران امام صادق در دوران گذشته به نام ترابیه یا شیعهعلى یا جعفریه نامیده مىشدند، ولى هنوز به نام امامیه نامیده نشده بودند<ref>ر.ک: همان، ص73؛ همان، ص96</ref>. اصطلاح «امامیه» نام هیچ فرقه از فرقههاى شیعه قرار نگرفت، مگر پس از اینکه غیبت دوازدهمین امام از امامان معصوم به وقوع پیوست و روشن شد که غیبت امام دوازدهم اساس تشکل و نامگذاری فرقه امامیه بهحساب مىآید و مقصود ابن جوزى نیز از این گفته که: «امامیه مىگویند ممکن نیست دنیا بدون امامى از فرزندان امام حسین(ع) باشد» همین است<ref>ر.ک: همان، ص85؛ همان، ص112</ref>. |
ویرایش