منتهی المقال في الدراية و الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۷: خط ۵۷:
«تحمل حديث» از جمله عناوين علم درايه است. معناى اين اصطلاح اين است كه راوى، حديث را از ديگرى - كه در اصطلاح به او شيخ مى‌گويند - به يكى از طرق معتبر در تحمل حديث فرامى‌گيرد. راوى در تحمل حديث بايد اهليت داشته باشد؛ بدين معنا كه راوى بايد عقل و قوه تميز داشته باشد و تحمل حديث از مجنون و صبى صحيح نيست، اما اسلام و بلوغ شرط نيست<ref>ر.ك: همان، ص111</ref>
«تحمل حديث» از جمله عناوين علم درايه است. معناى اين اصطلاح اين است كه راوى، حديث را از ديگرى - كه در اصطلاح به او شيخ مى‌گويند - به يكى از طرق معتبر در تحمل حديث فرامى‌گيرد. راوى در تحمل حديث بايد اهليت داشته باشد؛ بدين معنا كه راوى بايد عقل و قوه تميز داشته باشد و تحمل حديث از مجنون و صبى صحيح نيست، اما اسلام و بلوغ شرط نيست<ref>ر.ك: همان، ص111</ref>


آخرين مبحث از فصل پنجم به بيان اصطلاحات علم درايه اختصاص دارد. صحابى، تابعى، مخضرم، مولى، مسند، معجم، اصل و مشيخه از جمله اين اصطلاحات هستند. نويسنده، مباحث حديث و درايه را با اين عبارت درباره اصطلاح مشيخه به پايان مى‌برد: «مشيخه بر عده‌اى از شيوخ صاحب كتاب كه احاديث از آنها روايت مى‌شود اطلاق مى‌شود؛ مانند مشيخه شيخ و كسانى كه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] از آنها روايت مى‌كند و نام آنها را در خاتمه كتاب‌هاى تهذيب و [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]] و الفهرست ذكر مى‌كند»<ref>همان، ص130</ref>
آخرين مبحث از فصل پنجم به بيان اصطلاحات علم درايه اختصاص دارد. صحابى، تابعى، مخضرم، مولى، مسند، معجم، اصل و مشيخه از جمله اين اصطلاحات هستند. نويسنده، مباحث حديث و درايه را با اين عبارت درباره اصطلاح مشيخه به پايان مى‌برد: «مشيخه بر عده‌اى از شيوخ صاحب كتاب كه احاديث از آنها روايت مى‌شود اطلاق مى‌شود؛ مانند مشيخه شيخ و كسانى كه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] از آنها روايت مى‌كند و نام آنها را در خاتمه كتاب‌هاى تهذيب و [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]] و الفهرست ذكر مى‌كند»<ref>همان، ص130</ref>


جزء دوم نيز به شيوه رايج علوم با تعريف علم رجال و بيان موضوع و غايت آن آغاز شده است. پس از آن نويسنده به ديدگاه گروهى كه رجوع به اين علم را جايز نمى‌دانند اشاره كرده است. اين عده چنين استدلال مى‌كنند كه علم رجال مشتمل بر جرح و ذمّ است، پس اگر راست باشد غيبت محرم است و اگر اشتباه باشد بهتان است؛ چه برسد به اينكه كشف ستر، هتك حرمت و اشاعه فحشا در آن باشد كه از اكبر كبائر است<ref>ر.ك: همان، ص139</ref>
جزء دوم نيز به شيوه رايج علوم با تعريف علم رجال و بيان موضوع و غايت آن آغاز شده است. پس از آن نويسنده به ديدگاه گروهى كه رجوع به اين علم را جايز نمى‌دانند اشاره كرده است. اين عده چنين استدلال مى‌كنند كه علم رجال مشتمل بر جرح و ذمّ است، پس اگر راست باشد غيبت محرم است و اگر اشتباه باشد بهتان است؛ چه برسد به اينكه كشف ستر، هتك حرمت و اشاعه فحشا در آن باشد كه از اكبر كبائر است<ref>ر.ك: همان، ص139</ref>
خط ۶۳: خط ۶۳:
توثيقات خاصه از جمله مباحث مطرح‌شده در فصل اول است. نويسنده پس از طرح شش طريق و بررسى هريك، نص معصوم(ع)، نص يكى از اعلام متقدم و حسن ظاهر و قرائن خاصه را از طرق معتبر توثيق خاصه مى‌داند<ref>ر.ك: همان، ص153-144</ref>
توثيقات خاصه از جمله مباحث مطرح‌شده در فصل اول است. نويسنده پس از طرح شش طريق و بررسى هريك، نص معصوم(ع)، نص يكى از اعلام متقدم و حسن ظاهر و قرائن خاصه را از طرق معتبر توثيق خاصه مى‌داند<ref>ر.ك: همان، ص153-144</ref>


اصول رجاليه متأخرين از ديگر مباحث فصل اول است. مقصود از اصول متأخرين، كتبى است از قبيل: «فهرست أسماء علماء الشيعة و مصنفيهم» تأليف منتجب‌الدين على بن عبيدالله بن حسن بن بابويه قمى (متوفى بعد از 600ق)، «الرجال» ابن داوود (متوفى 707ق)، «رجال العلامة الحلي يا خلاصة الرجال» و «التحرير الطاووسي» [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] (متوفى 673ق). نمى‌توان بر اين اصول اعتماد نمود؛ چراكه توثيقات متأخرين حجت نيست؛ مگر اينكه نويسنده به اصول قديمى نزديك باشد، مانند[[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|محمد بن علی ابن شهرآشوب]] يا اينكه براى معاصرينش موثق باشد. بنابراين ذكر اين اصول تنها از جهت اتمام فائده بوده است<ref>ر.ك: همان، ص179</ref>
اصول رجاليه متأخرين از ديگر مباحث فصل اول است. مقصود از اصول متأخرين، كتبى است از قبيل: «فهرست أسماء علماء الشيعة و مصنفيهم» تأليف منتجب‌الدين على بن عبيدالله بن حسن بن بابويه قمى (متوفى بعد از 600ق)، «الرجال» ابن داوود (متوفى 707ق)، «رجال العلامة الحلي يا خلاصة الرجال» و «التحرير الطاووسي» [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] (متوفى 673ق). نمى‌توان بر اين اصول اعتماد نمود؛ چراكه توثيقات متأخرين حجت نيست؛ مگر اينكه نويسنده به اصول قديمى نزديك باشد، مانند[[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|محمد بن علی ابن شهرآشوب]] يا اينكه براى معاصرينش موثق باشد. بنابراين ذكر اين اصول تنها از جهت اتمام فائده بوده است<ref>ر.ك: همان، ص179</ref>


در فصل دوم كتاب 18 مورد از طرق توثيقات عامه ذكر شده است؛ مانند: از اصحاب اجماع بودن، از وكلاى امام، از مشايخ صدوق بودن و...<ref>ر.ك: همان، ص195-191</ref>
در فصل دوم كتاب 18 مورد از طرق توثيقات عامه ذكر شده است؛ مانند: از اصحاب اجماع بودن، از وكلاى امام، از مشايخ صدوق بودن و...<ref>ر.ك: همان، ص195-191</ref>
خط ۶۹: خط ۶۹:
سومين فصل از كتاب به بررسى برخى منابع و تعدادى از روات اختصاص يافته است. بررسى «جعفريات»، «[[تحف العقول عن آل الرسول(صلى‌الله‌عليهم)|تحف العقول]]»، «مكارم الأخلاق» و «جامع» بزنطى از جمله منابع و معلى بن خنيس، سهل بن زياد، محمد برقى و ابوبصير از جمله روات مطرح‌شده در اين فصل هستند؛ به‌عنوان مثال ابوبصير، مردد بين چهار شخصيت است كه برخى از آنها ثقه هستند<ref>ر.ك: همان، ص248</ref>
سومين فصل از كتاب به بررسى برخى منابع و تعدادى از روات اختصاص يافته است. بررسى «جعفريات»، «[[تحف العقول عن آل الرسول(صلى‌الله‌عليهم)|تحف العقول]]»، «مكارم الأخلاق» و «جامع» بزنطى از جمله منابع و معلى بن خنيس، سهل بن زياد، محمد برقى و ابوبصير از جمله روات مطرح‌شده در اين فصل هستند؛ به‌عنوان مثال ابوبصير، مردد بين چهار شخصيت است كه برخى از آنها ثقه هستند<ref>ر.ك: همان، ص248</ref>


در آخرين فصل كتاب به مبحث مشيخه پرداخته شده است. محدّثان بزرگ در جمع‌آورى احاديث، مسلك‌ها و روش‌هاى متفاوتى داشته‌اند؛ براى نمونه روش مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] در «[[الکافی|كافى]]» با روش [[شيخ صدوق]] در «[[من‌لايحضره‌الفقيه]]» متفاوت است. نويسنده در ابتدا به اين نكته اشاره مى‌كند كه اختلاف [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] با ديگر محدثان در اين است كه اسانيد را حذف نكرده و در ابتداى هر حديثى، سند آن را به‌طور كامل بيان كرده است؛ اما روش و منهج [[شيخ صدوق]] در «[[من‌لايحضره‌الفقيه]]» و روش [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در دو كتاب «[[تهذيب الأحكام]]» و «ال[[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]]» اين‌گونه نيست. [[شيخ صدوق]] در كتاب خود روايات را بدون سند ذكر كرده است. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] نيز در دو كتاب تهذيب و [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]] خود تقريباً اين‌گونه عمل كرده است<ref>ر.ك: همان، ص260-259</ref>
در آخرين فصل كتاب به مبحث مشيخه پرداخته شده است. محدّثان بزرگ در جمع‌آورى احاديث، مسلك‌ها و روش‌هاى متفاوتى داشته‌اند؛ براى نمونه روش مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] در «[[الکافی|كافى]]» با روش [[شيخ صدوق]] در «[[من‌لايحضره‌الفقيه]]» متفاوت است. نويسنده در ابتدا به اين نكته اشاره مى‌كند كه اختلاف [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] با ديگر محدثان در اين است كه اسانيد را حذف نكرده و در ابتداى هر حديثى، سند آن را به‌طور كامل بيان كرده است؛ اما روش و منهج [[شيخ صدوق]] در «[[من‌لايحضره‌الفقيه]]» و روش [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در دو كتاب «[[تهذيب الأحكام]]» و «ال[[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]]» اين‌گونه نيست. [[شيخ صدوق]] در كتاب خود روايات را بدون سند ذكر كرده است. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] نيز در دو كتاب تهذيب و [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]] خود تقريباً اين‌گونه عمل كرده است<ref>ر.ك: همان، ص260-259</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش