۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميتوان' به 'میتوان') |
جز (جایگزینی متن - 'ميشود' به 'میشود') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
اين بخش از تاريخ عالم كه تاريخ بنىاسرائيل را در بردارد، به يارى و همكارى يكى از «اَحبار» نوشته شده است. بر پايه گفته نويسنده و شرط او در آغاز كتاب، «جميع تواريخِ سالفه و ازمنه اقوام ماضيه» با توجه «به زعم هر طايفه» نوشته | اين بخش از تاريخ عالم كه تاريخ بنىاسرائيل را در بردارد، به يارى و همكارى يكى از «اَحبار» نوشته شده است. بر پايه گفته نويسنده و شرط او در آغاز كتاب، «جميع تواريخِ سالفه و ازمنه اقوام ماضيه» با توجه «به زعم هر طايفه» نوشته میشود تا كتابش به جامع التّواريخ بدل شود. تاريخ بنیاسرائیل، به گفته او، نصّ تورات و وحى مُنزَل است. | ||
او در چند جا از كتاب خود، مورّخ را موظف ميداند كه تاريخ هر قومى را بر پايه باورها و پندارهاى آنان بنويسد و ديدگاههاى خود در بر آن نيفزايد و حق و باطل را بر پايه ادعاهاى همانان نقل كند تا تاوان «زيادت و نقصان و حق و باطل آن سخنان بر ايشان باشد نه بر مورّخ. خود او در نقل روايتهاى تاريخى، اين تكليف را ادا میكند. | او در چند جا از كتاب خود، مورّخ را موظف ميداند كه تاريخ هر قومى را بر پايه باورها و پندارهاى آنان بنويسد و ديدگاههاى خود در بر آن نيفزايد و حق و باطل را بر پايه ادعاهاى همانان نقل كند تا تاوان «زيادت و نقصان و حق و باطل آن سخنان بر ايشان باشد نه بر مورّخ. خود او در نقل روايتهاى تاريخى، اين تكليف را ادا میكند. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
#دوره اسكندر. | #دوره اسكندر. | ||
درازاى اين دورهها را 3448 سال ميدانند. اين زمان بر پايه روايتهاى اساطيرى، با مرگ عزرا ezra؛ يعنى چهل سال پس از ساخت دومين هيكل، همزمان است و خود به پنج مقطع بخش | درازاى اين دورهها را 3448 سال ميدانند. اين زمان بر پايه روايتهاى اساطيرى، با مرگ عزرا ezra؛ يعنى چهل سال پس از ساخت دومين هيكل، همزمان است و خود به پنج مقطع بخش میشود: از آدم تا نوح (1056 سال)؛ از نوح تا ابراهيم؛ از ابراهيم تا موسى؛ از موسى تا داود؛ از داود تا عزرا. | ||
بنابراين، نويسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم میكند و براى توصيف رويدادهاى پس از اسكندر، فصل كوتاهى (ششُمى) بر آنها میافزاید و به شرح تاريخ بنیاسرائیل میپردازد. اسرائيليان، رهبران بزرگى داشتهاند كه او آدم، نوح، ابراهيم، يوسف، موسى، داود و اسكندر كبير را از آنان ميشمرد. آنان پيامبران و پادشاهان بزرگى بودند كه بر كمال تاريخى اين قوم بسيار تأثير گذاردند. | بنابراين، نويسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم میكند و براى توصيف رويدادهاى پس از اسكندر، فصل كوتاهى (ششُمى) بر آنها میافزاید و به شرح تاريخ بنیاسرائیل میپردازد. اسرائيليان، رهبران بزرگى داشتهاند كه او آدم، نوح، ابراهيم، يوسف، موسى، داود و اسكندر كبير را از آنان ميشمرد. آنان پيامبران و پادشاهان بزرگى بودند كه بر كمال تاريخى اين قوم بسيار تأثير گذاردند. |
ویرایش