مابعدالطبیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ اکتبر ۲۰۱۷
لینک درون متنی
(لینک درون متنی)
(لینک درون متنی)
خط ۴۰: خط ۴۰:
'''مابعدالطبیعه''' کتابی است از ارسطو که مجموعه‌ای است از درس‌هایی که در دوره‌های گوناگون ارائه شده است. عنوان این اثر، از محل قرار گرفتن آن در آثار ارسطویی (بعد از طبیعیات) اخذ شده است.
'''مابعدالطبیعه''' کتابی است از ارسطو که مجموعه‌ای است از درس‌هایی که در دوره‌های گوناگون ارائه شده است. عنوان این اثر، از محل قرار گرفتن آن در آثار ارسطویی (بعد از طبیعیات) اخذ شده است.


کتاب توسط محمدحسین لطفی تبریزی به فارسی ترجمه شده است.
کتاب توسط [[لطفی، محمدحسن|محمدحسن لطفی تبریزی]] به فارسی ترجمه شده است.


مابعدالطبیعه یا متافیزیک، تاج فلسفه ارسطوست اما از سوی دیگر، دشوارترین بخش فلسفه او نیز است<ref>خراسانی، شرف‌الدین، ص599</ref>.
مابعدالطبیعه یا متافیزیک، تاج فلسفه [[ارسطو]]<nowiki/>ست اما از سوی دیگر، دشوارترین بخش فلسفه او نیز است<ref>خراسانی، شرف‌الدین، ص599</ref>.


پژوهش درباره متافیزیک ارسطو از دو هزار سال پیش آغاز شده است و تاکنون ادامه دارد و شاید هرگز پایان نیابد، زیرا اختلاف برداشت‌ها و تفسیرها درباره این مجموعه از نوشته‌های ارسطو نه‌چندان است که بتوان میان آن‌ها گونه‌ای توافق و آشتی برقرار کرد. امام باید گفت که ارسطو خود مسبب این‌گونه برداشت‌های متضاد و ظاهراً آشتی‌ناپذیر بوده است<ref>همان</ref>.
پژوهش درباره متافیزیک [[ارسطو]] از دو هزار سال پیش آغاز شده است و تاکنون ادامه دارد و شاید هرگز پایان نیابد، زیرا اختلاف برداشت‌ها و تفسیرها درباره این مجموعه از نوشته‌های [[ارسطو]] نه‌چندان است که بتوان میان آن‌ها گونه‌ای توافق و آشتی برقرار کرد. امام باید گفت که ارسطو خود مسبب این‌گونه برداشت‌های متضاد و ظاهراً آشتی‌ناپذیر بوده است<ref>همان</ref>.


پیش از هرچیز باید یادآوری شود که عنوان متافیزیک از خود ارسطو نیست. ارسطو در آثار دیگرش، به مطالبی که موضوع‌های عمده این نوشته‌ها را تشکیل می‌دهد، عنوان «فلسفه نخستین» داده است<ref>همان</ref>.
پیش از هرچیز باید یادآوری شود که عنوان متافیزیک از خود [[ارسطو]] نیست. [[ارسطو]] در آثار دیگرش، به مطالبی که موضوع‌های عمده این نوشته‌ها را تشکیل می‌دهد، عنوان «فلسفه نخستین» داده است<ref>همان</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب با یادداشتی از مترجم آغاز و مطالب در چهارده کتاب، گردآوری شده است.
کتاب با یادداشتی از مترجم آغاز و مطالب در چهارده کتاب، گردآوری شده است.


یکی از مشکلات پیش روی خوانندگان‌ و محققان‌ آثار ارسطو، نظم و ساختار کتاب‌های‌ او و بخصوص، نظم و ساختار کتاب «مابعدالطبیعه» است. چنانکه می‌دانیم، «مابعدالطبیعه»‌ کنونی را خود ارسطو تدوین نکرده و در فهرست‌های موجود از‌ دوران‌ باستان یا نسخه‌های قدیمی «مابعدالطبیعه»، این مجموعه به گونه‌های متفاوت تنظیم شده است. این‌ مسئله تا پیش از دو قرن اخیر اهمیت فلسفی چندانی نداشت و موضوعی بیشتر‌ مربوط‌ به‌‌ نسخه‌شناسی تلقی می‌شد؛ اما با‌ بحث‌های‌ مهمی‌ که ارسطوشناسان جدید در باب‌ ساختار مجموعه «مابعدالطبیعه» طرح کردند، مسئله نظم این کتاب و تقدم و تأخر زمانی و فلسفی‌ کتاب‌ها‌ اهمیت‌ بسیار یافت و در میان ارسطوشناسان برجسته این‌ قرن‌، آرای‌ متفاوتی در این باب ظاهر شد<ref>مازیار، امیر، ص72</ref>.
یکی از مشکلات پیش روی خوانندگان‌ و محققان‌ آثار ارسطو، نظم و ساختار کتاب‌های‌ او و بخصوص، نظم و ساختار کتاب «مابعدالطبیعه» است. چنانکه می‌دانیم، «مابعدالطبیعه»‌ کنونی را خود [[ارسطو]] تدوین نکرده و در فهرست‌های موجود از‌ دوران‌ باستان یا نسخه‌های قدیمی «مابعدالطبیعه»، این مجموعه به گونه‌های متفاوت تنظیم شده است. این‌ مسئله تا پیش از دو قرن اخیر اهمیت فلسفی چندانی نداشت و موضوعی بیشتر‌ مربوط‌ به‌‌ نسخه‌شناسی تلقی می‌شد؛ اما با‌ بحث‌های‌ مهمی‌ که [[ارسطو]]<nowiki/>شناسان جدید در باب‌ ساختار مجموعه «مابعدالطبیعه» طرح کردند، مسئله نظم این کتاب و تقدم و تأخر زمانی و فلسفی‌ کتاب‌ها‌ اهمیت‌ بسیار یافت و در میان ارسطوشناسان برجسته این‌ قرن‌، آرای‌ متفاوتی در این باب ظاهر شد<ref>مازیار، امیر، ص72</ref>.


«مابعدالطبیعه» مجموعه‌ای از کتاب‌هاست. این کتاب‌ها‌ امروزه‌ فصل‌های‌ کتاب «مابعدالطبیعه» را شکل می‌دهند؛ اما در واقع، نمی‌توان آن‌ها را فصل‌های‌ کتاب‌ واحدی‌ به‌حساب آورد. دلیل این‌ امر بیش از همه، شیوه نگارش کتاب‌هاست. این کتاب‌ها‌ فاقد‌ انسجام نگارشی‌اند؛ یعنی‌ نویسنده در همه‌جا سعی نکرده است که مطالب کتاب‌ قبلی‌ را‌ به کتاب بعدی پیوند دهد و از تکرار مطالب ابایی نداشته و در کل، نظم نگارشی‌ واحدی‌ را بر همه کتاب‌ها اعمال‌ نکرده است. بر این اساس، «مابعدالطبیعه»، مجموعه‌ای‌ از‌ کتاب‌های جداگانه است که تألیف‌ و تدوین آن‌ها نیز بعدها انجام گرفته است؛ اما این مطلب‌ به‌ این معنا نیست که هیچ‌گونه‌ پیوند و ارتباطی میان این کتاب‌ها نیست‌. این‌ کتاب‌ها،‌ ارجاعات متعددی به یکدیگر دارند و اساساً اغلب آن‌ها بی‌یکدیگر کامل نیستند و احساس می‌شود که نوعی‌ تقسیم‌ وظیفه‌ میان‌ آن‌ها صورت گرفته است. در کل، بی‌شک می‌توان این مطلب‌ را‌ قطعی دانست که بیشتر این‌ کتاب‌ها یا دسته‌ای از آن‌ها، به‌رغم وضعیت خاص نگارشی‌شان، مسیر‌ و هدف‌ واحدی را دنبال می‌کنند. این مسیر و هدف واحد، در واقع همان اضلاع‌ و ابعاد‌ علم مورد جستجوی‌ ارسطوست؛ دانشی که ارسطو‌ آن را‌«حکمت» (سوفیا) (آلفا 1 و 2)، «فلسفه نخستین و الهیات» (اپسیلون‌1) و «علم‌ به موجود بما هو موجود» (گاما1) خوانده است<ref>همان، ص72- 73</ref>.
«مابعدالطبیعه» مجموعه‌ای از کتاب‌هاست. این کتاب‌ها‌ امروزه‌ فصل‌های‌ کتاب «مابعدالطبیعه» را شکل می‌دهند؛ اما در واقع، نمی‌توان آن‌ها را فصل‌های‌ کتاب‌ واحدی‌ به‌حساب آورد. دلیل این‌ امر بیش از همه، شیوه نگارش کتاب‌هاست. این کتاب‌ها‌ فاقد‌ انسجام نگارشی‌اند؛ یعنی‌ نویسنده در همه‌جا سعی نکرده است که مطالب کتاب‌ قبلی‌ را‌ به کتاب بعدی پیوند دهد و از تکرار مطالب ابایی نداشته و در کل، نظم نگارشی‌ واحدی‌ را بر همه کتاب‌ها اعمال‌ نکرده است. بر این اساس، «مابعدالطبیعه»، مجموعه‌ای‌ از‌ کتاب‌های جداگانه است که تألیف‌ و تدوین آن‌ها نیز بعدها انجام گرفته است؛ اما این مطلب‌ به‌ این معنا نیست که هیچ‌گونه‌ پیوند و ارتباطی میان این کتاب‌ها نیست‌. این‌ کتاب‌ها،‌ ارجاعات متعددی به یکدیگر دارند و اساساً اغلب آن‌ها بی‌یکدیگر کامل نیستند و احساس می‌شود که نوعی‌ تقسیم‌ وظیفه‌ میان‌ آن‌ها صورت گرفته است. در کل، بی‌شک می‌توان این مطلب‌ را‌ قطعی دانست که بیشتر این‌ کتاب‌ها یا دسته‌ای از آن‌ها، به‌رغم وضعیت خاص نگارشی‌شان، مسیر‌ و هدف‌ واحدی را دنبال می‌کنند. این مسیر و هدف واحد، در واقع همان اضلاع‌ و ابعاد‌ علم مورد جستجوی‌ [[ارسطو]]<nowiki/>ست؛ دانشی که ارسطو‌ آن را‌«حکمت» (سوفیا) (آلفا 1 و 2)، «فلسفه نخستین و الهیات» (اپسیلون‌1) و «علم‌ به موجود بما هو موجود» (گاما1) خوانده است<ref>همان، ص72- 73</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۶۰: خط ۶۰:
کتاب یکم (آلفای بزرگ): در اینجا سخن در آن است که فلسفه یا حکمت، دانش و شناخت مبادی و علت‌های نخستین است. کانون بحث مبادی یا اصل‌ها، علت‌ها و آغازها و ویژه علت‌های چهارگانه موجودات است. سپس گزارش‌هایی درباره عقاید فیلسوفان پیشین انتقاد از آنان است<ref>خراسانی، شرف‌الدین، ص600</ref>.
کتاب یکم (آلفای بزرگ): در اینجا سخن در آن است که فلسفه یا حکمت، دانش و شناخت مبادی و علت‌های نخستین است. کانون بحث مبادی یا اصل‌ها، علت‌ها و آغازها و ویژه علت‌های چهارگانه موجودات است. سپس گزارش‌هایی درباره عقاید فیلسوفان پیشین انتقاد از آنان است<ref>خراسانی، شرف‌الدین، ص600</ref>.


کتاب دوم (آلفای کوچک): رساله‌ای است از لحاظ زبان و محتوا کاملاً ارسطویی، اما پاره‌ای بیش نیست. موضوع اصلی آن درآمدی به آموختن مطالب فلسفه است. سخن اصلی این است که در علت‌ها و مبادی موجودات و پیدایش آن‌ها نمی‌توان به تسلسل گرایید و همواره باید در سلسله علت‌ها به یک نقطه آغاز رسید، یعنی به یک مبدأ یا اصل. این رساله با وجود کوتاهی، شامل اندیشه‌های برجسته ارسطو درباره دانش و شناخت است<ref>همان</ref>.
کتاب دوم (آلفای کوچک): رساله‌ای است از لحاظ زبان و محتوا کاملاً ارسطویی، اما پاره‌ای بیش نیست. موضوع اصلی آن درآمدی به آموختن مطالب فلسفه است. سخن اصلی این است که در علت‌ها و مبادی موجودات و پیدایش آن‌ها نمی‌توان به تسلسل گرایید و همواره باید در سلسله علت‌ها به یک نقطه آغاز رسید، یعنی به یک مبدأ یا اصل. این رساله با وجود کوتاهی، شامل اندیشه‌های برجسته [[ارسطو]] درباره دانش و شناخت است<ref>همان</ref>.


کتاب سوم (بتا): ارسطو در این نوشته به مسائل بنیادی «فلسفه نخستین» در قالب 14 دشواری یا «بیراهگی» می‌پردازد. اندیشه مرکزی آن به تعبیر ارسطو این است که تاکنون از چند دیدگاه به مسئله مبادی و علت‌های موجودات پرداخته‌ایم اما باز می‌توان پرسید که آیا در کنار دانشی درباره جوهرها (اوسیاها) دانشی هم یافت می‌شود که درباره اعراض جوهر بررسی کند؟ پاسخ به این پرسش «بسیار دشوار» را ارسطو در آغاز کتاب چهارم به بعد می‌دهد<ref>همان، ص600- 601</ref>.
کتاب سوم (بتا): ارسطو در این نوشته به مسائل بنیادی «فلسفه نخستین» در قالب 14 دشواری یا «بیراهگی» می‌پردازد. اندیشه مرکزی آن به تعبیر [[ارسطو]] این است که تاکنون از چند دیدگاه به مسئله مبادی و علت‌های موجودات پرداخته‌ایم اما باز می‌توان پرسید که آیا در کنار دانشی درباره جوهرها (اوسیاها) دانشی هم یافت می‌شود که درباره اعراض جوهر بررسی کند؟ پاسخ به این پرسش «بسیار دشوار» را ارسطو در آغاز کتاب چهارم به بعد می‌دهد<ref>همان، ص600- 601</ref>.


کتاب چهارم (گاما): موضوع اصلی درباره طبیعت یا کنه هر جوهری است. ارسطو در اینجا نظریه بنیادی و ابتکاری خود را درباره «موجود چونان موجود» (بما هو موجود) مطرح می‌کند. سپس بررسی مهمی است درباره اصل عدم تناقض و گرفتاری‌هایی که دامن‌گیر منکران آن می‌شود<ref>همان، ص601</ref>.
کتاب چهارم (گاما): موضوع اصلی درباره طبیعت یا کنه هر جوهری است. ارسطو در اینجا نظریه بنیادی و ابتکاری خود را درباره «موجود چونان موجود» (بما هو موجود) مطرح می‌کند. سپس بررسی مهمی است درباره اصل عدم تناقض و گرفتاری‌هایی که دامن‌گیر منکران آن می‌شود<ref>همان، ص601</ref>.
خط ۷۸: خط ۷۸:
کتاب دهم (یوتا): در این رساله شامل آموزش‌هایی است درباره مفاهیم موجود و واحد و مفاهیم پیوسته با آن‌ها، مانند همان بودی (هوهو) نه همان بودی. همانندی و ناهمانندی<ref>همان</ref>.
کتاب دهم (یوتا): در این رساله شامل آموزش‌هایی است درباره مفاهیم موجود و واحد و مفاهیم پیوسته با آن‌ها، مانند همان بودی (هوهو) نه همان بودی. همانندی و ناهمانندی<ref>همان</ref>.


کتاب یازدهم (کاپا): از دیر زمان در میان ارسطوشناسان درباره اصالت این رساله، اختلاف‌نظر وجود داشته است. بعضی آن را نوشته خود می‌دانند و برخی دیگر بر آنند که مطالب آن به‌وسیله یکی از شاگردان یا پیروان ارسطو گردآوری شده است؛ و در آن از یک‌سو مطالب رساله‌های دیگر این مجموعه (بتا، گاما، اپسیلن) و از سوی دیگر مطالبی از کتاب‌های 3 و 5 فیزیک ارسطو بر هم نهاده و گونه‌ای متن آموزشی مباحث بنیادی «فلسفه نخستین» ساخته شده است؛ اما ارسطو شناسانی مانند یگر و راس، فصل‌های یکم تا هشتم آن را نوشته اصیل ارسطو می‌دانند. زمینه آن بحث درباره مفاهیم بنیادی فلسفه طبیعت و به‌ویژه قوه و فعل است<ref>همان</ref>.
کتاب یازدهم (کاپا): از دیر زمان در میان ارسطوشناسان درباره اصالت این رساله، اختلاف‌نظر وجود داشته است. بعضی آن را نوشته خود می‌دانند و برخی دیگر بر آنند که مطالب آن به‌وسیله یکی از شاگردان یا پیروان ارسطو گردآوری شده است؛ و در آن از یک‌سو مطالب رساله‌های دیگر این مجموعه (بتا، گاما، اپسیلن) و از سوی دیگر مطالبی از کتاب‌های 3 و 5 فیزیک ارسطو بر هم نهاده و گونه‌ای متن آموزشی مباحث بنیادی «فلسفه نخستین» ساخته شده است؛ اما [[ارسطو]] شناسانی مانند یگر و راس، فصل‌های یکم تا هشتم آن را نوشته اصیل ارسطو می‌دانند. زمینه آن بحث درباره مفاهیم بنیادی فلسفه طبیعت و به‌ویژه قوه و فعل است<ref>همان</ref>.


پس‌ازاین کتاب، لامبدا قرار می‌گیرد که آن هم رساله‌ای کاملاً مستقل است و هیچ‌ ارجاعی به قبل و بعد خود ندارد و حتی به لحاظ محتوا، رساله‌ای تمام و کامل است<ref>مازیار، امیر،ص74</ref>.
پس‌ازاین کتاب، لامبدا قرار می‌گیرد که آن هم رساله‌ای کاملاً مستقل است و هیچ‌ ارجاعی به قبل و بعد خود ندارد و حتی به لحاظ محتوا، رساله‌ای تمام و کامل است<ref>مازیار، امیر،ص74</ref>.


این رساله که از جهاتی آن را مهم‌ترین نوشته در مجموعه متافیزیک ارسطو بشمار می‌آورند، به‌ویژه از این لحاظ مهم است که اندیشه‌ها و نظریات ارسطو را درباره «خداشناسی و الهیات» به معنای اخص و نیز جهان‌شناسی متافیزیکی وی را دربر دارد. موضوع اصلی آن درباره اوسیا (جوهر) و به‌ویژه «جوهرهای نامتحرک و جاویدان» یعنی مبادی حرکت است. این رساله یکی از نخستین نوشته‌های ارسطو و رساله‌ای مستقل است که وی آن را در زمان حضورش در مدرسه افلاطون نوشته بوده است و می‌توان آن را متن یک درس یا تقریرات مستقل و کامل درباره فلسفه مبادی یا اصل‌های نخستین دانست. این کتاب پیوند آشکاری با کتاب یکم فیزیک ارسطو دارد و احتمالاً از نظر زمان مقدم بر آن و همچنین مقدم بر کتاب هشتم فیزیک است<ref>خراسانی، شرف‌الدین، ص601</ref>.
این رساله که از جهاتی آن را مهم‌ترین نوشته در مجموعه متافیزیک ارسطو بشمار می‌آورند، به‌ویژه از این لحاظ مهم است که اندیشه‌ها و نظریات ارسطو را درباره «خداشناسی و الهیات» به معنای اخص و نیز جهان‌شناسی متافیزیکی وی را دربر دارد. موضوع اصلی آن درباره اوسیا (جوهر) و به‌ویژه «جوهرهای نامتحرک و جاویدان» یعنی مبادی حرکت است. این رساله یکی از نخستین نوشته‌های ارسطو و رساله‌ای مستقل است که وی آن را در زمان حضورش در مدرسه افلاطون نوشته بوده است و می‌توان آن را متن یک درس یا تقریرات مستقل و کامل درباره فلسفه مبادی یا اصل‌های نخستین دانست. این کتاب پیوند آشکاری با کتاب یکم فیزیک [[ارسطو]] دارد و احتمالاً از نظر زمان مقدم بر آن و همچنین مقدم بر کتاب هشتم فیزیک است<ref>خراسانی، شرف‌الدین، ص601</ref>.


کتاب سیزدهم (مو تا فصل نهم a): در این رساله سخن بر سر این است که در کنار محسوسات، گونه‌ای وجود دیگر یافت می‌شود که دگرناشدنی و جاویدان است. زمینه اصلی آن انتقاد از نظریه ایده‌ها (مُثُل جدا یا مفارق) افلاطون و نیز نظریه او درباره عدد است<ref>همان</ref>.
کتاب سیزدهم (مو تا فصل نهم a): در این رساله سخن بر سر این است که در کنار محسوسات، گونه‌ای وجود دیگر یافت می‌شود که دگرناشدنی و جاویدان است. زمینه اصلی آن انتقاد از نظریه ایده‌ها (مُثُل جدا یا مفارق) افلاطون و نیز نظریه او درباره عدد است<ref>همان</ref>.
خط ۸۸: خط ۸۸:
کتاب چهاردهم (مو، فصل نهم b و کتاب نو): ارسطو در این بخش انتقاد از نظریه مبادی و به‌ویژه نظریه افلاطونی «واحد» و «بزرگ و کوچک» را همچون علت‌های موجودات مطرح می‌کند و سپس به بررسی نظریه‌ای می‌پردازد که «ایده‌ها» و «اعداد» می‌داند؛ و از آن سخت انتقاد می‌کند<ref>همان</ref>.
کتاب چهاردهم (مو، فصل نهم b و کتاب نو): ارسطو در این بخش انتقاد از نظریه مبادی و به‌ویژه نظریه افلاطونی «واحد» و «بزرگ و کوچک» را همچون علت‌های موجودات مطرح می‌کند و سپس به بررسی نظریه‌ای می‌پردازد که «ایده‌ها» و «اعداد» می‌داند؛ و از آن سخت انتقاد می‌کند<ref>همان</ref>.


از لحاظ زمان‌بندی رساله‌های متافیزیک یعنی تعیین تقدم و تأخر آن‌ها، هرچند نمی‌توان به نتیجه‌ای قطعی رسید اما بنا بر شواهدی چنانکه اشاره شد رساله دوازدهم در این مجموعه بر رساله‌های دیگر از جهت زمان مقدم است فصل نهم b از کتاب «مو» و کتاب‌های «آلفای بزرگ» «بتا» و «یوتا» پس‌ازآن و در همان مرحله اقامت ارسطو در آکادمیای افلاطون پدید آمده‌اند. در مرحله‌ای بعد، ارسطو در آکادمیای افلاطون پدید آمده‌اند. در مرحله‌ای بعد، ارسطو پس از پایان دادن به نوشته‌های زیست‌شناسی رساله‌های «گاما» و مجموعه «زتا، اتا و ثنا» را تقریر کرده بوده است. کتاب «اپسیلن» نیز متعلق به همین مرحله است<ref>همان</ref>.
از لحاظ زمان‌بندی رساله‌های متافیزیک یعنی تعیین تقدم و تأخر آن‌ها، هرچند نمی‌توان به نتیجه‌ای قطعی رسید اما بنا بر شواهدی چنانکه اشاره شد رساله دوازدهم در این مجموعه بر رساله‌های دیگر از جهت زمان مقدم است فصل نهم b از کتاب «مو» و کتاب‌های «آلفای بزرگ» «بتا» و «یوتا» پس‌ازآن و در همان مرحله اقامت [[ارسطو]] در آکادمیای افلاطون پدید آمده‌اند. در مرحله‌ای بعد، [[ارسطو]] در آکادمیای افلاطون پدید آمده‌اند. در مرحله‌ای بعد، [[ارسطو]] پس از پایان دادن به نوشته‌های زیست‌شناسی رساله‌های «گاما» و مجموعه «زتا، اتا و ثنا» را تقریر کرده بوده است. کتاب «اپسیلن» نیز متعلق به همین مرحله است<ref>همان</ref>.


بنیادی‌ترین مسئله متافیزیک ارسطو، مسئله هستی (وجود) است. این مسئله به‌طور سنتی و تاریخی و نیز هم‌اکنون انگیزه مجادلات حاد و اختلاف‌نظرهای حاد و اختلاف‌نظرهای بسیار در میان پژوهشگران شده است. آیا ارسطو بنیان‌گذار یک «هستی‌شناسی» ویژه خود است؟ آیا در این نوشته‌های او متافیزیکی «عام» و متافیزیکی «خاص» یافت می‌شود؟ به هر روی یک نکته مسلم است و آن این است که مسئله هستی یا وجود هست یا موجود در همه مراحل گسترش فلسفیش برای ارسطو ـ هر چند نه به یک نحو ـ مطرح بوده است. این مسئله در متافیزیک به شکلی گسترده و مشخص بیان می‌شود، مشخص‌ترین شکل آن در جایی است که گفته می‌شود: در واقع آنچه از دیرباز و اکنون و همیشه جست‌وجو شده، این است که موجود چیست؟ و این بدان معناست که اوسیا (جوهر) چیست؟<ref>همان، ص602-603</ref>.
بنیادی‌ترین مسئله متافیزیک ارسطو، مسئله هستی (وجود) است. این مسئله به‌طور سنتی و تاریخی و نیز هم‌اکنون انگیزه مجادلات حاد و اختلاف‌نظرهای حاد و اختلاف‌نظرهای بسیار در میان پژوهشگران شده است. آیا ارسطو بنیان‌گذار یک «هستی‌شناسی» ویژه خود است؟ آیا در این نوشته‌های او متافیزیکی «عام» و متافیزیکی «خاص» یافت می‌شود؟ به هر روی یک نکته مسلم است و آن این است که مسئله هستی یا وجود هست یا موجود در همه مراحل گسترش فلسفیش برای ارسطو ـ هر چند نه به یک نحو ـ مطرح بوده است. این مسئله در متافیزیک به شکلی گسترده و مشخص بیان می‌شود، مشخص‌ترین شکل آن در جایی است که گفته می‌شود: در واقع آنچه از دیرباز و اکنون و همیشه جست‌وجو شده، این است که موجود چیست؟ و این بدان معناست که اوسیا (جوهر) چیست؟<ref>همان، ص602-603</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش