۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فلسفه اسلامي' به 'فلسفه اسلامی') |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR12983J1.jpg|بندانگشتی|هستی از نظر فلسفه و عرفان]] | [[پرونده:NUR12983J1.jpg|بندانگشتی|هستی از نظر فلسفه و عرفان]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | |+ | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type= | ! نام کتاب!! data-type="bookName" |هستی از نظر فلسفه و عرفان | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type= | | data-type="otherBookNames" | | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type= | | data-type="authors" |[[آشتیانی، جلالالدین]] (نويسنده) | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|data-type= | | data-type="language" | فارسي | ||
|- | |- | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
|data-type= | | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |BBR 1282 /ه5 | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type= | | data-type="subject" |صدر الدين شيرازي، محمد بن ابراهيم، ??? - ????ق. | ||
هستي شناسي | هستي شناسي | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type= | | data-type="publisher" |دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، مرکز انتشارات | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishPlace" | ايران - قم | ||
|- | |- | ||
||سال نشر | ||سال نشر | ||
|ata-type= | | ata-type="publishYear" |مجلد1: 1376ش , | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type= | | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE12983AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''هستی از نظر فلسفه و عرفان''' اثر سید جلالالدین | '''هستی از نظر فلسفه و عرفان''' اثر [[آشتیانی، جلالالدین|سید جلالالدین آشتیانی]]، رسالهای است مشتمل بر مهمترین مباحث وجود که بر طبق مشاعر صدرالحکماء، تنصیف شده است. | ||
نویسنده در این کتاب، در مسائل پیچیده اعتقادی به کلمات رسیده از طریق وحی، اشاره و در مطالبی که مورد خدشه و حمله اشخاص بیاطلاع از رموز فلسفه واقع شده، به اقوال بزرگان از فقها و اصولیون استشهاد نموده است و سعی داشته مبانی ذوقی عرفانی را برهانی کرده و از مطالب عرفانی مربوط به مباحث این کتاب، آنچه را که با براهین موافق دیده نقل کند<ref>ر.ک: فغفوری، محمد، ص88</ref>. | نویسنده در این کتاب، در مسائل پیچیده اعتقادی به کلمات رسیده از طریق وحی، اشاره و در مطالبی که مورد خدشه و حمله اشخاص بیاطلاع از رموز فلسفه واقع شده، به اقوال بزرگان از فقها و اصولیون استشهاد نموده است و سعی داشته مبانی ذوقی عرفانی را برهانی کرده و از مطالب عرفانی مربوط به مباحث این کتاب، آنچه را که با براهین موافق دیده نقل کند<ref>ر.ک: فغفوری، محمد، ص88</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
ازآنجهت که مباحث وجود از مباحث مهم فلسفه اولی و حکمت متعالیه، بلکه پایه و اساس فلسفه خصوصاً مبانی اعتقادی مربوط به مبدأ و معاد است، لذا نویسنده بهطور اختصار و ایجاز تعریف و موضوع و مسائل و مبادی فلسفه کلی و علم اعلی را بیان کرده، سپس به ذکر اقوال مهم در وجود پرداخته است<ref>فغفوری، محمد، ص88</ref>. | ازآنجهت که مباحث وجود از مباحث مهم فلسفه اولی و حکمت متعالیه، بلکه پایه و اساس فلسفه خصوصاً مبانی اعتقادی مربوط به مبدأ و معاد است، لذا نویسنده بهطور اختصار و ایجاز تعریف و موضوع و مسائل و مبادی فلسفه کلی و علم اعلی را بیان کرده، سپس به ذکر اقوال مهم در وجود پرداخته است<ref>فغفوری، محمد، ص88</ref>. | ||
در فصل اول، به بررسی اقوال در وجود پرداخته شده است و به این نکته اشاره شده است که جماعتی از اشاعره به اشتراک لفظی در وجود قائلند و جماعتی از محققین اهل حکمت، تبعا لصدر الحکماء و عدهای قبل از صدر المتألهین که به فهلویون معروف هستند فرمودهاند: وجود، حقیقت واحد و دارای مراتب متعدده متکثره مقوله به تشکیک است. جماعت دیگری معروف به مشاء به اصالت وجود و اعتباریت ماهیات قائلند<ref>ر.ک: همان</ref>. | در فصل اول، به بررسی اقوال در وجود پرداخته شده است و به این نکته اشاره شده است که جماعتی از اشاعره به اشتراک لفظی در وجود قائلند و جماعتی از محققین اهل حکمت، تبعا لصدر الحکماء و عدهای قبل از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهین]] که به فهلویون معروف هستند فرمودهاند: وجود، حقیقت واحد و دارای مراتب متعدده متکثره مقوله به تشکیک است. جماعت دیگری معروف به مشاء به اصالت وجود و اعتباریت ماهیات قائلند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
فصل دوم، به تعریف وجود اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل، ابتدا به نظر ابنسینا درباره تعریف وجود اشاره کرده، سپس به توضیح کلام شیخ پرداخته است. باوجوداین، نویسنده قائل است به اینکه وجود، قابلتعریف نیست؛ چون حقیقت وجود بهحسب علم ارتسامی و حصولی، در غایت خفاء و کمون است و آنچه ما از وجود ادراک میکنیم، وجود مفهومی و انتزاعی است که عنوان برای وجودات خاصه است و این مفهوم عام بدیهی چون ذاتاً بسیط و از سنخ ماهیات نیست، قابلتعریف نیست. نویسنده در ادامه به تعاریف دیگر از بزرگان درباره وجود اشاره کرده است<ref>همان، ص88- 89</ref>. | فصل دوم، به تعریف وجود اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل، ابتدا به نظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] درباره تعریف وجود اشاره کرده، سپس به توضیح کلام شیخ پرداخته است. باوجوداین، نویسنده قائل است به اینکه وجود، قابلتعریف نیست؛ چون حقیقت وجود بهحسب علم ارتسامی و حصولی، در غایت خفاء و کمون است و آنچه ما از وجود ادراک میکنیم، وجود مفهومی و انتزاعی است که عنوان برای وجودات خاصه است و این مفهوم عام بدیهی چون ذاتاً بسیط و از سنخ ماهیات نیست، قابلتعریف نیست. نویسنده در ادامه به تعاریف دیگر از بزرگان درباره وجود اشاره کرده است<ref>همان، ص88- 89</ref>. | ||
فصل سوم درباره وجود ذهنی است. تصور هر شیئی عبارت از حصول مفهوم آن شیء در ذهن و نفس بر طبق خارج است و وجود ذهنی آن است که آثار نداشته باشد، چراکه ترتب آثار خارجیه بر وجود ذهنی، مستلزم انقلاب است و آنچه را که ما ادراک میکنیم، مفهوم انتزاعی وجود است که از اعراض عامه و معقولات ثانویه است، نه حقیقت وجود<ref>همان، ص89</ref>. | فصل سوم درباره وجود ذهنی است. تصور هر شیئی عبارت از حصول مفهوم آن شیء در ذهن و نفس بر طبق خارج است و وجود ذهنی آن است که آثار نداشته باشد، چراکه ترتب آثار خارجیه بر وجود ذهنی، مستلزم انقلاب است و آنچه را که ما ادراک میکنیم، مفهوم انتزاعی وجود است که از اعراض عامه و معقولات ثانویه است، نه حقیقت وجود<ref>همان، ص89</ref>. | ||
فصل چهارم، مربوط به بساطت حقیقت وجود است. نویسنده در این فصل به بیان بساطت حقیقت وجود و علت آن از دیدگاه برخی بزرگان مثل ملاصدرا و آقا علی مدرس پرداخته و در نهایت معتقد است به اینکه حقایق وجودیه بما هی هی بسائطند و ماده و صورت ندارند، علت غایی و فاعلی آنها حقتعالی است. وجودات امکانیه بما هی وجودات، نه جنس دارند و نه فصل و نه ماده دارند و نه صورت<ref>همان</ref>. | فصل چهارم، مربوط به بساطت حقیقت وجود است. نویسنده در این فصل به بیان بساطت حقیقت وجود و علت آن از دیدگاه برخی بزرگان مثل [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و آقا علی مدرس پرداخته و در نهایت معتقد است به اینکه حقایق وجودیه بما هی هی بسائطند و ماده و صورت ندارند، علت غایی و فاعلی آنها حقتعالی است. وجودات امکانیه بما هی وجودات، نه جنس دارند و نه فصل و نه ماده دارند و نه صورت<ref>همان</ref>. | ||
فصل پنجم درباره شمول وجود است. نویسنده معتقد است وجه اعرفیت وجود از سایر مفاهیم، همان اوسعیت آن مفهوم است بهنحویکه شامل اعدام و ملکات گردیده و موجب تمایز در اعدام میشود، لذا عرفا از وجود منبسط که تجلی ارفع حقتعالی است، تعبیر به وجود مطلق و عام نمودهاند<ref>همان</ref>. | فصل پنجم درباره شمول وجود است. نویسنده معتقد است وجه اعرفیت وجود از سایر مفاهیم، همان اوسعیت آن مفهوم است بهنحویکه شامل اعدام و ملکات گردیده و موجب تمایز در اعدام میشود، لذا عرفا از وجود منبسط که تجلی ارفع حقتعالی است، تعبیر به وجود مطلق و عام نمودهاند<ref>همان</ref>. |
ویرایش