۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمدباقر' به 'محمد باقر') |
جز (جایگزینی متن - 'محمد باقر' به 'محمدباقر') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
امیر معصومبیک بن امیر دانیال در نامهاش برای سران قبائل شیعه و عشایر و ...، خودش را امیرالمسلمین و خراسان را دارالکفر مینامد و از آن با خربها الله تعالی همراهی میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30</ref> او در کلماتش ضمن بیان مقدار کارگر و مخارج بلاد خراسان مینویسد : «و محرابهاى مسجدها را بطریق حنفیة ایدها اللَه سازند و در مدح و ستایش شیخین و ذىالنّورین که سراج امّت و هادى ملّتند کوشند و هرزه روا ندارند اى بیخبران! شجاعت على و محبّت آل رسول بیدوستى ایشان بچه کار آید»<ref>همان، ص31</ref> او از رسم لعن آل مروان و ابوسفیان در عزای حسین بن علی(ع) و عقیده شیعیان درباره عایشه انتفاد میکند و کار ابوسفیان با آل پیامبر(ص) در کربلا را امری خانوادگی و قومی میشمارد و قضاوت دراینباره را به خدا حواله میدهد<ref>ر.ک: همان</ref> معصومبیک در نامهاش، به شاه اسماعیل صفوی، ملا مهدی، [[مجلسی، | امیر معصومبیک بن امیر دانیال در نامهاش برای سران قبائل شیعه و عشایر و ...، خودش را امیرالمسلمین و خراسان را دارالکفر مینامد و از آن با خربها الله تعالی همراهی میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30</ref> او در کلماتش ضمن بیان مقدار کارگر و مخارج بلاد خراسان مینویسد : «و محرابهاى مسجدها را بطریق حنفیة ایدها اللَه سازند و در مدح و ستایش شیخین و ذىالنّورین که سراج امّت و هادى ملّتند کوشند و هرزه روا ندارند اى بیخبران! شجاعت على و محبّت آل رسول بیدوستى ایشان بچه کار آید»<ref>همان، ص31</ref> او از رسم لعن آل مروان و ابوسفیان در عزای حسین بن علی(ع) و عقیده شیعیان درباره عایشه انتفاد میکند و کار ابوسفیان با آل پیامبر(ص) در کربلا را امری خانوادگی و قومی میشمارد و قضاوت دراینباره را به خدا حواله میدهد<ref>ر.ک: همان</ref> معصومبیک در نامهاش، به شاه اسماعیل صفوی، ملا مهدی، [[مجلسی، محمدباقر|علامه (محمدباقر) مجلسی]] و محمدخان عرب اهانت کرده و قتل و سوزاندن کتابهای مجلسی را واجب و دارای اجر میداند<ref>ر.ک: همان، ص32</ref> او پیشنهاد میکند که مردمان این بلاد زنهای خود را که به عهد سابق گرفتهاند رها ساخته و دوباره نزد عالمان آنها عقد بخوانند<ref>ر.ک: همان، ص33</ref> | ||
کلمات سجیع و موزون ابتدایی پاسخ امیرمحمد خان به نامه معصومبیک که به قلم حاج عبدالواحد طبسی (محمد رفیع) نوشته شده، به هماورد طلبی در جنگ میماند<ref>برای دریافتن سبک نامه ص34 – 40 را مطالعه کن</ref> او در قسمتی از پاسخ به وی مینویسد «هجو و لعن و ملایم طبع خباثت مآلش حنظل شتم و لعن مینمود که خون فاسد طغیان از عروق آن مخنّث بیدین و ایمان ریخته و زهر تلخگوئى نشانۀ تریاق در دماغش آمیخته بحقنه قلم مرض سبات و سدر را علاج سازد»<ref>همان، ص40</ref> او استفاده از کلمه امیرالمسلمین در نامه معصومبیک را بهنقد میکشد و میگوید در قواعد عربی جمع محلی به «الـ» مفید عموم است و چگونه او خود را حاکم جمیع فرق اسلامی از ترک و تاجیک و عرب و عجم و هندی و رومی میداند و خروج ایشان از حکم خودش را کفر!!!؟؟؟ وی این سخن میرمعصوم را با تبعیت خودِ وی از ابوالغانی محمدخان (که از نوادگان چنگیز است) و خطبه خانی او به نام ابوالغانی در منافات میبیند<ref>ر.ک: همان، ص41</ref> | کلمات سجیع و موزون ابتدایی پاسخ امیرمحمد خان به نامه معصومبیک که به قلم حاج عبدالواحد طبسی (محمد رفیع) نوشته شده، به هماورد طلبی در جنگ میماند<ref>برای دریافتن سبک نامه ص34 – 40 را مطالعه کن</ref> او در قسمتی از پاسخ به وی مینویسد «هجو و لعن و ملایم طبع خباثت مآلش حنظل شتم و لعن مینمود که خون فاسد طغیان از عروق آن مخنّث بیدین و ایمان ریخته و زهر تلخگوئى نشانۀ تریاق در دماغش آمیخته بحقنه قلم مرض سبات و سدر را علاج سازد»<ref>همان، ص40</ref> او استفاده از کلمه امیرالمسلمین در نامه معصومبیک را بهنقد میکشد و میگوید در قواعد عربی جمع محلی به «الـ» مفید عموم است و چگونه او خود را حاکم جمیع فرق اسلامی از ترک و تاجیک و عرب و عجم و هندی و رومی میداند و خروج ایشان از حکم خودش را کفر!!!؟؟؟ وی این سخن میرمعصوم را با تبعیت خودِ وی از ابوالغانی محمدخان (که از نوادگان چنگیز است) و خطبه خانی او به نام ابوالغانی در منافات میبیند<ref>ر.ک: همان، ص41</ref> |
ویرایش