|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
|
| |
|
| <div class="boxTitle"><big>'''[[صهبای صفا]]'''</big></div> | | <div class="boxTitle"><big>'''[[نگرشی نو به غدیر]]'''</big></div> |
| [[پرونده:NUR03913J1.jpg|بندانگشتی|صهبای صفا|175px]] | | [[پرونده:NUR18867J1.jpg|بندانگشتی|نگرشی نو به غدیر|175px]] |
|
| |
|
| '''صهباى صفا'''، از آثار گفتارى و نوشتارى [[جوادی آملی، عبدالله|آيتالله عبدالله جوادى آملى]] (متولد آمل، 1312ش) است كه نويسنده در آن، عظمت، حكمتها و اسرار مناسك و آداب فريضه بزرگ الهى حج را بهصورت تحليلى و مستند بيان كرده است. | | '''نگرشی نو به غدیر'''، تألیف علیاصغر رضوانی، پژوهشی است پیرامون واقعه غدیر که به زبان فارسی و در دوران معاصر نوشته شده است. |
| | در بخش نخست به بررسی آیات غدیر پرداخته شده است. از جمله آیات غدیر، آیه تبلیغ است و روایات صحیح السند در کتب اهل سنت بر نزول آن در مورد واقعه غدیر دلالت دارد. اهلبیت(ع) نیز بر نزول آیه تبلیغ در مورد غدیر اتفاق نظر دارند و عدهاى از صحابه و تابعین و همچنین برخی از علماى اهل سنت روایات نزول این آیه در مورد غدیر خم را نقل کردهاند. |
|
| |
|
| حج، همانند ديگر عبادتها، آداب، سنن و فرايضى دارد كه بعضى از آنها ارشادى است، برخى مستحبى و دستهاى نيز واجب. همه اين آداب و سنن و فرايض براى تحصيل صفات ثبوتيه و پرهيز از صفات سلبيه است. انسان موظف است كه هر صفت كمالى را تحصيل و هر آنچه از صفات نقصى است را از خود دفع كند. صفات سلبى و ثبوتى بهصورت «تخليه» و «تحليه» ظهور مىكند؛ يعنى انسان، ابتدا بايد خود را از رذايل اخلاقى خالى كند و سپس به فضايل اخلاقى مزين سازد و جلوه جمال و جلال حق شود و حج يكى از بهترين اعمالى است كه اين امور را براى انسان تأمين مىكند. اگر كسى به اسرار حج آشنا نباشد و به حج برود، حج كامل انجام نداده و آن حجى كه ضيافت اللَّه است نصيب او نشده است. ممكن است صحيح باشد، ولى مقبول حق نباشد؛ زيرا روحِ شخص حجگزار بهخاطر عدم آگاهى به اسرار حج، تعالى پيدا نكرده است.
| | از دیگر آیات غدیر، آیه اکمال و «سَأَلَ سٰائِلٌ» بوده که روایات صحیح السندى در کتب اهل سنت بر نزول آنها در موضوع غدیر وارد شده است و عدهاى از علماى اهل سنت روایات نزول این آیات در موضوع غدیر را نقل کردهاند. |
|
| |
|
| خاندان سالار شهيدان(س) از همان آغاز حركت خود از مدينه به مكه، قصد عمره مفرده داشتند و قصد حج تمتع نكردند؛ يعنى چنين نيست كه حسين بن على بن ابىطالب(س) به قصد حج تمتع عازم مكه گرديده و سپس در اثر فشار حكومت ننگين اموى، تمتع را به افراد تبديل كرده باشد؛ نه در روايات از اين بحث سخنى است و نه در فقه ما. فقط در مقاتل به اين مطلب اشاره شده است. بزرگان فقه ما نيز به اين نكته عنايت كردهاند كه: اين سخن نه ريشه حديثى دارد و نه ريشه فقهى. حسين بن على بن ابىطالب(ع) از ابتدا قصد عمره مفرده داشت. او به منى نرفت، ولى قربانى داد. فرزندش [[علی بن حسین(ع)، امام چهارم|امام سجاد]](س) در شام خود را چنين معرفى مىكند: «أنا ابن مكة و منى»؛ «من فرزند مكه و مِنايم». ما جان داديم. منى مال ماست. عرفات مال ماست. مكه از آنِ ماست. من فرزند زمزمم. زمزم و منى ارث من است. من وارث مكهام. من وارث سرزمين عرفات و مشعر و منايم. بنابراين آمدن به سرزمين مِنى با جسم، خيلى مهم نيست. كسى كه پيشاپيش، جانش را فداى دوست كرد، او از منى و عرفات و... ارث مىبرد.
| | در بخش دوم، به موضوع وصایت، در میان انبیای الهی، از آدم(ع) تا خاتم(ص) پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، باید به یک اصل مهم در شرایع و ادیان الهى توجه کرد که آن، اصل وصایت است که انبیاى گذشته از حضرت آدم(ع) تا پیامبر اسلام(ص)، همگى وصى و جانشین داشتهاند و به دستور وحى به اصل وصایت و تعیین وصى عمل کردهاند. به نظر وی، این موضوع در قرآن کریم، در شرح حال پیامبران(ع) و نیز بهصورت کلى بارها یاد شده است. از طرف دیگر در قرآن کریم تصریح شده است که سنت الهى تبدیل و تحویل و دگرگونىبردار نیست. بنابراین پیامبر ما نیز باید مانند دیگر پیامبران به دستور وحى به اصل وصایت عمل نماید و وصى و جانشین خویش را به امتش معرفى کند تا به سنت غیر قابل تبدیل الهى عمل شده باشد. به اعتقاد نویسنده، پیامبر اسلام(ص) نیز به اقتضاى پیامبرى و به امر خداوند متعال، وصى خود را معرفى نمود. |
|
| |
|
| يكى از مناسك حج، مسئله لبيك گفتن است كه احرام، با اين تلبيه بسته مىشود. بعد از احرام، مستحب است انسان اين لبيكها را ادامه دهد تا آن محدودههايى كه خانههاى مكه پيدا شود. اين «لبيك» كه انسان در هر فراز و نشيبى و در هر اوج و حضيضى آن را زمزمه مىكند، براى آن است كه در هر لحظه و آنى، آن عهد را تجديد كند. از وجود مبارك پيغمبر(ص) نقل شده است كه: «اگر در امتهاى گذشته رهبانيتى راه يافت، رهبانيت امت من جهاد در راه خداست و تكبير در هر بلندى و مانند آن». «تكبير بر هر بلندى»، ناظر به همين تلبيه (لبيك اللهمَّ لبيك) است كه زائران بيتِ خدا، به هر جاى بلندى كه مىرسند مىگويند. اين بهصورت يك رهبانيت است. راهب كسى است كه از خدا بهراسد و ذات اقدس اله ما را به رهبانيت ممدوح و پسنديده فراخواند، فرمود: «إياىَ فارهبون»
| | نویسنده به این نکته تأکید دارد که پایه اصلى تشیع، بر قائل بودن به عصمت و لزوم وصى براى پیامبر(ص) و تعیین آن از جانب خداوند بهوسیله پیامبر(ص) است که در قرآن کریم و روایات به آن تصریح شده است؛ ولذا در این بخش، به این موضوع، بهطور اختصار پرداخته شده است. |
| | نویسنده، معتقد است برخى از آیات، از آن جمله آیات سوره قدر، شاهدان، انذار، نذیر، هدایت، صادقین، اولى الامر، امام و آیات دیگر، بر ضرورت وجود امام معصوم در هر زمان دلالت دارد و همچنین نظریه حق الطاعه و توحید در آن، نظریه توحید در حاکمیت و آیه خلافت و ابتلاء و وزارت هارون و خلافت داوود و آیات دیگر بههمراه بسیارى از روایات اهل سنت، بر لزوم نصب امام از سوى خداوند متعال و اجرایى شدن آن از سوى او دلالت دارد. |
|
| |
|
| <div class="mw-ui-button">[[صهبای صفا|'''ادامه''']]</div> | | |
| | <div class="mw-ui-button">[[نگرشی نو به غدیر|'''ادامه''']]</div> |