مجتهد اردبیلی، یوسف بن محسن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'ءعليه‌السلام' به 'ء عليه‌السلام')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۲: خط ۴۲:
در 25 محرم 1295 پدر درگذشت و فرزندان ترك تحصيل نمودند. تا اينكه در غره ماه ذى حجه 1297 به عزم زيارت و حمل جنازه پدر با برادر خود مرحوم آقاى حاج ميرزا لطفعلى آقا عازم عتبات عاليات گرديد، برادر بزرگ ديگرش آقا ميرزا على اكبر كه در اين زمان در کرمانشاه به تحصيل اشتغال داشت در کرمانشاه به ايشان ملحق شده به كربلا رفتند. پس از ورود به كربلاى معلّى، حسب الوصيه جنازه پدر را در كفشدارى شرقى ايوان حضرت سيد الشهداء عليه‌السلام دفن نمودند. برادران به علّت گرانى از اقامت و تحصيل منصرف شدند و قصد مراجعت به اردبيل نمودند و او تنها در روز تولّد حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى زيارت از كربلاى معلّى عازم نجف اشرف گرديد.عصر روز ورود، مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى از طرف مرحوم آیت‌الله آقاى حاج سيد حسين كوه كمرى با ايشان ملاقات نموده مى‌فرمايد: حسب الأمر حضرت آقا امروز از طرف ايشان با حضرت عالى ملاقات مى‌كنم و فردا خودم مى‌آيم كه با همديگر حضور آقاى كوه‌كمرى مشرّف شويم. فردا به محض شرفيابى، مرحوم كوه‌كمرى مى‌فرمايد توهم مثل برادرانت عازم اردبيل خواهى شد يا اينكه مشغول تحصيل مى‌شوى؟ عرض مى‌كند چندى به عنوان زيارت افتخار حضور دارم. گرفتارى‌هاى اردبيل و سرپرستى صغار پدرم مانع از اقامتم در عتبات عاليات است. پس از مذاكرات بسيار مرحوم كوه‌كمرى اجازۀ مسافرت نمى‌دهند و مى‌فرمايند در صورت تمرّد حكم به تحريم سفر شما خواهم داد. با اين مقدّمات پس از سه سال ترك تحصيل دوباره امكان تحصيل براى ايشان فراهم مى‌گردد. و مدّت يك سال در محضر درس مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى حاضر مى‌شود و به تحصيل مى‌پردازد ولى چون در اين سالها مرحوم شربيانى به علّت كثرت مشاغل و ادارۀ تمام امور شخصى حتى درس و بحث مرحوم كوه‌كمرى نمى‌توانست به تدريس كاملاً مواظبت نمايد لذا از نجف به كربلا مهاجرت نموده و در آن جا رحل اقامت افكند.
در 25 محرم 1295 پدر درگذشت و فرزندان ترك تحصيل نمودند. تا اينكه در غره ماه ذى حجه 1297 به عزم زيارت و حمل جنازه پدر با برادر خود مرحوم آقاى حاج ميرزا لطفعلى آقا عازم عتبات عاليات گرديد، برادر بزرگ ديگرش آقا ميرزا على اكبر كه در اين زمان در کرمانشاه به تحصيل اشتغال داشت در کرمانشاه به ايشان ملحق شده به كربلا رفتند. پس از ورود به كربلاى معلّى، حسب الوصيه جنازه پدر را در كفشدارى شرقى ايوان حضرت سيد الشهداء عليه‌السلام دفن نمودند. برادران به علّت گرانى از اقامت و تحصيل منصرف شدند و قصد مراجعت به اردبيل نمودند و او تنها در روز تولّد حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى زيارت از كربلاى معلّى عازم نجف اشرف گرديد.عصر روز ورود، مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى از طرف مرحوم آیت‌الله آقاى حاج سيد حسين كوه كمرى با ايشان ملاقات نموده مى‌فرمايد: حسب الأمر حضرت آقا امروز از طرف ايشان با حضرت عالى ملاقات مى‌كنم و فردا خودم مى‌آيم كه با همديگر حضور آقاى كوه‌كمرى مشرّف شويم. فردا به محض شرفيابى، مرحوم كوه‌كمرى مى‌فرمايد توهم مثل برادرانت عازم اردبيل خواهى شد يا اينكه مشغول تحصيل مى‌شوى؟ عرض مى‌كند چندى به عنوان زيارت افتخار حضور دارم. گرفتارى‌هاى اردبيل و سرپرستى صغار پدرم مانع از اقامتم در عتبات عاليات است. پس از مذاكرات بسيار مرحوم كوه‌كمرى اجازۀ مسافرت نمى‌دهند و مى‌فرمايند در صورت تمرّد حكم به تحريم سفر شما خواهم داد. با اين مقدّمات پس از سه سال ترك تحصيل دوباره امكان تحصيل براى ايشان فراهم مى‌گردد. و مدّت يك سال در محضر درس مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى حاضر مى‌شود و به تحصيل مى‌پردازد ولى چون در اين سالها مرحوم شربيانى به علّت كثرت مشاغل و ادارۀ تمام امور شخصى حتى درس و بحث مرحوم كوه‌كمرى نمى‌توانست به تدريس كاملاً مواظبت نمايد لذا از نجف به كربلا مهاجرت نموده و در آن جا رحل اقامت افكند.


در كربلا متن [[فرائد الاصول (طبع انتشارات اسلامی)|رسائل]] را با مرحومين آقايان حاج [[حائری یزدی، عبدالکریم|شيخ عبدالكريم حائرى]] و آقاى سيد محمد اصفهانى و ثقة الإسلام شهيد آقا [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|ميرزا محمد تقى شيرازى]] در حوزۀ درس مرحوم آقاى شيخ على يزدى معروف به مدرس كه از اعاظم علما و مدرسين آن عصر بودند و اكابر طلاب از محضر درس ايشان مستفيد مى‌شدند تحصيل نمودند. در اين زمان نيز گرفتاريهاى اردبيل او را مجبور به ترك حوزه مى‌نمود كه مرحوم آقاى حاج شيخ زين العابدين مازندرانى مانع شده و با مكاتبات خود مانع از مراجعت او به اردبيل شدند.
در كربلا متن [[فرائد الاصول (طبع انتشارات اسلامی)|رسائل]] را با مرحومين آقايان حاج [[حائری یزدی، عبدالکریم|شيخ عبدالكريم حائرى]] و آقاى سيد محمد اصفهانى و ثقة الإسلام شهيد آقا [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|ميرزا محمد تقى شيرازى]] در حوزۀ درس مرحوم آقاى شيخ على يزدى معروف به مدرس كه از اعاظم علما و مدرسين آن عصر بودند و اكابر طلاب از محضر درس ايشان مستفيد مى‌شدند تحصيل نمودند. در اين زمان نيز گرفتاريهاى اردبيل او را مجبور به ترك حوزه مى‌نمود كه مرحوم آقاى حاج شيخ زين العابدين مازندرانى مانع شده و با مكاتبات خود مانع از مراجعت او به اردبيل شدند.


از سال 1301ق به درس خارج مرحومين آقاى آخوند ملا حسين اردكانى و آقاى حاج شيخ زين العابدين مازندرانى حاضر مى‌شدند تا اينكه در سال 1304ق در حالى كه تصديق اجتهاد از اساتيد فوق در دست داشتند به اردبيل مراجعت كردند، و تا سال 1309ق در اردبيل متوطن و در مسجد عالى قاپو به اقامۀ جماعت و وعظ مى‌پرداختند و در حسينيه مجتهد تدريس مى‌كردند و طلاب اردبيل از محضر درسشان مستفيد مى‌شدند.
از سال 1301ق به درس خارج مرحومين آقاى آخوند ملا حسين اردكانى و آقاى حاج شيخ زين العابدين مازندرانى حاضر مى‌شدند تا اينكه در سال 1304ق در حالى كه تصديق اجتهاد از اساتيد فوق در دست داشتند به اردبيل مراجعت كردند، و تا سال 1309ق در اردبيل متوطن و در مسجد عالى قاپو به اقامۀ جماعت و وعظ مى‌پرداختند و در حسينيه مجتهد تدريس مى‌كردند و طلاب اردبيل از محضر درسشان مستفيد مى‌شدند.
خط ۵۰: خط ۵۰:
پس از وفات مرحوم آخوند در بين الطلوعين روز سه شنبه بيست و يكم ماه ذى حجة الحرام سنه 1329ق حوزه‌هاى درس را ترك گفتند و تا اواسط سال 1332ق در نجف اشرف مشغول زيارت و عبادت بودند و در آن سال به قصد قطع علاقه عازم اردبيل شدند و بر خلاف تصميمى كه داشتند به علّت بروز جنگ بين المللى اوّل در اردبيل ماندگار شده و در يازدهم شعبان سال 1339ق دار فانى را و داع كرد و جنازۀ ايشان حسب الوصيه در سال 1344ق به وسيلۀ فرزند بزرگش مرحوم آقاى سليمان محسن به نجف اشرف حمل و در اواسط وادى السلام كه محل دفن اكثر برادرانش بود دفن شد.علاّمه تهرانى در شرح حال خود مى‌نويسد:
پس از وفات مرحوم آخوند در بين الطلوعين روز سه شنبه بيست و يكم ماه ذى حجة الحرام سنه 1329ق حوزه‌هاى درس را ترك گفتند و تا اواسط سال 1332ق در نجف اشرف مشغول زيارت و عبادت بودند و در آن سال به قصد قطع علاقه عازم اردبيل شدند و بر خلاف تصميمى كه داشتند به علّت بروز جنگ بين المللى اوّل در اردبيل ماندگار شده و در يازدهم شعبان سال 1339ق دار فانى را و داع كرد و جنازۀ ايشان حسب الوصيه در سال 1344ق به وسيلۀ فرزند بزرگش مرحوم آقاى سليمان محسن به نجف اشرف حمل و در اواسط وادى السلام كه محل دفن اكثر برادرانش بود دفن شد.علاّمه تهرانى در شرح حال خود مى‌نويسد:


مدّتها در ايام تعطيل(پنجشنبه و جمعه) درس رجال مرحوم [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شريعت اصفهانى]] مى‌رفتم، و بزرگان اصحاب مرحوم آخوند ملا كاظم در آن درس رجال حاضر مى‌شدند، مثل آقا ميرزا يوسف آقا اردبيلى و اخوى‌اش آقا ميرزا عبدالله، و شيخ محمد على اصفهانى و مرحوم آقا [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]] و غير ايشان. (تاريخ و فرهنگ معاصر، ص 313، سال چهارم،‌ش 1 و 2، تابستان 1374).
مدّتها در ايام تعطيل(پنجشنبه و جمعه) درس رجال مرحوم [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شريعت اصفهانى]] مى‌رفتم، و بزرگان اصحاب مرحوم آخوند ملا كاظم در آن درس رجال حاضر مى‌شدند، مثل آقا ميرزا يوسف آقا اردبيلى و اخوى‌اش آقا ميرزا عبدالله، و شيخ محمد على اصفهانى و مرحوم آقا [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]] و غير ايشان. (تاريخ و فرهنگ معاصر، ص 313، سال چهارم،‌ش 1 و 2، تابستان 1374).


گفتنى است كه مرحوم [[مرعشی، شهاب‌الدین|آیت‌الله مرعشى نجفى]] (طاب ثراه) از ميرزا يوسف آقا مجتهد اردبيلى اجازه روايت داشته است: «و ممن أروي عنه الفاضل الجليل حجّة الإسلام و المسلمين الحاج الميرزا يوسف الأردبيلي ابن العلاّمة الحاج ميرزا محسن المعروف بالحاج مجتهد» (الاجازة الكبيرة، ص 242).
گفتنى است كه مرحوم [[مرعشی، شهاب‌الدین|آیت‌الله مرعشى نجفى]] (طاب ثراه) از ميرزا يوسف آقا مجتهد اردبيلى اجازه روايت داشته است: «و ممن أروي عنه الفاضل الجليل حجّة الإسلام و المسلمين الحاج الميرزا يوسف الأردبيلي ابن العلاّمة الحاج ميرزا محسن المعروف بالحاج مجتهد» (الاجازة الكبيرة، ص 242).
خط ۵۷: خط ۵۷:




در كتاب حاج ميرزا محسن آقا مجتهد اردبيلى(ص 165161) نزديك به صد كتاب و رساله از اين عالم برشمرده است كه بيشتر در فقه و اصول و بعضاً تصحيح كتب علماى گذشته چون [[جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام|جواهر الكلام]] است.
در كتاب حاج ميرزا محسن آقا مجتهد اردبيلى(ص 165161) نزديك به صد كتاب و رساله از اين عالم برشمرده است كه بيشتر در فقه و اصول و بعضاً تصحيح كتب علماى گذشته چون [[جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام|جواهر الكلام]] است.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش