۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
براهينى كه مؤلف براى اثبات مدعاى خويش استفاده كرده؛ عبارتند از: | براهينى كه مؤلف براى اثبات مدعاى خويش استفاده كرده؛ عبارتند از: | ||
#«برهان لطف»: وجود امام(ع) گرچه از ديدگان مردم غايب است؛ ولى داراى الطافى است كه نويسنده آنها را توضيح داده است؛ از جمله: | |||
#:- حراست از دين خداوند | |||
- حراست از دين خداوند | #:- تربيت نفوس مستعد | ||
#:- سبب بقاء مذهب | |||
- تربيت نفوس مستعد | #:- تأثير وجود الگو در پيشرفت بشر | ||
#«لطف»: براى اثبات امام زمان(عج) با اين برهان، سه مقدمه ذكر شده است: | |||
- سبب بقاء مذهب | #:- از جمله تمايلات غريزى و فطرى انسان، تمايلات عالى از قبيل حقيقت جويى و يافتن كمال مطلق است. | ||
#:- براى رسيدن به كمال مطلق، احتياج به واسطهاى است كه خود، سفر كمال را طى كرده باشد. | |||
- تأثير وجود الگو در پيشرفت بشر | #:- اگر ميل و غريزه به چيزى در انسان وجود دارد، بايد آن چيز در خارج موجود باشد. | ||
#«مظهر جامع»: اين برهان نيز با ذكر مقدماتى تشريح شده است: | |||
#:- انسان كامل داراى مقامى است كه هيچ موجودى هم وزن آن نيست. | |||
#:- ذات واجب به هيچ وصفى محدود نمىشود. | |||
- از جمله تمايلات غريزى و فطرى انسان، تمايلات عالى از قبيل حقيقت جويى و يافتن كمال مطلق است. | #:- هويت مطلقه خداوند چون در مقام ظهور، احكام وحدت بر آن غلبه دارد، لذا كثرت نه تنها مقهور بلكه محو مىگردد. | ||
#قبل از تبيين «علت غايى» به مسأله غياتمندى افعال خداوند كه دخالت تامى در اين برهان دارد، اشاره شده است. | |||
- براى رسيدن به كمال مطلق، احتياج به واسطهاى است كه خود، سفر كمال را طى كرده باشد. | #در «واسطه فيض»، نويسنده به دنبال اثبات اين است كه فيض الهى به موجودات، به جهت لزوم سنخيت بين مفيض و مفاض عليه، بدون واسطه انجام نمىپذيرد و واسطه فيض نيز فيض، بلكه حقيقت و جوهر فيض است. | ||
#«امكان اشرف»: مؤلف معتقد است، حكما قاعدهاى دارند به نام قاعده امكان اشرف كه در ابتدا توسط اشراقيين تأسيس گشت؛ ولى بعداً به دست مشائين رسيد و با اقامه دليل، برهانى شد؛ اما وى بر اين باور است كه بايد اين قاعده را ممكن اشرف ناميد؛ زيرا اشرفيت و اخسيت، عارض بر ممكن و از حالات آن است نه امكان. | |||
- اگر ميل و غريزه به چيزى در انسان وجود دارد، بايد آن چيز در خارج موجود باشد. | #«عنايت»: خداوند براى كمال هر موجودى، همه نوع ابزار را در اختيارش قرار داده و چگونه ممكن است، انسان از اين قانون استثناء شده و ارتقاى معنوى او ناديده گرفته شود. | ||
- انسان كامل داراى مقامى است كه هيچ موجودى هم وزن آن نيست. | |||
- ذات واجب به هيچ وصفى محدود نمىشود. | |||
- هويت مطلقه خداوند چون در مقام ظهور، احكام وحدت بر آن غلبه دارد، لذا كثرت نه تنها مقهور بلكه محو مىگردد. | |||
ديگر براهين استفاده شده، عبارتند از: تجلى اعظم، تقابل قطبين، عدم تبعيض در فيض، استقراء تام، لزوم عقل بالفعل و حساب تراكم احتمالات. | ديگر براهين استفاده شده، عبارتند از: تجلى اعظم، تقابل قطبين، عدم تبعيض در فيض، استقراء تام، لزوم عقل بالفعل و حساب تراكم احتمالات. |
ویرایش