من‌ لايحضره‌ الفقيه (تحقیق حسن خرسان): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'كشى' به 'كشى '
جز (جایگزینی متن - 'استبصار' به 'استبصار ')
جز (جایگزینی متن - 'كشى' به 'كشى ')
خط ۵۶: خط ۵۶:
5. همچنين نويسنده در جلد چهارم بعد از پايان مطالبش، مطلبى تحت عنوان «المشيخة» آورده و مصحح محترم نيز شرح مفصلى بر آن نوشته كه به‌صورت جداگانه در پاورقى‌ها ذكر شده و در آن، از جمله به توضيح رجالى و زندگى‌نامه‌اى اسناد [[شيخ صدوق]] پرداخته<ref>ر.ك: متن كتاب، ج4، ص9، پاورقى 1 و 2؛ ص13، پاورقى 1-3 و...</ref> و نگارش آن را در روز شنبه آغاز ربيع‌الاول 1379ق، به پايان برده است<ref>ر.ك: همان، ص137، پاورقى</ref>
5. همچنين نويسنده در جلد چهارم بعد از پايان مطالبش، مطلبى تحت عنوان «المشيخة» آورده و مصحح محترم نيز شرح مفصلى بر آن نوشته كه به‌صورت جداگانه در پاورقى‌ها ذكر شده و در آن، از جمله به توضيح رجالى و زندگى‌نامه‌اى اسناد [[شيخ صدوق]] پرداخته<ref>ر.ك: متن كتاب، ج4، ص9، پاورقى 1 و 2؛ ص13، پاورقى 1-3 و...</ref> و نگارش آن را در روز شنبه آغاز ربيع‌الاول 1379ق، به پايان برده است<ref>ر.ك: همان، ص137، پاورقى</ref>


6. يكى از تعليقات و توضيحات مصحح محترم چنين است: مُعلى بن خنيس ابوعبداللّه، دوست و مولاى حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و قبل از او مولاى بنى‌اسد و كوفى بود و به شغل بزازى اشتغال داشت. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در كتاب «الغيبة» گفته است كه او از ياران اصلى حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و در نزد ايشان پسنديده بود و در حالى از دنيا رفت كه بر همين روش استوار بود و داوود بن على، عامل خليفه منصور عباسى بر مدينه، او را به‌وسيله سيرافى رئيس نيروى انتظامى، به قتل رساند. درحالى‌كه امام(ع) در مكه بود، داوود، معلّى را طلبيد و از او خواست كه شيعيان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را معرفى كند و نامشان را بنويسد، ولى او حاضر نشد حتى نام يك نفر را بگويد؛ پس داوود او را تهديد كرد، ولى معلى در پاسخ گفت: آيا مرا تهديد به قتل مى‌كنى؟! به خدا قسم اگر شيعيان در زير پايم باشند هرگز پايم را بلند نمى‌كنم تا جانشان به خطر نيفتد و اگر مرا به قتل برسانى من به سعادت مى‌رسم و تو به شقاوت. داوود او را زندانى كرد و معلى به او گفت كه مرا به نزد مردم ببر تا گواهى بدهم؛ چون بدهى زياد و مال فراوان دارم. داوود پذيرفت؛ پس معلى وقتى در بازار در بين مردم وارد شد گفت: اى مردم من معلى بن خنيس هستم... شاهد باشيد كه هرچه از من به ارث باقى بماند - مال، خانه، برده، كنيز، كم يا زياد... - پس همه‌اش متعلق به حضرت امام جعفر بن محمد(ع) است. پس رئيس پليس داوود او را به بند كشيد و به دار مجازات آويخت. وقتى خبر مرگ او به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] رسيد، داغدار و مصيبت‌زده شد و خبر داد كه او وارد بهشت شده است و... اخبار در مدح معلى فراوان است و رواياتى كه كشى در مذمت او آورده، خدشه‌اى بر معلى وارد نمى‌آورد؛ چون هم سندش ضعيف است و هم قابل توجيه<ref>ر.ك: همان، ص67، پاورقى 1</ref>
6. يكى از تعليقات و توضيحات مصحح محترم چنين است: مُعلى بن خنيس ابوعبداللّه، دوست و مولاى حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و قبل از او مولاى بنى‌اسد و كوفى بود و به شغل بزازى اشتغال داشت. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در كتاب «الغيبة» گفته است كه او از ياران اصلى حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و در نزد ايشان پسنديده بود و در حالى از دنيا رفت كه بر همين روش استوار بود و داوود بن على، عامل خليفه منصور عباسى بر مدينه، او را به‌وسيله سيرافى رئيس نيروى انتظامى، به قتل رساند. درحالى‌كه امام(ع) در مكه بود، داوود، معلّى را طلبيد و از او خواست كه شيعيان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را معرفى كند و نامشان را بنويسد، ولى او حاضر نشد حتى نام يك نفر را بگويد؛ پس داوود او را تهديد كرد، ولى معلى در پاسخ گفت: آيا مرا تهديد به قتل مى‌كنى؟! به خدا قسم اگر شيعيان در زير پايم باشند هرگز پايم را بلند نمى‌كنم تا جانشان به خطر نيفتد و اگر مرا به قتل برسانى من به سعادت مى‌رسم و تو به شقاوت. داوود او را زندانى كرد و معلى به او گفت كه مرا به نزد مردم ببر تا گواهى بدهم؛ چون بدهى زياد و مال فراوان دارم. داوود پذيرفت؛ پس معلى وقتى در بازار در بين مردم وارد شد گفت: اى مردم من معلى بن خنيس هستم... شاهد باشيد كه هرچه از من به ارث باقى بماند - مال، خانه، برده، كنيز، كم يا زياد... - پس همه‌اش متعلق به حضرت امام جعفر بن محمد(ع) است. پس رئيس پليس داوود او را به بند كشيد و به دار مجازات آويخت. وقتى خبر مرگ او به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] رسيد، داغدار و مصيبت‌زده شد و خبر داد كه او وارد بهشت شده است و... اخبار در مدح معلى فراوان است و رواياتى كه [[کشی، محمد بن عمر|كشى]]  در مذمت او آورده، خدشه‌اى بر معلى وارد نمى‌آورد؛ چون هم سندش ضعيف است و هم قابل توجيه<ref>ر.ك: همان، ص67، پاورقى 1</ref>


==پانویس ==
==پانویس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش