۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
#نويسنده در مورد تفسير به رأى، تأكيد كرده است كه آنچه در روايت «من فسر القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار»، مورد مذمت قرار گرفته است، عبارت است از دو موضوع: | #نويسنده در مورد تفسير به رأى، تأكيد كرده است كه آنچه در روايت «من فسر القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار»، مورد مذمت قرار گرفته است، عبارت است از دو موضوع: | ||
#:الف) اينكه كسانى براى فريبكارى و گمراه كردن افراد ساده، آيهاى از قرآن را دستاويز قرار دهند و آن آيه را بر عقيده يا مرام و مسلك خود تطبيق كنند؛ | #:الف) اينكه كسانى براى فريبكارى و گمراه كردن افراد ساده، آيهاى از قرآن را دستاويز قرار دهند و آن آيه را بر عقيده يا مرام و مسلك خود تطبيق كنند؛ | ||
#:ب) استبداد به رأى و مخالفت با روش عقلايى در فهم كلام و منحصر كردن به برداشت خاص | #:ب) استبداد به رأى و مخالفت با روش عقلايى در فهم كلام و منحصر كردن به برداشت خاص.<ref>همان، ص 100 - 101</ref> | ||
#نويسنده با بيان اين نكته كه قرآن كريم، عرب را با زبان خودش و با روش و اسلوب آنها مورد خطاب قرار داده است و عربزبانان از اطلاق اوصافى مانند عالم، قادر، سميع، بصير و... بر ذات الهى، همان معنايى را برداشت مىكنند كه در هنگام اطلاق بر مخلوقات مىفهمند، افزوده است: «در نتيجه، چون تفاوتى در اطلاق نيست پس دليلى ندارد كه گفته شود اطلاق اين اوصاف بر بارى تعالى، مغاير با اطلاق بر غير اوست و در مورد او، مجاز و در مورد ديگران، حقيقت است و همچنين احتياط و ترساندن و ابهام و ايهامى كه اشاعره و معتزله در اين مورد به ميان آوردهاند، نابجاست».<ref>همان، ص 150 - 152</ref> | #نويسنده با بيان اين نكته كه قرآن كريم، عرب را با زبان خودش و با روش و اسلوب آنها مورد خطاب قرار داده است و عربزبانان از اطلاق اوصافى مانند عالم، قادر، سميع، بصير و... بر ذات الهى، همان معنايى را برداشت مىكنند كه در هنگام اطلاق بر مخلوقات مىفهمند، افزوده است: «در نتيجه، چون تفاوتى در اطلاق نيست پس دليلى ندارد كه گفته شود اطلاق اين اوصاف بر بارى تعالى، مغاير با اطلاق بر غير اوست و در مورد او، مجاز و در مورد ديگران، حقيقت است و همچنين احتياط و ترساندن و ابهام و ايهامى كه اشاعره و معتزله در اين مورد به ميان آوردهاند، نابجاست».<ref>همان، ص 150 - 152</ref> | ||
#نويسنده در نقد كسى كه پنداشته عبارات، معنايى ندارد جز معنايى كه هر مفسرى براى آن بيان مىكند، نوشته است: «شايد اين مطلب، ناظر به عبارات داراى ابهام و ايهامى است كه «اصحاب دمدمه و زمزمه» از كاهنان مىگفتند و مردم نيز هركدام بنا بر ذوق و سليقه خودشان برداشتى مىكردند و كاهنان براى فهميدن غيب، جن را به استخدام خود درمىآوردند و... آنچه در اينجا بهعنوان تأويل و هرمنوتيك و بىمعنايى متن گفته مىشود، همانند كهانت داراى هالهاى از قداست كوركورانه است و از نظر علمى و پژوهشى، ارزش و اعتبارى ندارد. اين ادعاها و سفسطهها كجا و خطبهها و كلمات حكيمانه پيامبران الهى و بهويژه آيات سراسر حكمت قرآن كريم كجا؟!.<ref>همان، ص 169</ref> | #نويسنده در نقد كسى كه پنداشته عبارات، معنايى ندارد جز معنايى كه هر مفسرى براى آن بيان مىكند، نوشته است: «شايد اين مطلب، ناظر به عبارات داراى ابهام و ايهامى است كه «اصحاب دمدمه و زمزمه» از كاهنان مىگفتند و مردم نيز هركدام بنا بر ذوق و سليقه خودشان برداشتى مىكردند و كاهنان براى فهميدن غيب، جن را به استخدام خود درمىآوردند و... آنچه در اينجا بهعنوان تأويل و هرمنوتيك و بىمعنايى متن گفته مىشود، همانند كهانت داراى هالهاى از قداست كوركورانه است و از نظر علمى و پژوهشى، ارزش و اعتبارى ندارد. اين ادعاها و سفسطهها كجا و خطبهها و كلمات حكيمانه پيامبران الهى و بهويژه آيات سراسر حكمت قرآن كريم كجا؟!.<ref>همان، ص 169</ref> |
ویرایش