بخشی از تفسیری کهن به پارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>')
خط ۷۱: خط ۷۱:
كفتند گُفتند، مِن مَن، اوفتَد و اوفتيد، بِم باشم، بِيم باشيم، تَه تو، بَنَه كورفيذ، نمى‌نُوَهَم، نَه بَيا نباشى، نويشت نوشت.<ref>همان</ref>
كفتند گُفتند، مِن مَن، اوفتَد و اوفتيد، بِم باشم، بِيم باشيم، تَه تو، بَنَه كورفيذ، نمى‌نُوَهَم، نَه بَيا نباشى، نويشت نوشت.<ref>همان</ref>


رسم الخط اين كتاب، مانند ساير كتاب‌هاى قرون اوليه هجرى در ايران، به فارسى نوشته شده است كه شمارى از آن را در اينجا مى‌آوريم: چون «پ» و «چ» به‌طور غالب با يك نقطه؛ نقطه روى «ذ»؛ نوشتن «گ» با «ك»؛ و احياناً نهادن سه نقطه زير «س» و دو نقطه داخل «ى»؛ تبديل «همزه» به «ه»: مى‌هفشردم؛ تبديل «ب» به «و»: وا خذاى، ميزوانى، تاويدن، نگاهوان، گوشوان، كوران (گبران)، تواهى؛ تبديل «ب» به «ف»: زفان؛ تبديل «پ» به «ب»: بسين؛ تبديل «ج» به «ژ»: كژ؛ تبديل «ز» به «ذ»: جذين؛ تبديل «ش» به «ژ»: دژوار، ژشت؛ تبديل «ف» به «و»: اوسانه، اوكنده؛ تبديل «ق» به «ك»: جوكى؛ تبديل «ن» به «همزه»: اواذه؛ تبديل «و» به «ب»: آباز، برزند، بابس؛ تبديل «ه» به «أ»: أُنيز و....<ref>همان، ص هشت</ref>
رسم الخط اين كتاب، مانند ساير كتاب‌هاى قرون اوليه هجرى در ايران، به فارسى نوشته شده است كه شمارى از آن را در اينجا مى‌آوريم: چون «پ» و «چ» به‌طور غالب با يك نقطه؛ نقطه روى «ذ»؛ نوشتن «گ» با «ك»؛ و احياناً نهادن سه نقطه زير «س» و دو نقطه داخل «ى»؛ تبديل «همزه» به «ه»: مى‌هفشردم؛ تبديل «ب» به «و»: وا خذاى، ميزوانى، تاويدن، نگاهوان، گوشوان، كوران (گبران)، تواهى؛ تبديل «ب» به «ف»: زفان؛ تبديل «پ» به «ب»: بسين؛ تبديل «ج» به «ژ»: كژ؛ تبديل «ز» به «ذ»: جذين؛ تبديل «ش» به «ژ»: دژوار، ژشت؛ تبديل «ف» به «و»: اوسانه، اوكنده؛ تبديل «ق» به «ك»: جوكى؛ تبديل «ن» به «همزه»: اواذه؛ تبديل «و» به «ب»: آباز، برزند، بابس؛ تبديل «ه» به «أ»: أُنيز و.<ref>همان، ص هشت</ref>


اگر بخواهيم براى اين كتاب، جايگاهى در ميان تفسيرهاى مترجَم بيابيم، بايد آن را در رديف تفسيرهاى ادبى و لغوى قرار دهيم. چه فراوانى شواهد منظوم و منثور و عنايت فراوان به اشتقاق‌هاى لغوى گواه اين مدعاست. شاهدى در اين زمينه نقل مى‌كنيم: در تفسير ''' «... و إنا لفاعلون» ''' گويد: چنين كنيم. لفاعلون آنست كه عرب گويند: نزلت بفلان فأحسن قرانا و فعل و فعل و فعل يكنون بهذه اللفظة عن أفاعيل الكرم و يقولون: غضب فلان فضرب و شتم و فعل و فعل و فعل يكنون عن أفاعيل الأذى.<ref>همان، ص بيست‌ويك</ref>
اگر بخواهيم براى اين كتاب، جايگاهى در ميان تفسيرهاى مترجَم بيابيم، بايد آن را در رديف تفسيرهاى ادبى و لغوى قرار دهيم. چه فراوانى شواهد منظوم و منثور و عنايت فراوان به اشتقاق‌هاى لغوى گواه اين مدعاست. شاهدى در اين زمينه نقل مى‌كنيم: در تفسير ''' «... و إنا لفاعلون» ''' گويد: چنين كنيم. لفاعلون آنست كه عرب گويند: نزلت بفلان فأحسن قرانا و فعل و فعل و فعل يكنون بهذه اللفظة عن أفاعيل الكرم و يقولون: غضب فلان فضرب و شتم و فعل و فعل و فعل يكنون عن أفاعيل الأذى.<ref>همان، ص بيست‌ويك</ref>
خط ۷۷: خط ۷۷:
نكته ديگرى كه در مورد روش تفسيرى مفسر مترجم لازم است گفته شود، اين است كه به شأن نزول آيات و رويدادهاى زمان نبوت نيز توجه داشته و به وقايع مربوط به آيات نيز اشاراتى دارد و چنان‌چه حكم آيه‌اى به آيه‌اى ديگر منسوخ شده باشد آن را نيز از نظر دور نكرده و به منسوخ بودن آن آيه اشاره مى‌كند؛ به عنوان مثال در آيه ''' «يا أيها النبي حرض النبي...» ''' گويد: تا ايذر محكم است. باقى آيت منسوخ است.<ref>همان، ص بيست‌ودو و بيست‌وسه</ref>
نكته ديگرى كه در مورد روش تفسيرى مفسر مترجم لازم است گفته شود، اين است كه به شأن نزول آيات و رويدادهاى زمان نبوت نيز توجه داشته و به وقايع مربوط به آيات نيز اشاراتى دارد و چنان‌چه حكم آيه‌اى به آيه‌اى ديگر منسوخ شده باشد آن را نيز از نظر دور نكرده و به منسوخ بودن آن آيه اشاره مى‌كند؛ به عنوان مثال در آيه ''' «يا أيها النبي حرض النبي...» ''' گويد: تا ايذر محكم است. باقى آيت منسوخ است.<ref>همان، ص بيست‌ودو و بيست‌وسه</ref>


قرائت‌هاى اين كتاب، غالباً بر اصول قرّاء اهل سنت است و گاهى قرائت‌ها را به اصحاب آن‌ها نسبت مى‌دهد. از جمله اين افرادند: ابوعمرو، يعقوب، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، ابن محيصن، خفاف، يعقوب خضرمى، كسايى، بوموسى، دهّان، حمزه، بزّى، ابن فليح و....<ref>همان، ص بيست‌وسه</ref>
قرائت‌هاى اين كتاب، غالباً بر اصول قرّاء اهل سنت است و گاهى قرائت‌ها را به اصحاب آن‌ها نسبت مى‌دهد. از جمله اين افرادند: ابوعمرو، يعقوب، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، ابن محيصن، خفاف، يعقوب خضرمى، كسايى، بوموسى، دهّان، حمزه، بزّى، ابن فليح و.<ref>همان، ص بيست‌وسه</ref>


مفسر در بيان و توضيح لغات قرآن كريم، به اشعار سرايندگان عرب جاهلى و مخضرم و اسلامى و مولّد استشهاد مى‌كند و ابيات شاهد در اين كتاب اندك نيست و معمولاً از امرؤالقيس، ابوالعتاهيه، عمر بن ابى‌ربيعه، عبدالمسيح، فرزدق، رؤبه، زهير بن ابى سلمى، الراعى، ابودلف، يحيى بن عمار، مثقب العبدى، جرير و بسيارى از ديگر شاعران عرب، با تعبير «قال الشاعر» و «كقول بعضهم» از آن‌ها ياد مى‌كند.<ref>همان، ص بيست‌وپنج</ref>
مفسر در بيان و توضيح لغات قرآن كريم، به اشعار سرايندگان عرب جاهلى و مخضرم و اسلامى و مولّد استشهاد مى‌كند و ابيات شاهد در اين كتاب اندك نيست و معمولاً از امرؤالقيس، ابوالعتاهيه، عمر بن ابى‌ربيعه، عبدالمسيح، فرزدق، رؤبه، زهير بن ابى سلمى، الراعى، ابودلف، يحيى بن عمار، مثقب العبدى، جرير و بسيارى از ديگر شاعران عرب، با تعبير «قال الشاعر» و «كقول بعضهم» از آن‌ها ياد مى‌كند.<ref>همان، ص بيست‌وپنج</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش