المدخل إلی دراسة علم الجرح و التعديل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>')
خط ۵۱: خط ۵۱:




در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع كتاب و بيان اهميت مسئله جرح و تعديل در علم حديث، به ذكر عناوين فصول كتاب، پرداخته شده است ....<ref>مقدمه، ص5-10</ref>
در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع كتاب و بيان اهميت مسئله جرح و تعديل در علم حديث، به ذكر عناوين فصول كتاب، پرداخته شده است.<ref>مقدمه، ص5-10</ref>


در فصل مقدماتى، به تعريف اسناد و بيان اهميت آن و نيز توجه محدثين به اين امر، پرداخته شده است ....<ref>متن كتاب، ص13-22</ref>
در فصل مقدماتى، به تعريف اسناد و بيان اهميت آن و نيز توجه محدثين به اين امر، پرداخته شده است.<ref>متن كتاب، ص13-22</ref>


فصل اول، در پنج قسم زير، دربردارنده مهم‌ترين مباحث پيرامون علم جرح و تعديل مى‌باشد:
فصل اول، در پنج قسم زير، دربردارنده مهم‌ترين مباحث پيرامون علم جرح و تعديل مى‌باشد:


در قسم اول، ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى علم جرح و تعديل، به بحث از مشروعيت، چگونگى پيدايش اين علم و اهميت آن، پرداخته شده است ....<ref>همان، ص25-42</ref>
در قسم اول، ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى علم جرح و تعديل، به بحث از مشروعيت، چگونگى پيدايش اين علم و اهميت آن، پرداخته شده است.<ref>همان، ص25-42</ref>


در بيان مشروعيت اين علم، نويسنده به اين نكته اشاره نموده است كه هدف اصلى از جرح و تعديل، صيانت از شريعت و جلوگيرى از راه‌يابى خطا و كذب در آن بوده و همان‌گونه‌كه جرح در مورد شهود جايز مى‌باشد، در مورد روايات نيز جايز است. وى در اثبات اين امر، به دلايلى از قرآن، سنت، اجماع و نوشته‌هاى علما، تمسك جسته است ....<ref>همان، ص29-30</ref>
در بيان مشروعيت اين علم، نويسنده به اين نكته اشاره نموده است كه هدف اصلى از جرح و تعديل، صيانت از شريعت و جلوگيرى از راه‌يابى خطا و كذب در آن بوده و همان‌گونه‌كه جرح در مورد شهود جايز مى‌باشد، در مورد روايات نيز جايز است. وى در اثبات اين امر، به دلايلى از قرآن، سنت، اجماع و نوشته‌هاى علما، تمسك جسته است.<ref>همان، ص29-30</ref>


قسم دوم، به طبقه‌بندى علماى علم رجال، اختصاص يافته است. نويسنده اين علما را بر طبق ميزان دقت يا تساهل در جرح و تعديل روات، به سه دسته زير، تقسيم كرده است:
قسم دوم، به طبقه‌بندى علماى علم رجال، اختصاص يافته است. نويسنده اين علما را بر طبق ميزان دقت يا تساهل در جرح و تعديل روات، به سه دسته زير، تقسيم كرده است:


1. طبقه متشددين: اينان عبارتند از: شعبة بن حجاج، يحيى بن سعيد قطان، مالك بن انس، عفان بن مسلم، يحيى بن معين، على بن مدينى، جوزجانى، ابوحاتم رازى، ابن خراش، نسائى، ابن حبان، ازدى، ابن قطان، [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] ....<ref>همان، ص52-59</ref>
1. طبقه متشددين: اينان عبارتند از: شعبة بن حجاج، يحيى بن سعيد قطان، مالك بن انس، عفان بن مسلم، يحيى بن معين، على بن مدينى، جوزجانى، ابوحاتم رازى، ابن خراش، نسائى، ابن حبان، ازدى، ابن قطان، [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]].<ref>همان، ص52-59</ref>


2. طبقه متساهلين: اينان عبارتند از: ترمذى، ابن حبان (نويسنده، اين شخص را به دليل افراط در جرح و تفريط در تعديل، هم در طبقه متشددين ذكر كرده و هم در طبقه متساهلين) و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] ....<ref>همان، ص61-64</ref>
2. طبقه متساهلين: اينان عبارتند از: ترمذى، ابن حبان (نويسنده، اين شخص را به دليل افراط در جرح و تفريط در تعديل، هم در طبقه متشددين ذكر كرده و هم در طبقه متساهلين) و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]].<ref>همان، ص61-64</ref>


3. طبقه معتدلين: اينان عبارتند از: امام [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، امام بخارى، ابوزرعه، ابن عدى و دارقطنى ....<ref>همان، ص67-69</ref>
3. طبقه معتدلين: اينان عبارتند از: امام [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، امام بخارى، ابوزرعه، ابن عدى و دارقطنى.<ref>همان، ص67-69</ref>


در قسم سوم، به بيان آداب و شروط جارح و معدِّل پرداخته شده است. از جمله آداب ذكرشده، عبارتند از: استفاده از الفاظى نيكو در جرح و تعديل، خوددارى كردن از تجريح در حضور بزرگان و شيوخ، رعايت انصاف و اعتدال، دورى از اسراف در تجريح ....<ref>همان، ص73</ref>
در قسم سوم، به بيان آداب و شروط جارح و معدِّل پرداخته شده است. از جمله آداب ذكرشده، عبارتند از: استفاده از الفاظى نيكو در جرح و تعديل، خوددارى كردن از تجريح در حضور بزرگان و شيوخ، رعايت انصاف و اعتدال، دورى از اسراف در تجريح.<ref>همان، ص73</ref>


شروطى كه نويسنده براى جارح و معدِّل معتبر دانسته است، عبارتند از:
شروطى كه نويسنده براى جارح و معدِّل معتبر دانسته است، عبارتند از:


الف)- توانايى علمى كافى؛ يعنى برخوردارى از امورى همچون: حافظه قوى؛ مراقبت؛ تميز بين اسباب جرح و تعديل و شناخت اختلافات در آن؛ اطلاع بر اختلافات عقايد؛ دورى كردن از تجريح به‌واسطه ظن؛ عدم اسراف در جرح، استقصاء تام در جرح و تعديل و... ....<ref>همان، ص77-84</ref>
الف)- توانايى علمى كافى؛ يعنى برخوردارى از امورى همچون: حافظه قوى؛ مراقبت؛ تميز بين اسباب جرح و تعديل و شناخت اختلافات در آن؛ اطلاع بر اختلافات عقايد؛ دورى كردن از تجريح به‌واسطه ظن؛ عدم اسراف در جرح، استقصاء تام در جرح و تعديل و....<ref>همان، ص77-84</ref>


ب)- متانت در دين؛ يعنى داشتن امورى همچون: صدق؛ تقوى؛ ورع و.......<ref>همان، ص85</ref>
ب)- متانت در دين؛ يعنى داشتن امورى همچون: صدق؛ تقوى؛ ورع و.......<ref>همان، ص85</ref>
خط ۷۹: خط ۷۹:
شروط غير معتبر در جارح و معدل از جمله مرد و حر بودن آن؛ شروط ناقلين جرح و تعديل (مانند التزام به ذكر سند در قول منقول و ذكر سبب جرح و تعديل) و بعضى از امور نفسى مؤثر در جرح و تعديل، از ديگر مطالب مطرح‌شده در اين قسم مى‌باشد.
شروط غير معتبر در جارح و معدل از جمله مرد و حر بودن آن؛ شروط ناقلين جرح و تعديل (مانند التزام به ذكر سند در قول منقول و ذكر سبب جرح و تعديل) و بعضى از امور نفسى مؤثر در جرح و تعديل، از ديگر مطالب مطرح‌شده در اين قسم مى‌باشد.


در قسم چهارم، دو مسئله مهم در جرح و تعديل مطرح شده است. اين دو مسئله عبارتند از: جرح مبهم و تعارض جرح و تعديل با يكديگر ....<ref>همان، ص113-119</ref>
در قسم چهارم، دو مسئله مهم در جرح و تعديل مطرح شده است. اين دو مسئله عبارتند از: جرح مبهم و تعارض جرح و تعديل با يكديگر.<ref>همان، ص113-119</ref>


در قسم پنجم، ضمن تعريف عدالت و ضبط و احكام متعلق به اين دو، صفاتى كه باعث مى‌شود دارنده آن، روايتش قبول يا رد شود، بررسى گرديده است ....<ref>همان، ص123-170</ref>
در قسم پنجم، ضمن تعريف عدالت و ضبط و احكام متعلق به اين دو، صفاتى كه باعث مى‌شود دارنده آن، روايتش قبول يا رد شود، بررسى گرديده است.<ref>همان، ص123-170</ref>


در فصل دوم، در سه قسم، به تعريف الفاظ جرح و تعديل و شرح برخى عبارات مبهم در اين علم، پرداخته شده است:
در فصل دوم، در سه قسم، به تعريف الفاظ جرح و تعديل و شرح برخى عبارات مبهم در اين علم، پرداخته شده است:


در قسم اول، ابتدا مراتب الفاظ جرح و تعديل نزد علما و بزرگانى همچون ابن ابى‌حاتم، ابن صلاح، [[ذهبى]]، حافظ عراقى، سخاوى و ابن حجر بيان و پس از بررسى آن‌ها، قول مختار نويسنده، ذكر شده است ....<ref>همان، ص177-216</ref>
در قسم اول، ابتدا مراتب الفاظ جرح و تعديل نزد علما و بزرگانى همچون ابن ابى‌حاتم، ابن صلاح، [[ذهبى]]، حافظ عراقى، سخاوى و ابن حجر بيان و پس از بررسى آن‌ها، قول مختار نويسنده، ذكر شده است.<ref>همان، ص177-216</ref>


در قسم دوم، به تشريح عباراتى در جرح و تعديل پرداخته شده كه داراى ابهام بوده و فهم آن‌ها، نياز به تأمل بيشترى دارد. در اين زمينه، 46 عبارت، شرح و توضيح داده شده كه برخى از آن‌ها عبارتند از: «إلى صدق ما هو»، «إلى ضعف ما هو»، «دجال من الدجاجلة»، «سكتوا عنه»، «صدوق»، «ضعيف ضعيف»، «على يدي عدل»، «فلان أحب إلى منه»، «فيه خلف»، «كأنه مصحف»، «كذا و كذا»، «لا بأس به»، «ليس بشيء»، «مجهول»، «منكر الحديث» و.......<ref>همان، ص219-283</ref>
در قسم دوم، به تشريح عباراتى در جرح و تعديل پرداخته شده كه داراى ابهام بوده و فهم آن‌ها، نياز به تأمل بيشترى دارد. در اين زمينه، 46 عبارت، شرح و توضيح داده شده كه برخى از آن‌ها عبارتند از: «إلى صدق ما هو»، «إلى ضعف ما هو»، «دجال من الدجاجلة»، «سكتوا عنه»، «صدوق»، «ضعيف ضعيف»، «على يدي عدل»، «فلان أحب إلى منه»، «فيه خلف»، «كأنه مصحف»، «كذا و كذا»، «لا بأس به»، «ليس بشيء»، «مجهول»، «منكر الحديث» و.......<ref>همان، ص219-283</ref>


در قسم سوم، به بررسى و بحث پيرامون جرح و تعديل به‌وسيله اشاره، پرداخته شده است. از جمله كسانى كه در جرح و تعديل روات، از اين روش استفاده كرده‌اند، عبارتند از: يحيى بن سعيد قطان (متوفى 198ق)، على بن مدينى (متوفى 234ق)، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] (متوفى 241ق)، ابوزرعه رازى (متوفى 264ق) و ابوحاتم رازى (متوفى 277ق) ....<ref>همان، ص289-292</ref>
در قسم سوم، به بررسى و بحث پيرامون جرح و تعديل به‌وسيله اشاره، پرداخته شده است. از جمله كسانى كه در جرح و تعديل روات، از اين روش استفاده كرده‌اند، عبارتند از: يحيى بن سعيد قطان (متوفى 198ق)، على بن مدينى (متوفى 234ق)، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] (متوفى 241ق)، ابوزرعه رازى (متوفى 264ق) و ابوحاتم رازى (متوفى 277ق).<ref>همان، ص289-292</ref>


در فصل سوم، در چهار قسم زير، ائمه جرح و تعديل، از قرن دوم هجرى به بعد، معرفى و اطلاعات مختصرى پيرامون نام، كنيه، محل و زمان تولد، صفات بارز و سخن بزرگان در مورد هريك، ارائه شده است:
در فصل سوم، در چهار قسم زير، ائمه جرح و تعديل، از قرن دوم هجرى به بعد، معرفى و اطلاعات مختصرى پيرامون نام، كنيه، محل و زمان تولد، صفات بارز و سخن بزرگان در مورد هريك، ارائه شده است:


1. علماى قرن دوم هجرى كه عبارتند از: اوزاعى، شعبة بن حجاج، سفيان ثورى، مالك بن انس، عبدالله بن مبارك، سفيان بن عيينه، يحيى بن سعيد قطان و عبدالرحمن بن مهدى ....<ref>همان، ص299-311</ref>
1. علماى قرن دوم هجرى كه عبارتند از: اوزاعى، شعبة بن حجاج، سفيان ثورى، مالك بن انس، عبدالله بن مبارك، سفيان بن عيينه، يحيى بن سعيد قطان و عبدالرحمن بن مهدى.<ref>همان، ص299-311</ref>


2. علماى قرن سوم هجرى كه عبارتند از: يحيى بن معين، على بن مدينى، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، دحيم، عمرو بن على بن فلاس، بخارى، جوزجانى، عجلى، [[قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج|مسلم بن حجاج]]، ابوزرعه رازى، ابوداود، ابوحاتم رازى، فسوى، ترمذى و ابن خراش ....<ref>همان، ص317-336</ref>
2. علماى قرن سوم هجرى كه عبارتند از: يحيى بن معين، على بن مدينى، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، دحيم، عمرو بن على بن فلاس، بخارى، جوزجانى، عجلى، [[قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج|مسلم بن حجاج]]، ابوزرعه رازى، ابوداود، ابوحاتم رازى، فسوى، ترمذى و ابن خراش.<ref>همان، ص317-336</ref>


3. علماى قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: نسائى، ساجى، ابن خزيمه، عقيلى، ابن ابى‌حاتم رازى، [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]]، ابن حبان، ابن عدى، ابواحمد حاكم، ابن شاهين، دارقطنى و ازدى ....<ref>همان، ص341-356</ref>
3. علماى قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: نسائى، ساجى، ابن خزيمه، عقيلى، ابن ابى‌حاتم رازى، [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]]، ابن حبان، ابن عدى، ابواحمد حاكم، ابن شاهين، دارقطنى و ازدى.<ref>همان، ص341-356</ref>


4. علماى بعد از قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: [[ذهبى]]، عراقى، ابن حجر و سخاوى ....<ref>همان، ص360-366</ref>
4. علماى بعد از قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: [[ذهبى]]، عراقى، ابن حجر و سخاوى.<ref>همان، ص360-366</ref>


در آخرين فصل، در شش قسم، مهم‌ترين كتبى كه در زمينه جرح و تعديل به رشته تحرير درآمده، معرفى شده و اطلاعات مختصرى پيرامون هريك، ارائه شده است:
در آخرين فصل، در شش قسم، مهم‌ترين كتبى كه در زمينه جرح و تعديل به رشته تحرير درآمده، معرفى شده و اطلاعات مختصرى پيرامون هريك، ارائه شده است:
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
قسم دوم: كتبى كه در مورد ضعفا نوشته شده است، از جمله: «الضعفاء الكبير» و «الضعفاء الصغير» بخارى، «الشجرة في أحوال الرجال» جوزجانى، «كتاب الضعفاء و المتروكين» ابوزرعه رازى، «الضعفاء و المتروكين» نسائى، «الضعفاء» عقيلى و.......<ref>همان، ص397-417</ref>
قسم دوم: كتبى كه در مورد ضعفا نوشته شده است، از جمله: «الضعفاء الكبير» و «الضعفاء الصغير» بخارى، «الشجرة في أحوال الرجال» جوزجانى، «كتاب الضعفاء و المتروكين» ابوزرعه رازى، «الضعفاء و المتروكين» نسائى، «الضعفاء» عقيلى و.......<ref>همان، ص397-417</ref>


قسم سوم: كتبى كه در مورد ثقات و ضعفا با هم نوشته شده است، از جمله: «طبقات الكبرى» ابن سعد، «كتاب المعرفة و التاريخ» فسوى، «التاريخ و العلل» و «معرفة الرجال» ابن معين، «العلل و معرفة الرجال» [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، «التاريخ الكبير» و «التاريخ الأوسط» بخارى و... ....<ref>همان، ص428-447</ref>
قسم سوم: كتبى كه در مورد ثقات و ضعفا با هم نوشته شده است، از جمله: «طبقات الكبرى» ابن سعد، «كتاب المعرفة و التاريخ» فسوى، «التاريخ و العلل» و «معرفة الرجال» ابن معين، «العلل و معرفة الرجال» [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، «التاريخ الكبير» و «التاريخ الأوسط» بخارى و....<ref>همان، ص428-447</ref>


قسم چهارم: مصنفاتى در مورد رجالى كه در كتب حديثى خاص وجود دارند، مانند: مصنفات در رجال «[[صحيح بخارى]]»، از جمله: «أسامي من روى عنهم البخاري» ابن عدى، «ذكر أسماء التابعين و من بعدهم ممن صحت روايته عن الثقات عند البخاري» دارقطنى، «تسمية المشايخ الذين روى عنهم الإمام البخاري في كتابه الجامع الصحيح» ابن منده؛ مصنفات در «رجال [[صحيح مسلم]]»، مانند: «رجال [[صحيح مسلم]]» ابن منجويه، «خلاصة القول المفهم على تراجم رجال جامع الإمام مسلم» بويطى و.......<ref>همان، ص487-498</ref>
قسم چهارم: مصنفاتى در مورد رجالى كه در كتب حديثى خاص وجود دارند، مانند: مصنفات در رجال «[[صحيح بخارى]]»، از جمله: «أسامي من روى عنهم البخاري» ابن عدى، «ذكر أسماء التابعين و من بعدهم ممن صحت روايته عن الثقات عند البخاري» دارقطنى، «تسمية المشايخ الذين روى عنهم الإمام البخاري في كتابه الجامع الصحيح» ابن منده؛ مصنفات در «رجال [[صحيح مسلم]]»، مانند: «رجال [[صحيح مسلم]]» ابن منجويه، «خلاصة القول المفهم على تراجم رجال جامع الإمام مسلم» بويطى و.......<ref>همان، ص487-498</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش