۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
|||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
#اهتمام اهل بيت(ع) به تربيت متخصصين در علوم مختلف. | #اهتمام اهل بيت(ع) به تربيت متخصصين در علوم مختلف. | ||
مؤلف نيز در مقدمه خود پيرامون اهل بيت(ع) مطالبى را شرح داده است | مؤلف نيز در مقدمه خود پيرامون اهل بيت(ع) مطالبى را شرح داده است.<ref>مقدمه مؤلف، ص33</ref> | ||
در جلد اول، زندگانى امام اول تا امام ششم، آمده است. متن كتاب، با زندگانى [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] آغاز شده است. نويسنده در ابتدا مطالبى مختصر در مورد مشخصات فردى حضرت بيان نموده و سپس از ايمان ايشان سخن گفته است. | در جلد اول، زندگانى امام اول تا امام ششم، آمده است. متن كتاب، با زندگانى [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] آغاز شده است. نويسنده در ابتدا مطالبى مختصر در مورد مشخصات فردى حضرت بيان نموده و سپس از ايمان ايشان سخن گفته است. | ||
وى در مورد ايمان آن حضرت، بر اين نظر است كه با توجه به نصوص معتبر تاريخى و حديثى، اولين كسى كه به پيامبر(ص) ايمان آورد، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] بود، گرچه بعدها با توجه به اتفاقات سياسى، در اين مساله اوهام ايجاد نمودند | وى در مورد ايمان آن حضرت، بر اين نظر است كه با توجه به نصوص معتبر تاريخى و حديثى، اولين كسى كه به پيامبر(ص) ايمان آورد، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] بود، گرچه بعدها با توجه به اتفاقات سياسى، در اين مساله اوهام ايجاد نمودند.<ref>متن، ص48</ref> | ||
مؤلف، يكى از مراحل زندگى حضرت را از زمان پيامبر(ص) تا زمان وفات حضرت بيان نموده است. وى ذكر كرده كه در اين مدت طولانى، على(ع) از پيامبر(ص) جدا نبوده و حضرت معلم وى بود | مؤلف، يكى از مراحل زندگى حضرت را از زمان پيامبر(ص) تا زمان وفات حضرت بيان نموده است. وى ذكر كرده كه در اين مدت طولانى، على(ع) از پيامبر(ص) جدا نبوده و حضرت معلم وى بود.<ref>متن، ص51</ref> | ||
نويسنده، در مورد سياست، خلافت و حركات سياسى حضرت مطالبى را بيان نموده و توضيح داده است. وى ذكر نموده كه حيات امام از نظر سياسى، افضل از تمام انسانها بوده و نمونه بارز خليفة الله مىباشد | نويسنده، در مورد سياست، خلافت و حركات سياسى حضرت مطالبى را بيان نموده و توضيح داده است. وى ذكر نموده كه حيات امام از نظر سياسى، افضل از تمام انسانها بوده و نمونه بارز خليفة الله مىباشد.<ref>متن، ص77</ref> | ||
مؤلف، پيرامون امام حسن(ع) و زندگى، اخلاق و خصوصيات فردى ايشان مطالب و احاديثى را ذكر نموده و شرح داده است. وى ذكر نموده كه از جمله نكات سياسى زندگانى آن حضرت، شركت فعال وى در جنگهاى جمل، صفين و نهروان بوده است | مؤلف، پيرامون امام حسن(ع) و زندگى، اخلاق و خصوصيات فردى ايشان مطالب و احاديثى را ذكر نموده و شرح داده است. وى ذكر نموده كه از جمله نكات سياسى زندگانى آن حضرت، شركت فعال وى در جنگهاى جمل، صفين و نهروان بوده است.<ref>متن، ص87</ref> | ||
از جمله مطالبى كه در مورد آن حضرت بيان شده، خصايص ايشان مىباشد. وى مىگويد كه امام حسن(ع) يك نمونه انسانى و شخصيتى منحصر به فرد و معلمى بارز براى سايرين مىباشد | از جمله مطالبى كه در مورد آن حضرت بيان شده، خصايص ايشان مىباشد. وى مىگويد كه امام حسن(ع) يك نمونه انسانى و شخصيتى منحصر به فرد و معلمى بارز براى سايرين مىباشد.<ref>متن، ص113</ref> | ||
مؤلف، قبل از بيان مطالب و مباحث پيرامون امام حسين(ع)، روايتى را از آن حضرت ذكر نموده است. وى بيان نموده كه حضرت به خاطر شهادتش تاثير عميقى در نفوس مردم دارد. به اعتقاد او، زيباترين كلامى كه از پيامبر(ع) در مورد آن حضرت آمده، آن است كه مىفرمايد: «حسين مني و أنا من حسين» | مؤلف، قبل از بيان مطالب و مباحث پيرامون امام حسين(ع)، روايتى را از آن حضرت ذكر نموده است. وى بيان نموده كه حضرت به خاطر شهادتش تاثير عميقى در نفوس مردم دارد. به اعتقاد او، زيباترين كلامى كه از پيامبر(ع) در مورد آن حضرت آمده، آن است كه مىفرمايد: «حسين مني و أنا من حسين».<ref>متن، ص121</ref> | ||
با توجه به مطالب و مباحث بيان شده مؤلف، مىتوان دو مورد بسيار مهم را در زندگى سياسى آن حضرت بيان نمود: | با توجه به مطالب و مباحث بيان شده مؤلف، مىتوان دو مورد بسيار مهم را در زندگى سياسى آن حضرت بيان نمود: | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
برخى از مطالب ديگرى كه در اين بخش بيان شده بدين شرح است: انحرافات گوناگون پيرامون حادثه كربلا؛ اطاعت از ائمه(ع) و وجوب حفظ جماعت؛ جايگاه اهل كوفه در واقعه كربلا و واقعه كربلا در تكوين شيعه. | برخى از مطالب ديگرى كه در اين بخش بيان شده بدين شرح است: انحرافات گوناگون پيرامون حادثه كربلا؛ اطاعت از ائمه(ع) و وجوب حفظ جماعت؛ جايگاه اهل كوفه در واقعه كربلا و واقعه كربلا در تكوين شيعه. | ||
نويسنده، سال ولادت [[امام سجاد(ع)]] را 38 هجرى و شهادت ايشان را 94 هجرى و علت شهادت آن حضرت را مسموم شدن به دست وليد بن عبدالمطلب ذكر نموده است | نويسنده، سال ولادت [[امام سجاد(ع)]] را 38 هجرى و شهادت ايشان را 94 هجرى و علت شهادت آن حضرت را مسموم شدن به دست وليد بن عبدالمطلب ذكر نموده است.<ref>متن، ص167</ref> | ||
از جمله مطالبى كه نويسنده بيان نموده و آن را داراى اثر مىداند، در مورد مادر [[امام سجاد(ع)]] مىباشد. گروهى مادر ايشان را دختر يزدگرد سوم، از ملوك ايرانيان مىدانند | از جمله مطالبى كه نويسنده بيان نموده و آن را داراى اثر مىداند، در مورد مادر [[امام سجاد(ع)]] مىباشد. گروهى مادر ايشان را دختر يزدگرد سوم، از ملوك ايرانيان مىدانند.<ref>متن، ص171</ref> | ||
مؤلف، بر اين نظر است كه وضعيت دينى در عهد آن امام(ع)، به دست امويين دستخوش تغيير و تحريف شده بود. آنان تمام حقوق اجتماعى مردم را گرفته و سكان مراكز مهم اجتماعى مدينه را در اختيار داشتند | مؤلف، بر اين نظر است كه وضعيت دينى در عهد آن امام(ع)، به دست امويين دستخوش تغيير و تحريف شده بود. آنان تمام حقوق اجتماعى مردم را گرفته و سكان مراكز مهم اجتماعى مدينه را در اختيار داشتند.<ref>متن، ص173</ref> | ||
نويسنده، در مورد شخصيت علمى و اخلاقى امام، رابطه امام با شيعه، رابطه امام با توابين و رابطه امام با مختار، مطالبى را ذكر نموده است. | نويسنده، در مورد شخصيت علمى و اخلاقى امام، رابطه امام با شيعه، رابطه امام با توابين و رابطه امام با مختار، مطالبى را ذكر نموده است. | ||
وى، در ابتداى بحث در مورد امام محمدباقر(ع) موقعيت و جايگاه علمى ايشان را بيان كرده و ذكر كرده كه شكى نيست كه علماى اهل سنت نيز معتقد هستند كه آن حضرت(ع) از نظر علمى در زمان خود، شهره عالم بوده است | وى، در ابتداى بحث در مورد امام محمدباقر(ع) موقعيت و جايگاه علمى ايشان را بيان كرده و ذكر كرده كه شكى نيست كه علماى اهل سنت نيز معتقد هستند كه آن حضرت(ع) از نظر علمى در زمان خود، شهره عالم بوده است.<ref>متن، ص211</ref>نويسنده، رابطه امام باقر(ع) با گروههاى مختلف مانند يهوديان، زيديه، شعيان و... را نيز مورد بررسى قرار داده است. | ||
مؤلف، پس از بيان مشخصات فردى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به ذكر شخصيت فقهى و اخلاقى آن حضرت پرداخته و در اين زمينه نقل كرده كه حضرت داراى نبوغ علمى خاصى در ميان همه افراد بوده است | مؤلف، پس از بيان مشخصات فردى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به ذكر شخصيت فقهى و اخلاقى آن حضرت پرداخته و در اين زمينه نقل كرده كه حضرت داراى نبوغ علمى خاصى در ميان همه افراد بوده است.<ref>متن، ص251</ref>يكى از مطالبى كه در مورد [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] ذكر شده، برخورد عالمانه و حكميانه وى با غلات است. نويسنده، در اين باب احاديث فراوانى را از حضرت بيان نموده و شرح داده است.<ref>متن، ص263</ref> | ||
زمان وفات حضرت در سال 148 هجرى و علت شهادت حضرت، مسموم شدن به دست منصور بوده است. | زمان وفات حضرت در سال 148 هجرى و علت شهادت حضرت، مسموم شدن به دست منصور بوده است. | ||
جلد دوم، زندگىنامه امام هفتم تا دوازدهم را در خود جاى داده است. يكى از مطالب مهمى كه در زندگى امام كاظم(ع) مورد بررسى قرار گرفته، مشكل بزرگ آنحضرت بعد از شهادت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بوده و آن اختلافى كه بين شعيان در مورد امامت رخ داده است. برخى در امامت حضرت شك نمودند مثلا در آن زمان گروهى به اسماعيل فرزند [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] گرويدند | جلد دوم، زندگىنامه امام هفتم تا دوازدهم را در خود جاى داده است. يكى از مطالب مهمى كه در زندگى امام كاظم(ع) مورد بررسى قرار گرفته، مشكل بزرگ آنحضرت بعد از شهادت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بوده و آن اختلافى كه بين شعيان در مورد امامت رخ داده است. برخى در امامت حضرت شك نمودند مثلا در آن زمان گروهى به اسماعيل فرزند [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] گرويدند.<ref>متن، ص9</ref> | ||
حديث بسيارى مشهور از [[امام رضا(ع)]] در ابتداى زندگانى وى بيان شده و آن روايت اين است: «كلمة لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني أمن من عذابى. ثم قال الرضا بشروطها و أنا من شروطها»....<ref>متن، ص59</ref> | حديث بسيارى مشهور از [[امام رضا(ع)]] در ابتداى زندگانى وى بيان شده و آن روايت اين است: «كلمة لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني أمن من عذابى. ثم قال الرضا بشروطها و أنا من شروطها»....<ref>متن، ص59</ref> | ||
از جمله نكته بسيار مهمى كه در حيات سياسى و فكرى آن امام وجود دارد، ولايتعهدى امام مىباشد. اين مساله داراى ابعاد مختلف سياسى و اجتماعى بوده كه مؤلف به صورت كامل آن را شرح و توضيح داده است | از جمله نكته بسيار مهمى كه در حيات سياسى و فكرى آن امام وجود دارد، ولايتعهدى امام مىباشد. اين مساله داراى ابعاد مختلف سياسى و اجتماعى بوده كه مؤلف به صورت كامل آن را شرح و توضيح داده است.<ref>متن، ص65</ref> | ||
نويسنده، حيات سياسى و علمى و فكرى دو امام بزرگوار، امام جواد(ع) و امام هادى(ع) را به صورت مختصرترى ذكر نموده است. عناوين برخى از مطالبى كه وى بيان نموده بدين ترتيب است: مشخصات فردى آن دو حضرت؛ امامت امام جواد(ع)؛ حيات كوتاه امام جواد(ع)؛ مناظرات علمى آن حضرت؛ اصحاب و ياران ايشان؛ رابطه شيعيان ايران با امام؛ امامت امام هادى(ع)؛ سياست متوكل در مقابل امام ايشان؛ اقامت در سامراء؛ اوضاع شيعه در عهد متوكل؛ اصالت قرآن در فكر امام هادى(ع). | نويسنده، حيات سياسى و علمى و فكرى دو امام بزرگوار، امام جواد(ع) و امام هادى(ع) را به صورت مختصرترى ذكر نموده است. عناوين برخى از مطالبى كه وى بيان نموده بدين ترتيب است: مشخصات فردى آن دو حضرت؛ امامت امام جواد(ع)؛ حيات كوتاه امام جواد(ع)؛ مناظرات علمى آن حضرت؛ اصحاب و ياران ايشان؛ رابطه شيعيان ايران با امام؛ امامت امام هادى(ع)؛ سياست متوكل در مقابل امام ايشان؛ اقامت در سامراء؛ اوضاع شيعه در عهد متوكل؛ اصالت قرآن در فكر امام هادى(ع). | ||
امام حسن عسکری(ع) بعد از شهادت پدر برگوارش، در 254ق به امامت رسيد. ايشان مدتى را در حبس بوده، ولى در اين زمان هم ارتباط با شيعيان را حفط مىنموده است. از جمله كارهاى بزرگى كه آن حضرت انجام داده است، مهيا نمودن شيعيان براى پذيرش ظهور حضرت بوده است | امام حسن عسکری(ع) بعد از شهادت پدر برگوارش، در 254ق به امامت رسيد. ايشان مدتى را در حبس بوده، ولى در اين زمان هم ارتباط با شيعيان را حفط مىنموده است. از جمله كارهاى بزرگى كه آن حضرت انجام داده است، مهيا نمودن شيعيان براى پذيرش ظهور حضرت بوده است.<ref>متن، ص 174 الى 204</ref> | ||
آخرين مطلب مؤلف، در مورد امام مهدى(ع) مىباشد. مؤلف، ولادت و كيفيت ولادت، امامت و غيبت حضرت را توضيح داده است | آخرين مطلب مؤلف، در مورد امام مهدى(ع) مىباشد. مؤلف، ولادت و كيفيت ولادت، امامت و غيبت حضرت را توضيح داده است.<ref>متن، ص207</ref> | ||
معرفت شيعه به ولادت حضرت، اختلاف مذهبیون بعد از شهادت [[امام حسن عسکری(ع)]]، تمهيد پيامبر(ص) و ائمه(ع) براى آمادگى غيبت حضرت، امام و نواب اربعه و وجوب عدم ذكر حضرت، از ديگر مطالبى است كه مؤلف بيان نموده است. | معرفت شيعه به ولادت حضرت، اختلاف مذهبیون بعد از شهادت [[امام حسن عسکری(ع)]]، تمهيد پيامبر(ص) و ائمه(ع) براى آمادگى غيبت حضرت، امام و نواب اربعه و وجوب عدم ذكر حضرت، از ديگر مطالبى است كه مؤلف بيان نموده است. |
ویرایش