السيف الصنيع لرقاب منكري علم البديع: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '،ص' به '، ص')
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>')
خط ۴۳: خط ۴۳:
'''السيف الصنيع لرقاب منكرى علم البديع''' اثر عربى آيت‌الله [[ابوالمجد، محمدرضا|محمدرضا نجفى اصفهانى]] (1362- 1287ق) در موضوع علم بديع مى‌باشد.
'''السيف الصنيع لرقاب منكرى علم البديع''' اثر عربى آيت‌الله [[ابوالمجد، محمدرضا|محمدرضا نجفى اصفهانى]] (1362- 1287ق) در موضوع علم بديع مى‌باشد.


براى كتاب دو نام ديگر هم ذكر شده كه عبارت است از: «السيف الصنيع على رقاب منكرى علم البديع» و «السيف الصنيع رقاب منكرى بديع» ....<ref>مقدمه، ص39</ref>
براى كتاب دو نام ديگر هم ذكر شده كه عبارت است از: «السيف الصنيع على رقاب منكرى علم البديع» و «السيف الصنيع رقاب منكرى بديع».<ref>مقدمه، ص39</ref>


توضيحى در رابطه با نام كتاب:
توضيحى در رابطه با نام كتاب:


بديع علمى است كه از وجوه تحسين و محاسن كلام بحث مى‌كند. مؤلف، كتاب را مانند شمشيرى صيقل زده شده مى‌داند براى هشدار و تذكر به كسانى كه علم بديع را انكار مى‌كنند ....<ref>جمال، 1389، ص75</ref>
بديع علمى است كه از وجوه تحسين و محاسن كلام بحث مى‌كند. مؤلف، كتاب را مانند شمشيرى صيقل زده شده مى‌داند براى هشدار و تذكر به كسانى كه علم بديع را انكار مى‌كنند.<ref>جمال، 1389، ص75</ref>


== ساختار==
== ساختار==
خط ۶۳: خط ۶۳:
مقدمه محقق، مشتمل بر چهار بخش است كه هر بخشى تحت عنوان «نظر» بيان شده است....<ref>مقدمه، ص12</ref>
مقدمه محقق، مشتمل بر چهار بخش است كه هر بخشى تحت عنوان «نظر» بيان شده است....<ref>مقدمه، ص12</ref>


در بخش اول مقدمه، شرح حالى از زندگى مؤلف از ولادت تا وفات به صورت مختصر آورده شده است ....<ref>مقدمه، ص12</ref>
در بخش اول مقدمه، شرح حالى از زندگى مؤلف از ولادت تا وفات به صورت مختصر آورده شده است.<ref>مقدمه، ص12</ref>


بخش دوم، در مورد رابطه مؤلف، با علوم مختلف عربى مانند علم نحو، ادبيات عرب، لغت، بديع، نثر، نظم و... مى‌باشد. ....<ref>مقدمه، ص32</ref>
بخش دوم، در مورد رابطه مؤلف، با علوم مختلف عربى مانند علم نحو، ادبيات عرب، لغت، بديع، نثر، نظم و... مى‌باشد..<ref>مقدمه، ص32</ref>


در بخش سوم، مطالبى پيرامون كتاب، نسخه‌هاى مختلف آن و نكاتى از عقايد مؤلف، كه در كتاب ذكر شده، آورده شده است ....<ref>مقدمه، ص39</ref>
در بخش سوم، مطالبى پيرامون كتاب، نسخه‌هاى مختلف آن و نكاتى از عقايد مؤلف، كه در كتاب ذكر شده، آورده شده است.<ref>مقدمه، ص39</ref>


در بخش پايانى مقدمه، به بيان مراحل تدوين كتاب اشاره شده است. ....<ref>مقدمه، ص57</ref>
در بخش پايانى مقدمه، به بيان مراحل تدوين كتاب اشاره شده است..<ref>مقدمه، ص57</ref>


مؤلف در متن كتاب، مطالبى مفيد در مورد علم بديع، ويژگى‌هاى اشعار متقدمين و متاخرين و عقايد خود در مورد علم بديع را بيان نموده و شرح داده است.
مؤلف در متن كتاب، مطالبى مفيد در مورد علم بديع، ويژگى‌هاى اشعار متقدمين و متاخرين و عقايد خود در مورد علم بديع را بيان نموده و شرح داده است.


مؤلف، در آغاز بحث، در مورد التفات و توجه به علم بديع، مطالبى را بيان كرده است ....<ref>متن، ص75</ref>
مؤلف، در آغاز بحث، در مورد التفات و توجه به علم بديع، مطالبى را بيان كرده است.<ref>متن، ص75</ref>


به اعتقاد وى خداوند انسان را به گونه‌اى خلق نموده كه در پى به دست آوردن اسباب هر چيزى است و به اسباب آن هم قناعت نمى‌كند و لذا به مسبب الاسباب كه خداوند است دسترسى پيدا مى‌كند و اين بزرگترين منتى است كه خدا بر انسان گذاشت. «حُسن» امر موجود و مشهودى است كه انسان از روى فطرت به دنبال سبب آن است و از ديدن محسناتِ موجودات لذت مى‌برد. علماء از قرن سوم هجرى، به ثبت و ضبط محسنات در كلام پرداختند و نام آن چه را جمع‌آورى نمودند، علم بديع گذاشتند. در اين علم، اكثر مباحث علم بيان و علم معانى وجود دارد. اما غرض اصلى در اين علم، كسب محسنات كلام است ....<ref>متن، ص85</ref>
به اعتقاد وى خداوند انسان را به گونه‌اى خلق نموده كه در پى به دست آوردن اسباب هر چيزى است و به اسباب آن هم قناعت نمى‌كند و لذا به مسبب الاسباب كه خداوند است دسترسى پيدا مى‌كند و اين بزرگترين منتى است كه خدا بر انسان گذاشت. «حُسن» امر موجود و مشهودى است كه انسان از روى فطرت به دنبال سبب آن است و از ديدن محسناتِ موجودات لذت مى‌برد. علماء از قرن سوم هجرى، به ثبت و ضبط محسنات در كلام پرداختند و نام آن چه را جمع‌آورى نمودند، علم بديع گذاشتند. در اين علم، اكثر مباحث علم بيان و علم معانى وجود دارد. اما غرض اصلى در اين علم، كسب محسنات كلام است.<ref>متن، ص85</ref>


مؤلف، ذكر كرده كه برخى از نكاتى وجود دارد كه داخل در اين علم شده است، در حالى كه ربطى به اين علم نداشته و جزء اين علم نيست ....<ref>متن، ص93</ref>از جمله مطالبى كه به اعتقاد او وارد بر اين علم شده، «توريه» است ....<ref>متن، ص97</ref>مؤلف، جهات مختلف مساله توريه را توضيح و مورد نقد و بررسى قرار داده است.
مؤلف، ذكر كرده كه برخى از نكاتى وجود دارد كه داخل در اين علم شده است، در حالى كه ربطى به اين علم نداشته و جزء اين علم نيست.<ref>متن، ص93</ref>از جمله مطالبى كه به اعتقاد او وارد بر اين علم شده، «توريه» است.<ref>متن، ص97</ref>مؤلف، جهات مختلف مساله توريه را توضيح و مورد نقد و بررسى قرار داده است.


وى در جاهاى مختلفى از كتاب، مطالبى براى تحريض و تشويق ديگران به فراگيرى علم بديع بيان كرده و از عظمت و ارزش اين علم سخن به ميان آورده است....<ref>متن، ص110</ref>
وى در جاهاى مختلفى از كتاب، مطالبى براى تحريض و تشويق ديگران به فراگيرى علم بديع بيان كرده و از عظمت و ارزش اين علم سخن به ميان آورده است....<ref>متن، ص110</ref>


وى، نظر افراطى برخى از متاخرين را در مورد آثار متقدمين ذكر كرده است. اين دسته معتقدند كه در اشعار و آثار متاخرين، چيزى كه باعث نيكو بودن باشد وجود ندارد و اين در اثر كمى فهم و دقت و جمود طبع و كمى فهم متقدمين است ....<ref>متن، ص119</ref>
وى، نظر افراطى برخى از متاخرين را در مورد آثار متقدمين ذكر كرده است. اين دسته معتقدند كه در اشعار و آثار متاخرين، چيزى كه باعث نيكو بودن باشد وجود ندارد و اين در اثر كمى فهم و دقت و جمود طبع و كمى فهم متقدمين است.<ref>متن، ص119</ref>


نويسنده اين نظر را مردود و چنين ذكر كرده است: «و اما انكار آنان، از محاسن متقدمين، در اثر كمى تتبع و يا كثرت تعصب است»....<ref>متن، ص119</ref>
نويسنده اين نظر را مردود و چنين ذكر كرده است: «و اما انكار آنان، از محاسن متقدمين، در اثر كمى تتبع و يا كثرت تعصب است»....<ref>متن، ص119</ref>


در فصلى از كتاب، به دور از هر گونه افراط، تفريط و تعصب، به بررسى آثار و اشعار متقدمين پرداخته شده است ....<ref>متن، ص125</ref>
در فصلى از كتاب، به دور از هر گونه افراط، تفريط و تعصب، به بررسى آثار و اشعار متقدمين پرداخته شده است.<ref>متن، ص125</ref>


مؤلف، در اين زمينه معتقد است كه متقدمين، مخترع اصل شعر و سابقين در شناخت قافيه‌ها و اوزان بوده‌اند. آن‌ها موسس اركانى چون استعاره، تشبيه، مجاز مرسل و... هستند و معظم نكات ادبى را به دست آورده و در آثارشان جارى و فصول و ابوابى مانند مدح و هجاء و...را دسته‌بندى نموده‌اند ....<ref>متن، ص125</ref>
مؤلف، در اين زمينه معتقد است كه متقدمين، مخترع اصل شعر و سابقين در شناخت قافيه‌ها و اوزان بوده‌اند. آن‌ها موسس اركانى چون استعاره، تشبيه، مجاز مرسل و... هستند و معظم نكات ادبى را به دست آورده و در آثارشان جارى و فصول و ابوابى مانند مدح و هجاء و...را دسته‌بندى نموده‌اند.<ref>متن، ص125</ref>


مؤلف، اشاره به نظريه برخى از كسانى نموده است كه مى‌گويند: «علم هيچ گونه دخالتى در حسن و زيبايى شعر ندارد. اكثر شعراى خوب از اهل علم نيستند و بسيارى از اهل علم، داراى نظم نيكويى نيستند»....<ref>متن، ص143</ref>
مؤلف، اشاره به نظريه برخى از كسانى نموده است كه مى‌گويند: «علم هيچ گونه دخالتى در حسن و زيبايى شعر ندارد. اكثر شعراى خوب از اهل علم نيستند و بسيارى از اهل علم، داراى نظم نيكويى نيستند»....<ref>متن، ص143</ref>


وى به اين نظر چنين پاسخ داده است كه منشا اين كلام از زيادى جهالت و كمى عقل است، زيرا فضيلت علم را، غير از جاهل انكار نمى‌كند ....<ref>متن، ص143</ref>
وى به اين نظر چنين پاسخ داده است كه منشا اين كلام از زيادى جهالت و كمى عقل است، زيرا فضيلت علم را، غير از جاهل انكار نمى‌كند.<ref>متن، ص143</ref>


نويسنده در چند فصل، به ذكر محاسن و معايب اشعار و آثار ادبى متقدمين پرداخته و در اين زمينه توضيحاتى را ذكر كرده است.....<ref>متن، ص145</ref>
نويسنده در چند فصل، به ذكر محاسن و معايب اشعار و آثار ادبى متقدمين پرداخته و در اين زمينه توضيحاتى را ذكر كرده است.....<ref>متن، ص145</ref>
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
#گريه بر پوسيدگى‌ها و خرابى‌ها؛
#گريه بر پوسيدگى‌ها و خرابى‌ها؛
#ذكر بيش از حد خيال، خشم و جنون در اشعار؛
#ذكر بيش از حد خيال، خشم و جنون در اشعار؛
#اكتفا بر معانى مبذوله، تشبيهات عامه و نكات مبتذله ....<ref>متن، ص158</ref>
#اكتفا بر معانى مبذوله، تشبيهات عامه و نكات مبتذله.<ref>متن، ص158</ref>


مؤلف، در كتاب اشعار فراوانى از قدما و متاخرين را بيان كرده اما از ذكر شعر دو دسته دورى نموده است:
مؤلف، در كتاب اشعار فراوانى از قدما و متاخرين را بيان كرده اما از ذكر شعر دو دسته دورى نموده است:
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
گروه اول: جاهلانى كه فضيلت علم را انكار مى‌كنند و به قدر و ارزش آن جاهل هستند. اين گروه فضيلت‌هاى علمى متاخرين را به كلى ناديده مى‌گيرند و به چشم بسته از متقدمين تاسى و پيروى مى‌نمايند.
گروه اول: جاهلانى كه فضيلت علم را انكار مى‌كنند و به قدر و ارزش آن جاهل هستند. اين گروه فضيلت‌هاى علمى متاخرين را به كلى ناديده مى‌گيرند و به چشم بسته از متقدمين تاسى و پيروى مى‌نمايند.


گروه دوم: گروهى كه همت و تلاش آنان حفظ الفاظ است. اينان آن چه را در كتاب آمده است، از خوب و بد قبول نموده و فقط به ظاهر الفاظ توجه دارند ....<ref>متن، ص177</ref>
گروه دوم: گروهى كه همت و تلاش آنان حفظ الفاظ است. اينان آن چه را در كتاب آمده است، از خوب و بد قبول نموده و فقط به ظاهر الفاظ توجه دارند.<ref>متن، ص177</ref>


== وضعيت كتاب==
== وضعيت كتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش