دفاع از حریم قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۱۰: خط ۱۰:
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
|data-type='authors'|[[فاضل لنکرانی، محمدجواد]] (نويسنده)
|data-type='authors'|[[فاضل لنکرانی، محمدجواد]] (نويسنده)
|-
|-
|زبان  
|زبان  
خط ۴۸: خط ۴۸:
در اولین نکته، لفظ تحریف بررسی شده است. این کلمه مصدر باب تفعیل و از «حرف» مشتق شده است و کلمه «حرف» در لغت به معناى کنار و جانب یک شىء است؛ بنابراین تحریف، یعنى کنار زدن یک شىء و تغییر در اطراف و جوانب آن. این لفظ‍‌ از نظر لغت دلالت بر مطلق جابه‌جایى و تغییر دارد؛ لذا مى‌توانیم ادّعا کنیم که لفظ‍‌ تحریف ظهور در تحریف لفظى دارد، لکن در قرآن کریم به سبب وجود قرینه‌اى ظهور ثانوى در تحریف معنوى پیدا نموده است؛ آنجا که در مذمّت علمای یهود می‌فرماید: «يحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ (النساء: 46)؛ یعنى کلام حق در تورات را از موضع و معانى و مقاصد الهى تغییر مى‌دهند و کلام حق را بر معانى ظاهرش حمل نمى‌نمایند. در این آیه شریفه وجود کلمه «عَنْ‌ مَواضِعِه»، قرینه روشنى است بر اینکه مراد تحریف معنوى است<ref>ر.ک: همان، ص11-10</ref>.
در اولین نکته، لفظ تحریف بررسی شده است. این کلمه مصدر باب تفعیل و از «حرف» مشتق شده است و کلمه «حرف» در لغت به معناى کنار و جانب یک شىء است؛ بنابراین تحریف، یعنى کنار زدن یک شىء و تغییر در اطراف و جوانب آن. این لفظ‍‌ از نظر لغت دلالت بر مطلق جابه‌جایى و تغییر دارد؛ لذا مى‌توانیم ادّعا کنیم که لفظ‍‌ تحریف ظهور در تحریف لفظى دارد، لکن در قرآن کریم به سبب وجود قرینه‌اى ظهور ثانوى در تحریف معنوى پیدا نموده است؛ آنجا که در مذمّت علمای یهود می‌فرماید: «يحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ (النساء: 46)؛ یعنى کلام حق در تورات را از موضع و معانى و مقاصد الهى تغییر مى‌دهند و کلام حق را بر معانى ظاهرش حمل نمى‌نمایند. در این آیه شریفه وجود کلمه «عَنْ‌ مَواضِعِه»، قرینه روشنى است بر اینکه مراد تحریف معنوى است<ref>ر.ک: همان، ص11-10</ref>.


در دومین نکته کتاب، موارد کاربرد لفظ تحریف و انواع تحریف مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده همانند برخی دیگر از نویسندگان<ref>ر.ک: حیدری، سید کمال، ص8</ref>، مباحث [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خویی]] را اساس بحث خود قرار داده، می‌نویسد: «در کلمات بزرگانى چون محقق خوئى ادّعا شده است که لفظ‍‌ تحریف در شش معنى به‌نحو مشترک لفظى استعمال شده است که در میان این معانى، برخى از آنها به اجماع مسلمین در قرآن واقع شده است و برخى به اجماع واقع نشده است و برخى محل خلاف است. ما در اینجا مطالب [[خویی، ابوالقاسم|مرحوم خوئى]] در ذکر معانى اصطلاح تحریف را نقل و سپس نقد و بررسى مى‌کنیم». سپس بر کلام [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خویی]] دو اشکال وارد کرده و این نکته را هم به پایان می‌برد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17-12</ref>.
در دومین نکته کتاب، موارد کاربرد لفظ تحریف و انواع تحریف مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده همانند برخی دیگر از نویسندگان<ref>ر.ک: حیدری، سید کمال، ص8</ref>، مباحث [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خویی]] را اساس بحث خود قرار داده، می‌نویسد: «در کلمات بزرگانى چون محقق خوئى ادّعا شده است که لفظ‍‌ تحریف در شش معنى به‌نحو مشترک لفظى استعمال شده است که در میان این معانى، برخى از آنها به اجماع مسلمین در قرآن واقع شده است و برخى به اجماع واقع نشده است و برخى محل خلاف است. ما در اینجا مطالب [[خویی، ابوالقاسم|مرحوم خوئى]] در ذکر معانى اصطلاح تحریف را نقل و سپس نقد و بررسى مى‌کنیم». سپس بر کلام [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خویی]] دو اشکال وارد کرده و این نکته را هم به پایان می‌برد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17-12</ref>.


در نکته پنجم نظریه بزرگان امامیه در عدم تحریف قرآن مطرح شده است. این بحث نیز با این مقدمه آغاز شده که: «اعاظم از محققین و بزرگان امامیه معتقد به عدم تحریف کتاب شریفند؛ به‌طورى‌ که معتقدند قرآن امروز، همان قرآنى است که بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده است، بدون اینکه هیچ نقصانى در آن به وجود آمده باشد؛ همان طور که زیاده‌اى در آن رخ نداده است». نویسنده در ادامه بحث به دیدگاه ده تن از بزرگان امامیه چون [[ابن شاذان، فضل بن شاذان|فضل بن شاذان]]، [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]]، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] اشاره کرده و می‌نویسد: «اینها نمونه‌اى از آرا و نظریات بزرگان امامیه، اعم از اصولى و اخبارى است و از مجموعه این کلمات استفاده مى‌شود که قول به تحریف قرآن از اباطیلى است که بطلان آنها در حد ضرورت و بداهت است و چنانچه عده قلیلى برخى از روایات ضعیف را در کتاب خود آورده‌اند یا تمایلى بر طبق آن نشان داده‌اند، هیچ قابل اعتنا در نزد امامیه نیست»<ref>ر.ک: همان، ص25-21</ref>.
در نکته پنجم نظریه بزرگان امامیه در عدم تحریف قرآن مطرح شده است. این بحث نیز با این مقدمه آغاز شده که: «اعاظم از محققین و بزرگان امامیه معتقد به عدم تحریف کتاب شریفند؛ به‌طورى‌ که معتقدند قرآن امروز، همان قرآنى است که بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده است، بدون اینکه هیچ نقصانى در آن به وجود آمده باشد؛ همان طور که زیاده‌اى در آن رخ نداده است». نویسنده در ادامه بحث به دیدگاه ده تن از بزرگان امامیه چون [[ابن شاذان، فضل بن شاذان|فضل بن شاذان]]، [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]]، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] اشاره کرده و می‌نویسد: «اینها نمونه‌اى از آرا و نظریات بزرگان امامیه، اعم از اصولى و اخبارى است و از مجموعه این کلمات استفاده مى‌شود که قول به تحریف قرآن از اباطیلى است که بطلان آنها در حد ضرورت و بداهت است و چنانچه عده قلیلى برخى از روایات ضعیف را در کتاب خود آورده‌اند یا تمایلى بر طبق آن نشان داده‌اند، هیچ قابل اعتنا در نزد امامیه نیست»<ref>ر.ک: همان، ص25-21</ref>.


در نکته هشتم، امکان تحریف قرآن از نظر عقل و عدم وقوع آن در عمل، به‌صورت فشرده و در چند سطر مطرح شده است:
در نکته هشتم، امکان تحریف قرآن از نظر عقل و عدم وقوع آن در عمل، به‌صورت فشرده و در چند سطر مطرح شده است:
خط ۵۶: خط ۵۶:


عدم تحریف قرآن کریم از برخی از آیات این کتاب شریف استفاده شده است. اینکه کدام آیه صراحت بیشتری در این موضوع دارد، در نکته دوازدهم تبیین شده است. جمعى از محقّقین ادّعا نموده‌اند که در میان آیات شریفه، صریح‌ترین آیه در اثبات عدم تحریف کتاب، این آیه کریمه است: «لاَ يأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ» (فصلت: 42)؛ «از پیش روى آن و از پشت سرش باطل به سویش نمى‏آید؛ وحى [نامه] اى است از حکیمى ستوده [صفات]».
عدم تحریف قرآن کریم از برخی از آیات این کتاب شریف استفاده شده است. اینکه کدام آیه صراحت بیشتری در این موضوع دارد، در نکته دوازدهم تبیین شده است. جمعى از محقّقین ادّعا نموده‌اند که در میان آیات شریفه، صریح‌ترین آیه در اثبات عدم تحریف کتاب، این آیه کریمه است: «لاَ يأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ» (فصلت: 42)؛ «از پیش روى آن و از پشت سرش باطل به سویش نمى‏آید؛ وحى [نامه] اى است از حکیمى ستوده [صفات]».
حتى برخى ادّعا نموده‌اند که مفسّرین اجماع دارند بر اینکه این آیه صریح‌ترین آیات در عدم تحریف قرآن است. نویسنده در این رابطه کلام [[نوری، حسین بن محمدتقی|حاجی نوری]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] را مطرح کرده است<ref>ر.ک: همان، ص45-43</ref>.  
حتى برخى ادّعا نموده‌اند که مفسّرین اجماع دارند بر اینکه این آیه صریح‌ترین آیات در عدم تحریف قرآن است. نویسنده در این رابطه کلام [[نوری، حسین بن محمدتقی|حاجی نوری]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] را مطرح کرده است<ref>ر.ک: همان، ص45-43</ref>.  


در میان روایات، مهم‌ترین حدیثى که دلالت بر عدم تحریف قرآن دارد، حدیث متواتر ثقلین است که در حدود ۳۳ هزار نفر از اصحاب بزرگ رسول خدا(ص) مانند امیرالمؤمنین على(ع)، ابوذر، عبدالله بن عباس، عبداللّه بن عمر، حذیفه و ابوایوب انصارى نقل نموده و در حدود ۲۰۰ تن از دانشمندان بزرگ اهل سنت آن را درکتاب‌هاى خودشان درج نموده‌اند. در نکته چهاردهم کتاب برای استدلال به این حدیث بر عدم تحریف قرآن دو راه ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص51-49</ref>.
در میان روایات، مهم‌ترین حدیثى که دلالت بر عدم تحریف قرآن دارد، حدیث متواتر ثقلین است که در حدود ۳۳ هزار نفر از اصحاب بزرگ رسول خدا(ص) مانند امیرالمؤمنین على(ع)، ابوذر، عبدالله بن عباس، عبداللّه بن عمر، حذیفه و ابوایوب انصارى نقل نموده و در حدود ۲۰۰ تن از دانشمندان بزرگ اهل سنت آن را درکتاب‌هاى خودشان درج نموده‌اند. در نکته چهاردهم کتاب برای استدلال به این حدیث بر عدم تحریف قرآن دو راه ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص51-49</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش