جغرافیای تاریخی سرزمین‌های اسلامی خلافت شرقی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '،ق' به '، ق')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۷۱: خط ۷۱:
در فصل اوّل(ديباچه) دو مطلب آورده شد؛ يكى پس از وفات پيامبر اسلام(ص)، اعراب براى انتشار و تعاليم اسلامى با دولت ساسانى وارد جنگ و آن را برانداختند. كشور پادشاهان ساسانى از بين‌النهرين و ايران تشكيل مى‌شد. اين سرزمين پهناور از طرف خاور محدود مى‌گرديد و به صحراى مركزى و كوه‌هاى افغانستان و از طرف باختر به امپراتورى روم شرقى اجمالا تمام نواحى پهناورى كه مملكت ساسانيان را پيش از ظهور اسلام تشكيل مى‌داد. اسما در اطلاعات، خلفاى عباسى باقى ماند، خلفاى عباسى كه يك قرن و اندى بعد از وفات پيامبر گرامى اسلام با برداشتن خلفاى اموى بر سر كار آمدند، پايتخت دولت را از شام به عراق انتقال دادند و اين پايتخت مركز شرقى دولت اسلامى گرديد كه در فصل اول به طور مختصر از آن سرزمين پهناور كه به چندين قطعه تقسيم گرديده بود، ذكر و در فصول بعدى به طور تفصيل بيان خواهد شد، آمده است.
در فصل اوّل(ديباچه) دو مطلب آورده شد؛ يكى پس از وفات پيامبر اسلام(ص)، اعراب براى انتشار و تعاليم اسلامى با دولت ساسانى وارد جنگ و آن را برانداختند. كشور پادشاهان ساسانى از بين‌النهرين و ايران تشكيل مى‌شد. اين سرزمين پهناور از طرف خاور محدود مى‌گرديد و به صحراى مركزى و كوه‌هاى افغانستان و از طرف باختر به امپراتورى روم شرقى اجمالا تمام نواحى پهناورى كه مملكت ساسانيان را پيش از ظهور اسلام تشكيل مى‌داد. اسما در اطلاعات، خلفاى عباسى باقى ماند، خلفاى عباسى كه يك قرن و اندى بعد از وفات پيامبر گرامى اسلام با برداشتن خلفاى اموى بر سر كار آمدند، پايتخت دولت را از شام به عراق انتقال دادند و اين پايتخت مركز شرقى دولت اسلامى گرديد كه در فصل اول به طور مختصر از آن سرزمين پهناور كه به چندين قطعه تقسيم گرديده بود، ذكر و در فصول بعدى به طور تفصيل بيان خواهد شد، آمده است.


مطلب دوم، در اين خصوص معرفى منابع اين كتاب است كه گفته‌ها و نوشته‌اى آنها را در فصول اين اثر آورده كه قديمى‌ترين نويسندگان آن در اواسط قرن سوم مى‌زيسته‌اند و آنها ابن خرداد به، قدامه، يعقوبى و ابن‌رسته هستند كه كتب آنها به شكل مسالك است. كتب سالك كتاب‌هايى هستند كه در خصوص راه‌ها، فاصله‌ها و مسافت‌هاى شهر و منزلگاه‌ها است و شخص بعدى ابن سرابيون مى‌باشد. جغرافى‌نويسى منظم از آغاز قرن چهارم با نام افرادى؛ همانند [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]] و مقدسى ظهور مى‌يابند. قرن پنجم و ششم به دو كتاب از دو نفر مسافر مكه و دو نفر جهانگرد معروف، ناصر خسرو فارسى، [[ابن جبیر، محمد بن احمد|ابن جبير]] عرب اسپانيايى و [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] مى‌رسيم. قرن هفتم كه در آن حمله مغول و سقوط خلافت عباسيان به وقوع پيوسته با كتاب [[معجم البلدان]]، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] روبرو هستيم. از مؤلفان همزمان ياقوت، قزوينى است كه يادداشت‌هاى خود را در كتابى كه شامل دو قسمت است، جمع‌آورى كرده است. از نيمه اول قرن هشتم كتاب جغرافياى ابوالفدا و از نيمه دوم آن سفرنامه [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] در دسترس ما مى‌باشد. معاصر [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]]، حمداللّه مستوفى است كه يادداشت‌هاى او به زبان فارسى و در شرح مملكت ايلخانان مى‌باشد و كتاب ديگر او در تاريخ موسوم به تاريخ گزيده است. در طليعه زمان امير تيمور گوركانى با كتاب جغرافياى حافظ ابرو، كتاب تاريخى شرف‌الدين، كتاب تاريخ الترك و المغول ابوالنازى اميرخوارزم و جغرافياى جهان، موسوم به جهان‌نما تألیف حاج خليفه در دسترس ما مى‌باشد.
مطلب دوم، در اين خصوص معرفى منابع اين كتاب است كه گفته‌ها و نوشته‌اى آنها را در فصول اين اثر آورده كه قديمى‌ترين نويسندگان آن در اواسط قرن سوم مى‌زيسته‌اند و آنها ابن خرداد به، قدامه، يعقوبى و ابن‌رسته هستند كه كتب آنها به شكل مسالك است. كتب سالك كتاب‌هايى هستند كه در خصوص راه‌ها، فاصله‌ها و مسافت‌هاى شهر و منزلگاه‌ها است و شخص بعدى ابن سرابيون مى‌باشد. جغرافى‌نويسى منظم از آغاز قرن چهارم با نام افرادى؛ همانند [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]] و مقدسى ظهور مى‌يابند. قرن پنجم و ششم به دو كتاب از دو نفر مسافر مكه و دو نفر جهانگرد معروف، ناصر خسرو فارسى، [[ابن جبیر، محمد بن احمد|ابن جبير]] عرب اسپانيايى و [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] مى‌رسيم. قرن هفتم كه در آن حمله مغول و سقوط خلافت عباسيان به وقوع پيوسته با كتاب [[معجم البلدان]]، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] روبرو هستيم. از مؤلفان همزمان ياقوت، قزوينى است كه يادداشت‌هاى خود را در كتابى كه شامل دو قسمت است، جمع‌آورى كرده است. از نيمه اول قرن هشتم كتاب جغرافياى ابوالفدا و از نيمه دوم آن سفرنامه [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] در دسترس ما مى‌باشد. معاصر [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]]، حمداللّه مستوفى است كه يادداشت‌هاى او به زبان فارسى و در شرح مملكت ايلخانان مى‌باشد و كتاب ديگر او در تاريخ موسوم به تاريخ گزيده است. در طليعه زمان امير تيمور گوركانى با كتاب جغرافياى حافظ ابرو، كتاب تاريخى شرف‌الدين، كتاب تاريخ الترك و المغول ابوالنازى اميرخوارزم و جغرافياى جهان، موسوم به جهان‌نما تألیف حاج خليفه در دسترس ما مى‌باشد.


از كتاب‌هاى ديگرى كه به آنها رجوع كرده، [[فتوح البلدان]] [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، تجارب الامم [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]]، تاريخ [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]، تاريخ ابن‌اثير، تاريخ الفخرى، تاريخ ابن‌خلدون و كتاب رجال [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]](وفيات الاعيان) كه همه عربى هستند، براى تكميل مطالب و موضوعات مورد استفاده قرار گرفته‌اند و از كتب زبان فارسى، مى‌توان روضةالصفا ميرخوند و ديگر حبيب‌السير خوندمير نواده ميرخوند و كتاب تاريخى ابن بى‌بى و ابن ابراهيم را، نام برد كه اطلاعات جغرافيايى پر ارزشى در خصوص بلاد ايران و فرمانروايى سلجوقيان در آسياى صغير و کرمان در اختيار ما مى‌گذارند.
از كتاب‌هاى ديگرى كه به آنها رجوع كرده، [[فتوح البلدان]] [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، تجارب الامم [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]]، تاريخ [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]، تاريخ ابن‌اثير، تاريخ الفخرى، تاريخ ابن‌خلدون و كتاب رجال [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]](وفيات الاعيان) كه همه عربى هستند، براى تكميل مطالب و موضوعات مورد استفاده قرار گرفته‌اند و از كتب زبان فارسى، مى‌توان روضةالصفا ميرخوند و ديگر حبيب‌السير خوندمير نواده ميرخوند و كتاب تاريخى ابن بى‌بى و ابن ابراهيم را، نام برد كه اطلاعات جغرافيايى پر ارزشى در خصوص بلاد ايران و فرمانروايى سلجوقيان در آسياى صغير و کرمان در اختيار ما مى‌گذارند.
خط ۸۷: خط ۸۷:
فصل چهارم، به توصيف شهرهاى سامرا، تكريت و نهر بزرگ شروان و شهر انبار مى‌پردازد. شهر سامرا كه هفت نفر از خلفاى عباسى بيش از نيم قرن (221 تا 279 هجرى) آن را پايتخت خويش قرار دارند و معتصم خليفه عباسى كه آن را پايتخت خود قرار داد، «سر من راى» ناميد.
فصل چهارم، به توصيف شهرهاى سامرا، تكريت و نهر بزرگ شروان و شهر انبار مى‌پردازد. شهر سامرا كه هفت نفر از خلفاى عباسى بيش از نيم قرن (221 تا 279 هجرى) آن را پايتخت خويش قرار دارند و معتصم خليفه عباسى كه آن را پايتخت خود قرار داد، «سر من راى» ناميد.


فصل پنجم، به توصيف شهر قصر ابن هبيره كه در قرن چهارم بزرگ‌ترين شهر بين بغداد و كوفه به شمار مى‌رفت، پرداخت مى‌شود. اين شهر تا آغاز قرن ششم اهميّت خاصى داشت و بغداد از آن حله كه در نزديكى آن بود، اهميّت پيدا كرد. سپس درباره شهر سوراء نهر بداة و ده‌كده‌هاى اطراف آن بحث مى‌شود و سپس بحث از شهر كوفه كه مقارن ساختن بصره (17 هجرى) در زمان خلافت عمر بنيان‌گذارى شد. جمعيت كوفه به سرعت زياد شد و در سال 36 هجرى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] آن را مقر خويش قرار داد و مدت چهار سال آن شهر پايتخت مسلمانان واقع گرديد و على(ع) در سال 40 هجرى در مسجد كوفه به قتل رسيد. نجف كه مدفن [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] در آنجاست، تقريبا در چهار ميلى باخترى خرابه‌هاى كوفه است و بعد از شهر كربلا مدفن حضرت امام حسين(ع)كه در هشت فرسخى شمال غربى كوفه واقع است، سخن به ميان مى‌آيد و در آخر از دروازه خراسان واقع در بغداد خاورى كه شاهزاده خراسان شروع مى‌شود و از ايران عبور مى‌كند و از طريق ماورالنهر تا مرزهاى چين امتداد دارد، صحبت مى‌شود.
فصل پنجم، به توصيف شهر قصر ابن هبيره كه در قرن چهارم بزرگ‌ترين شهر بين بغداد و كوفه به شمار مى‌رفت، پرداخت مى‌شود. اين شهر تا آغاز قرن ششم اهميّت خاصى داشت و بغداد از آن حله كه در نزديكى آن بود، اهميّت پيدا كرد. سپس درباره شهر سوراء نهر بداة و ده‌كده‌هاى اطراف آن بحث مى‌شود و سپس بحث از شهر كوفه كه مقارن ساختن بصره (17 هجرى) در زمان خلافت عمر بنيان‌گذارى شد. جمعيت كوفه به سرعت زياد شد و در سال 36 هجرى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] آن را مقر خويش قرار داد و مدت چهار سال آن شهر پايتخت مسلمانان واقع گرديد و على(ع) در سال 40 هجرى در مسجد كوفه به قتل رسيد. نجف كه مدفن [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] در آنجاست، تقريبا در چهار ميلى باخترى خرابه‌هاى كوفه است و بعد از شهر كربلا مدفن حضرت امام حسين(ع)كه در هشت فرسخى شمال غربى كوفه واقع است، سخن به ميان مى‌آيد و در آخر از دروازه خراسان واقع در بغداد خاورى كه شاهزاده خراسان شروع مى‌شود و از ايران عبور مى‌كند و از طريق ماورالنهر تا مرزهاى چين امتداد دارد، صحبت مى‌شود.


اين سه فصل مربوط به عراق و شهرهاى آن بود پايان مى‌يابد.
اين سه فصل مربوط به عراق و شهرهاى آن بود پايان مى‌يابد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش