موسوعة مصطلحات علم الكلام الإسلامي: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR03358J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
|-
|-
|سال نشر  
|سال نشر  
|data-type='publishYear'|
|data-type='publishYear'| 1998 م
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|3358
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE3358AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۴۹: خط ۴۹:
2. ارائه تعاريف عمده درباره هر اصطلاح و ذكر اصطلاحات فرعى پس از اصطلاح اصلى؛ مانند علم، علم ضرورى و علم مكتسب؛
2. ارائه تعاريف عمده درباره هر اصطلاح و ذكر اصطلاحات فرعى پس از اصطلاح اصلى؛ مانند علم، علم ضرورى و علم مكتسب؛


3. كاربرد لفظ مفرد و نكره به منزله اصطلاح در اغلب مواضع، و تثنيه، جمع، فعل و عبارات مركب در موارد لازم؛ همچون مقدوران، مقدورات، قَدَر، قدَّر، تقضّى القدرة وقتَ مقدورها، تعلق القادر بمقدوره و حاجة الى القدرة؛
3. كاربرد لفظ مفرد و نكره به منزله اصطلاح در اغلب مواضع، و تثنيه، جمع، فعل و عبارات مركب در موارد لازم؛ همچون مقدوران، مقدورات، قَدَر، قدَّر، تقضّى القدرة وقتَ مقدورها، تعلق القادر بمقدوره و حاجة الى القدرة؛


4. تنظيم اصطلاحات بر اساس حروف الفبا؛
4. تنظيم اصطلاحات بر اساس حروف الفبا؛
خط ۸۳: خط ۸۳:
عبارات مركب نيز غالباً به احكام و مباحث يكى از اصطلاحات اشاره مى‌كنند و در ذيل اصطلاح مرتبط طرح مى‌شوند؛ مثلاً عبارت «ابطال كون البقاء معنى» (6/1) از مباحث «بقاء»، عبارت «ارزاق هى لطف فى التكليف» (/1 92) از «احكام ارزاق»، و عبارت «اعتقاد لصحه حدوث الشىء» (153/1) از شرايط تحقق اراده بوده، به ترتيب ذيل اصطلاح «بقاء» (/1 282)، «ارزاق» (/1 92) و «اراده» (1 / 69) مطرح مى‌شوند.
عبارات مركب نيز غالباً به احكام و مباحث يكى از اصطلاحات اشاره مى‌كنند و در ذيل اصطلاح مرتبط طرح مى‌شوند؛ مثلاً عبارت «ابطال كون البقاء معنى» (6/1) از مباحث «بقاء»، عبارت «ارزاق هى لطف فى التكليف» (/1 92) از «احكام ارزاق»، و عبارت «اعتقاد لصحه حدوث الشىء» (153/1) از شرايط تحقق اراده بوده، به ترتيب ذيل اصطلاح «بقاء» (/1 282)، «ارزاق» (/1 92) و «اراده» (1 / 69) مطرح مى‌شوند.


3. عدم ارجاع اصطلاحات مترادف و اخص به اصطلاح مرجَّح و اعم  
3. عدم ارجاع اصطلاحات مترادف و اخص به اصطلاح مرجَّح و اعم  


براى پرهيز از تكرار مطالب، ارجاع اصطلاحات مترادف به اصطلاحِ مرجَّح و اصطلاحات اخص به اصطلاح اعم امرى ضرورى است؛ ولى در اين فرهنگ‌نامه از سيستم ارجاع استفاده نشده و ذيل هر يك از آنها جداگانه، و گاه تكرارى، مطالبى آورده شده است؛ براى نمونه از اصطلاحات مترادف مى‌توان به موارد زير اشاره كرد:
براى پرهيز از تكرار مطالب، ارجاع اصطلاحات مترادف به اصطلاحِ مرجَّح و اصطلاحات اخص به اصطلاح اعم امرى ضرورى است؛ ولى در اين فرهنگ‌نامه از سيستم ارجاع استفاده نشده و ذيل هر يك از آنها جداگانه، و گاه تكرارى، مطالبى آورده شده است؛ براى نمونه از اصطلاحات مترادف مى‌توان به موارد زير اشاره كرد:


ائمه و امام، اجسام و جسم، آجال و اجل، اجناس و جنس، احوال و حال، ارزاق و رزق، اسباب و سبب، اشيا و شىء، اضداد و ضد، اعراض و عرض، اعمال و عمل و فعل، افاعيل الانسان، افعال الانسان.
ائمه و امام، اجسام و جسم، آجال و اجل، اجناس و جنس، احوال و حال، ارزاق و رزق، اسباب و سبب، اشيا و شىء، اضداد و ضد، اعراض و عرض، اعمال و عمل و فعل، افاعيل الانسان، افعال الانسان.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
گاهى در اين فرهنگ‌نامه يك متن ذيل چند اصطلاح تكرار شده است، كه برخى از عوامل آن را نام مى‌بر يم:
گاهى در اين فرهنگ‌نامه يك متن ذيل چند اصطلاح تكرار شده است، كه برخى از عوامل آن را نام مى‌بر يم:


أ) عدم ارجاع اصطلاحات مترادف به اصطلاح مرجَّح؛ براى مثال عبارت «حقيقه الخلق و الاحداث هو اخراج الشىْ‌ْْء من العدم الى الوجود...» درباره احداث و خلق تكرار شده است (1 / 29 و 552)، و جمله «كان (الاشعرىْ‌ْْ) يقول ان التأليف و الاجتماع و المماسه و المجاوره و الالتزاق و الاتصال كل ذلك مما ينبىء عن معنى واحد» ذيل اتصال، اجتماع، تأليف، مجاوره و مماسه تكرار شده است (/1 9، 13، 292 و 2 / 1174 و 1324)؛
أ) عدم ارجاع اصطلاحات مترادف به اصطلاح مرجَّح؛ براى مثال عبارت «حقيقه الخلق و الاحداث هو اخراج الشىْ‌ْْء من العدم الى الوجود...» درباره احداث و خلق تكرار شده است (1 / 29 و 552)، و جمله «كان (الاشعرىْ‌ْْ) يقول ان التأليف و الاجتماع و المماسه و المجاوره و الالتزاق و الاتصال كل ذلك مما ينبىء عن معنى واحد» ذيل اتصال، اجتماع، تأليف، مجاوره و مماسه تكرار شده است (/1 9، 13، 292 و 2 / 1174 و 1324)؛


ب) عدم ارجاع اصطلاحات اخص به اصطلاح اعم؛ براى نمونه عبارت «ان اقتضى (العرض) قسمهْ‌ْ، فكم، فان اشتركت الاجزاء فى حد فمتصل، ان وجدت معا فمقدار، ذو بعد خط و ذو بعدين سطح، ذو ثلاثه جسم تعليمى و الا فزمان و ان لم تشترك فعدد ... » ذيل خط، زمان، سطح، عدد و كم تكرار شده است (/1 545، 622، 634، 774 و 2 / 1095)؛
ب) عدم ارجاع اصطلاحات اخص به اصطلاح اعم؛ براى نمونه عبارت «ان اقتضى (العرض) قسمهْ‌ْ، فكم، فان اشتركت الاجزاء فى حد فمتصل، ان وجدت معا فمقدار، ذو بعد خط و ذو بعدين سطح، ذو ثلاثه جسم تعليمى و الا فزمان و ان لم تشترك فعدد ... » ذيل خط، زمان، سطح، عدد و كم تكرار شده است (/1 545، 622، 634، 774 و 2 / 1095)؛
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
مطالب بى‌ارتباط افزون بر اين كه سبب تكرار متن در مواردى شده است، خواننده را نيز دچار سردرگمى مى‌كند؛ مثلاً ذيل اصطلاح «ابتداء» آمده است: «و الاراده المراد» و «كان (الاشعرىْ‌ْْ) يقول فى الادراك: ان الله تعالى هو المخترع له فى الابصار عند وجود الضياء و المقابله و لو اراد ان يخلقه مع عدم الضياء و المقابله كان على ذلك قادراً و كان كونه صحيحاً» (2/1).
مطالب بى‌ارتباط افزون بر اين كه سبب تكرار متن در مواردى شده است، خواننده را نيز دچار سردرگمى مى‌كند؛ مثلاً ذيل اصطلاح «ابتداء» آمده است: «و الاراده المراد» و «كان (الاشعرىْ‌ْْ) يقول فى الادراك: ان الله تعالى هو المخترع له فى الابصار عند وجود الضياء و المقابله و لو اراد ان يخلقه مع عدم الضياء و المقابله كان على ذلك قادراً و كان كونه صحيحاً» (2/1).


همچنين ذيل اصطلاح «خلق» آمده است: «قال (ابراهيم النظام): الخلق من الله سبحانه الذى هو تكوين، هو المكوَّن، و هو الشىْ‌ْْء المخلوق و كذلك الابتداء، هو المبتدأ و الاعاده هى المعاد و الاراده من الله سبحانه تكون ايجاداً للشىْ‌ْْء و تكون أمراً و هى غيرالمراد كنحو اراده الله للايمان هى أمره به و تكون حكما و اِخباراً و هى غيرالمحكوم و المخبر عنه» (550/1).
همچنين ذيل اصطلاح «خلق» آمده است: «قال (ابراهيم النظام): الخلق من الله سبحانه الذى هو تكوين، هو المكوَّن، و هو الشىْ‌ْْء المخلوق و كذلك الابتداء، هو المبتدأ و الاعاده هى المعاد و الاراده من الله سبحانه تكون ايجاداً للشىْ‌ْْء و تكون أمراً و هى غيرالمراد كنحو اراده الله للايمان هى أمره به و تكون حكما و اِخباراً و هى غيرالمحكوم و المخبر عنه» (550/1).


3. ذكر متن در جايگاه نامناسب  
3. ذكر متن در جايگاه نامناسب  


براى مثال در بحث «خلق القرآن»، بدون اين كه اصطلاح آن را بياورد و مقصود از «خلق‌القرآن» را بيان كند، ديدگاه معتزله را در لابه‌لاى مطالب مرتبط با اصطلاح «خلق»، اين گونه نقل كرده است: «و دانوا (المعتزلهْ‌ْ) بخلق القرآن نظيراً لقول اخوانهم من المشركين الذين قالوا: '''« إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ»''' (المدثر، 25)''' فزعموا ان القرآن كقول البشر»''' (/1 551).
براى مثال در بحث «خلق القرآن»، بدون اين كه اصطلاح آن را بياورد و مقصود از «خلق‌القرآن» را بيان كند، ديدگاه معتزله را در لابه‌لاى مطالب مرتبط با اصطلاح «خلق»، اين گونه نقل كرده است: «و دانوا (المعتزلهْ‌ْ) بخلق القرآن نظيراً لقول اخوانهم من المشركين الذين قالوا: '''« إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ»''' (المدثر، 25)''' فزعموا ان القرآن كقول البشر»''' (/1 551).


4. عدم تعريف برخى اصطلاحات  
4. عدم تعريف برخى اصطلاحات  
خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده:سازمان ها. انجمن ها، دائرة المعارف ها . واژه نامه ها. مصطلح نامه ها. سخنرانی ها، تاریخ کلام]]
[[رده:سازمان‌ها، انجمن‌ها، دائرة‌المعارف‌ها، واژه‌نامه‌ها، مصطلح‌نامه‌ها، سخنرانی‌ها، تاریخ کلام]]
 
 
۰

ویرایش