۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ش' به '، ش') |
جز (جایگزینی متن - '،د' به '، د') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
با وفات [[سيوطى]] در آغاز قرن | با وفات [[سيوطى]] در آغاز قرن دهم، دانش علوم قرآن به ركود و سستى گرفتار آمد و رونق و شكوفايى از آن رخت بربست.اين سستى و فتور تا قرن سيزدهم به درازا كشيد.در پى مجاهدتهاى سيد جمالالدين اسدآبادى(1254-1315) و با پيكار بزرگ مردانى چون محمد عبده(1266-1323)،قرن چهاردهم سرآغاز بيدارى مسلمانان به ويژه در كشور مصر شد.در اواسط اين قرن،يعنى حدود سالهاى 1330 تا 1370 نسلى از عالمان روشن بين در مصر پديد آمدند و با پيروى از تعاليم آن بزرگان، بازگشت به قرآن و اسلام را شعار خويش ساختند و در بيدارى امت اسلامى و دفاع از كيان اسلام و قرآن سخت كوشيدند.برخى از اين عالمان عبارتاند از:شيخ طاهر جزايرى(1268-1328)، شيخ محمد ابودقيقه(؟-1359)، شيخ محمد بخيت(1270-؟)، شيخ محمد حسنين مخلوف(1277-1355)، شيخ محمد خلف الحسينى(1283-1357)، سيد مصطفى صادق الرافعى(1298-1356)، شيخ عبدالعزيز جاويش(1293-1347)، شيخ محمد المراغى(1298-1364) و شيخ محمد عبدالله دراز (؟-1377). | ||
اين عالمان هر يك با آثار و تأليفهاى خود، رشتۀ علوم قرآن را در قرن چهاردهم بارور ساختند.تكنگارىهاى ارزشمند و پرمحتوا و نيز بررسىهاى جامع علوم قرآنى كه در اين قرن به رشتۀ تحرير در آمد، عمدتا پالايش مضامين منابع و مآخذ اين علم در قالبى جديد و متناسب بازمانه و همراه با نوآورىهاى ارزشمندى بود و به نوبۀ خود زمينه را براى آثار گران قدر بعدى فراهم ساخت.ذكر و شرح تكنگارىها و بررسىهاى جامع در علوم قرآن كه در اين قرن منتشر شدهاند، خود نيازمند مقالهاى مفصل است.لذا از آن در مىگذريم. | اين عالمان هر يك با آثار و تأليفهاى خود، رشتۀ علوم قرآن را در قرن چهاردهم بارور ساختند.تكنگارىهاى ارزشمند و پرمحتوا و نيز بررسىهاى جامع علوم قرآنى كه در اين قرن به رشتۀ تحرير در آمد، عمدتا پالايش مضامين منابع و مآخذ اين علم در قالبى جديد و متناسب بازمانه و همراه با نوآورىهاى ارزشمندى بود و به نوبۀ خود زمينه را براى آثار گران قدر بعدى فراهم ساخت.ذكر و شرح تكنگارىها و بررسىهاى جامع در علوم قرآن كه در اين قرن منتشر شدهاند، خود نيازمند مقالهاى مفصل است.لذا از آن در مىگذريم. | ||
[[زرقانی، محمد عبدالعظیم|محمد عبدالعظيم زرقانى]] يكى از همين عالمان است و اثر ارجمند او «مناهل العرفان فى علوم القرآن» در ميان آثار ساير عالمان اين دوره از مقام و منزلت خاصى برخوردار است.از زرقانى اطلاعات چندانى در دست نداريم.خيرالدين زركلى به معرفى كوتاهى از وى، به شرح زير بسنده كرده است: «[[زرقانی، محمد عبدالعظیم|محمد عبدالعظيم زرقانى]] (م 1372 ق) از عالمان الازهر مصر.وى از دانشكدۀ | [[زرقانی، محمد عبدالعظیم|محمد عبدالعظيم زرقانى]] يكى از همين عالمان است و اثر ارجمند او «مناهل العرفان فى علوم القرآن» در ميان آثار ساير عالمان اين دوره از مقام و منزلت خاصى برخوردار است.از زرقانى اطلاعات چندانى در دست نداريم.خيرالدين زركلى به معرفى كوتاهى از وى، به شرح زير بسنده كرده است: «[[زرقانی، محمد عبدالعظیم|محمد عبدالعظيم زرقانى]] (م 1372 ق) از عالمان الازهر مصر.وى از دانشكدۀ اصولالدين، دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد و به عنوان مدرس علوم قرآن و حديث در همان دانشكده به تدريس پرداخت.آثار او عبارتاند از: «مناهل العرفان فى علوم القرآن» و كتابى به نام «بحث دربارۀ تبليغ و ارشاد»<ref>الاعلام،زركلى،210/6</ref> | ||
مرورى بر كتاب مناهل، اطلاعات بيشترى از وى به دست مىدهد.زرقانى از نسل همان عالمانى است كه برشمرديم و با آنان حشر و نشر داشته است.او در كتاب مناهل به دوستى خود با شيخ عبدالله درّاز كه از عالمان برجستۀ مصرى است تصريح دارد<ref>مناهل العرفان،زرقانى،31/1</ref>علاوه بر دو اثرى كه زركلى از وى ثبت كرده، آثار ديگرى نيز به رشتۀ تحرير در آورده است.از جمله كتاب «المنهل الحديث فى علوم الحديث»<ref>همان،144/2</ref>با توجه به تشابه نام اين كتاب با نام كتاب مناهل، به نظر مىرسد زرقانى براى تدوين كتابى همانند | مرورى بر كتاب مناهل، اطلاعات بيشترى از وى به دست مىدهد.زرقانى از نسل همان عالمانى است كه برشمرديم و با آنان حشر و نشر داشته است.او در كتاب مناهل به دوستى خود با شيخ عبدالله درّاز كه از عالمان برجستۀ مصرى است تصريح دارد<ref>مناهل العرفان،زرقانى،31/1</ref>علاوه بر دو اثرى كه زركلى از وى ثبت كرده، آثار ديگرى نيز به رشتۀ تحرير در آورده است.از جمله كتاب «المنهل الحديث فى علوم الحديث»<ref>همان،144/2</ref>با توجه به تشابه نام اين كتاب با نام كتاب مناهل، به نظر مىرسد زرقانى براى تدوين كتابى همانند مناهل، در زمينۀ علوم الحديث نيز طبع خود را آزموده است. | ||
هم چنين وى در كتاب مناهل به مقالات و بحثهايى از خود كه در مجلۀ «الهداية الاسلامية» منتشر شده، اشاره دارد<ref>همان،84/1</ref> | هم چنين وى در كتاب مناهل به مقالات و بحثهايى از خود كه در مجلۀ «الهداية الاسلامية» منتشر شده، اشاره دارد<ref>همان،84/1</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
زرقانى اهم مسائل علوم قرآنى را طى هفده مبحث در دو جلد بررسى كرده است.وى در اين كتاب كوشيده است ضمن پاى بندى به آراء و نظريات عالمان سلف، هم چون زركشى، [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]] و به ويژه سيوطى، نيازها و مقتضيات جديد را نيز در زمينۀ علوم قرآنى مد نظر قرار دهد.از اين رو مسائل مختلف علوم قرآنى را با سبك و اسلوبى جديد و در عين حال عالمانه مطرح مىكند و نهايتا تأليفى جامع و گسترده از آراى عالمان و نظريات نقادانۀ خود به دست مىدهد.زرقانى در هر مبحث شبهات و طعنها و خردهگيرىهاى مخالفان را به تفصيل مطرح مىسازد و بدان پاسخ مىگويد.هر چند وى نامى از صاحبان آراء مخالف به ميان نمىآورد، اما بر خوانندۀ مطلع روشن است كه مطالب مذكور را عمدتا مستشرقان و اسلام شناسان غربى در دو سه قرن اخير مطرح كردهاند.اين خود نشان دهندۀ آگاهى و اطلاع زرقانى از آراء و نظريات عالمان غربى در زمينۀ علوم قرآنى و فضاى فكرى-فرهنگى حاكم بر زمان خويش است. | زرقانى اهم مسائل علوم قرآنى را طى هفده مبحث در دو جلد بررسى كرده است.وى در اين كتاب كوشيده است ضمن پاى بندى به آراء و نظريات عالمان سلف، هم چون زركشى، [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]] و به ويژه سيوطى، نيازها و مقتضيات جديد را نيز در زمينۀ علوم قرآنى مد نظر قرار دهد.از اين رو مسائل مختلف علوم قرآنى را با سبك و اسلوبى جديد و در عين حال عالمانه مطرح مىكند و نهايتا تأليفى جامع و گسترده از آراى عالمان و نظريات نقادانۀ خود به دست مىدهد.زرقانى در هر مبحث شبهات و طعنها و خردهگيرىهاى مخالفان را به تفصيل مطرح مىسازد و بدان پاسخ مىگويد.هر چند وى نامى از صاحبان آراء مخالف به ميان نمىآورد، اما بر خوانندۀ مطلع روشن است كه مطالب مذكور را عمدتا مستشرقان و اسلام شناسان غربى در دو سه قرن اخير مطرح كردهاند.اين خود نشان دهندۀ آگاهى و اطلاع زرقانى از آراء و نظريات عالمان غربى در زمينۀ علوم قرآنى و فضاى فكرى-فرهنگى حاكم بر زمان خويش است. | ||
هر چند مؤلف در كتاب به حفظ محدودۀ بحث كه همان علوم قرآنى است ملتزم بوده و همه جا سعى داشته از طرح مباحث اضافى و خارج از موضوع خوددارى كند، اما ضرورت پاسخ گويى به شبهات، وى را ناگزير ساخته است چه در اصل بحث و به عنوان زمينه سازى و چه در پاسخ به | هر چند مؤلف در كتاب به حفظ محدودۀ بحث كه همان علوم قرآنى است ملتزم بوده و همه جا سعى داشته از طرح مباحث اضافى و خارج از موضوع خوددارى كند، اما ضرورت پاسخ گويى به شبهات، وى را ناگزير ساخته است چه در اصل بحث و به عنوان زمينه سازى و چه در پاسخ به شبهات، در پايان هر مبحث، مسايلى از علوم مختلف اسلامى، هم چون علم الحديث، كلام، اصول و حتى فقه را مطرح مىسازد.احاطه و اشراف زرقانى و ابتكارى كه در تنظيم و تبويب مباحث به كار بسته، موجب شده است اين تنوع و تعدد(البته جز در موارد اندك) كمتر به انسجام و روانى و وحدت موضوعى كتاب لطمه وارد سازد و در مجموع در دانش علوم قرآنى اثرى پديد آيد كه مرزها و نقاط اشتراك اين علم با ساير علوم اسلامى به روشنى تصوير شود. | ||
اگر بخواهيم تعريفى گويا از اين كتاب به دست دهيم، بايد بگوييم:كتاب مناهل العرفان نتيجۀ تلاش غيرتمندانه و دفاع متعصبانۀ عالمى مسلمان، متعهد و | اگر بخواهيم تعريفى گويا از اين كتاب به دست دهيم، بايد بگوييم:كتاب مناهل العرفان نتيجۀ تلاش غيرتمندانه و دفاع متعصبانۀ عالمى مسلمان، متعهد و آگاه، در برابر هجوم افكار و مكاتب الحادى و غربى است كه اساس فرهنگ و انديشۀ اسلامى را هدف گرفته است ومىكوشد كيان قرآن و حريم وحى را از طعن و تعرض شبهات انديشه سوز محافظت كند و مسلمانان را در اين رويارويى خطير به تمسك بدان صلا دهد.حاصل اين تلاش عظيم، كتابى است جامع و ارجمند كه يكى از مصادر تحقيق در علوم قرآنى به شمار مىرود. | ||
مرورى اجمالى بر كتابهايى كه طى چند دهۀ اخير در زمينۀ علوم قرآنى به رشتۀ تحرير در آمده، بيانگر تأثير فراوانى است كه «مناهل» بر آثار و كتابهاى پس از خود در اين رشته (حتى در تبويب مطالب و اصطلاحات ابداعى)برجاى گذارده است. | مرورى اجمالى بر كتابهايى كه طى چند دهۀ اخير در زمينۀ علوم قرآنى به رشتۀ تحرير در آمده، بيانگر تأثير فراوانى است كه «مناهل» بر آثار و كتابهاى پس از خود در اين رشته (حتى در تبويب مطالب و اصطلاحات ابداعى)برجاى گذارده است. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
مناهل، كتابى بسيار پرمأخذ و مشتمل بر آراى متعدد و بعضا جديد در مباحث مختلف علوم قرآنى است.متأسفانه نويسنده به نشانى و مأخذ هيچ يك از اقوال و احاديث به نحوى دقيق اشاره ندارد.لذا كتاب نيازمند تحقيقى عميق و گسترده است، اما تا كنون كسى بدين مهم اقدام نكرده است<ref>نويسندۀ اين مقال در پژوهشكدۀ حكمت و اديان، پژوهشگاه مطالعات فرهنگى و علوم انسانى، به عنوان كار موظف، ترجمۀ همراه با توضيحات و حواشى كتاب ارجمند«مناهل العرفان» را به پايان رسانده است.در حال حاضر كتاب آمادۀ طبع است</ref> | مناهل، كتابى بسيار پرمأخذ و مشتمل بر آراى متعدد و بعضا جديد در مباحث مختلف علوم قرآنى است.متأسفانه نويسنده به نشانى و مأخذ هيچ يك از اقوال و احاديث به نحوى دقيق اشاره ندارد.لذا كتاب نيازمند تحقيقى عميق و گسترده است، اما تا كنون كسى بدين مهم اقدام نكرده است<ref>نويسندۀ اين مقال در پژوهشكدۀ حكمت و اديان، پژوهشگاه مطالعات فرهنگى و علوم انسانى، به عنوان كار موظف، ترجمۀ همراه با توضيحات و حواشى كتاب ارجمند«مناهل العرفان» را به پايان رسانده است.در حال حاضر كتاب آمادۀ طبع است</ref> | ||
مناهل اولين بار در سال 1362ق در دو | مناهل اولين بار در سال 1362ق در دو مجلّد، در سازمان دار احياء الكتب العربية در قاهره منتشر شد.از آن پس ناشران متعدد در مصر و لبنان به تجديد چاپ آن اقدام كردند، اما متأسفانه كليۀ اين طبعها با همان حروفچينى اوليه و طبعا با همان اغلاط مطبعى و بدون هر گونه تحقيق و توضيح و پانوشت است.تنها چاپ جديد همراه با ذكر مصادر و منابع و برخى پانوشتها را آقاى احمد شمسالدين در سال 1988 در دار الكتب العلمية در بيروت نشر داده است، اما تورقى اجمالى در اين چاپ، كافى است تا دريابيم ايشان در تلاش خود به حدود و مبانى علمى ملتزم نبودهاند.آقاى احمد شمسالدين صرفا به اخراج نشانى آيات و آن دسته ازاحاديثى كه در صحاح ششگانه، مسند حنبل و يكى دو منبع حديثى ديگر موجودند، بسنده كرده و از ذكر نام كامل و يا صحيح اشخاص و شرح حال مختصر آنها و...جز آن خوددارى ورزيده است.ايشان حتى از درج مقدمهاى مبسوط و روشنگر و نيز تهيۀ فهارس، از جمله فهرست آيات، احاديث، اعلام و جز آن كه در كارهاى مشابه، متعارف و معمول است، دريغ كردهاند.اى كاش آقاى شمسالدين حداقل در اخراج نشانى احاديث دقت لازم را به كار مىبستند.متأسفانه در بسيارى موارد، به ويژه در جلد نخست، نشانىها غلط است.دقتى مختصر در نشانىهاى مذكور، اين احتمال را در ذهن خوانندگان كنجكاو تقويت مىكند كه ايشان به جاى مراجعۀ مستقيم به منابع حديثى، با انتخاب واژهاى از حديث، به معجم الفاظ احاديث نبوى مراجعه و آدرس احاديث را از آن استخراج كردهاند و به دليل اشتراك واژهها در چند حديث، در بسيارى از موارد آدرس اشتباه دادهاند. | ||
تعليقات اندك ايشان نيز غالبا غير ضرور و توضيح واضحات است و از بسيارى از نكات مبهم كتاب و نيز اشتباهات نويسنده بدون هر گونه توضيحى در گذشتهاند. | تعليقات اندك ايشان نيز غالبا غير ضرور و توضيح واضحات است و از بسيارى از نكات مبهم كتاب و نيز اشتباهات نويسنده بدون هر گونه توضيحى در گذشتهاند. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
#:اين اشكال موجب مىگردد تا اولا خوانندۀ علاقهمند به مراجعه به منابع اصلى نتواند دريابد كه براى مثال:[[ابن حجر عسقلانی|عسقلانى]]يا [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]] در كدام يك از آثار خود فلان سخن را گفته و يا بهمان حديث در كدام يك از مجامع حديثى ثبت است و آيا استنباط و اجتهاد مؤلف از آن سخن يا اين حديث به صواب است يا خير.ثانيا در ضبط اسامى يا نقل احاديث، اشتباهات يا برداشتها و اجتهادات خطاى نويسندگان پيشين تكرار شود.به عنوان مثال، احاديث و اقوال در كتاب مناهل غالبا نقل به مضمون و يا بعضا با تغيير در لفظ و عبارت نقل شدهاند.گاه در ضبط اسامى اشخاص نيز خطاهايى به چشم مىخورد.از جمله در صفحۀ 328 از يكى از تابعان به نام يعلى بن مالك سخن به ميان آمده كه در تراجم نظير «تهذيب التهذيب» ابن حجر [[ابن حجر عسقلانی|عسقلانى]] نام صحيح وى يعلى بن مملك ثبت شده است.در صفحۀ 258 از صحابىاى به نام عباد بن بشار،ذكرى به ميان آمده كه در حديثى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به وى اشاره شده است، اما در كتابهاى تراجم،صحابىاى به اين نام يافت نمىشود و نام صحيح صحابى مذكور عباد بن بشر است كه [[ابن حجر عسقلانی|عسقلانى]] در كتاب «الاصابه فى تمييز الصحابه» از او نام مىبرد و به حديث مذكور نيز اشاره مىكند. | #:اين اشكال موجب مىگردد تا اولا خوانندۀ علاقهمند به مراجعه به منابع اصلى نتواند دريابد كه براى مثال:[[ابن حجر عسقلانی|عسقلانى]]يا [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]] در كدام يك از آثار خود فلان سخن را گفته و يا بهمان حديث در كدام يك از مجامع حديثى ثبت است و آيا استنباط و اجتهاد مؤلف از آن سخن يا اين حديث به صواب است يا خير.ثانيا در ضبط اسامى يا نقل احاديث، اشتباهات يا برداشتها و اجتهادات خطاى نويسندگان پيشين تكرار شود.به عنوان مثال، احاديث و اقوال در كتاب مناهل غالبا نقل به مضمون و يا بعضا با تغيير در لفظ و عبارت نقل شدهاند.گاه در ضبط اسامى اشخاص نيز خطاهايى به چشم مىخورد.از جمله در صفحۀ 328 از يكى از تابعان به نام يعلى بن مالك سخن به ميان آمده كه در تراجم نظير «تهذيب التهذيب» ابن حجر [[ابن حجر عسقلانی|عسقلانى]] نام صحيح وى يعلى بن مملك ثبت شده است.در صفحۀ 258 از صحابىاى به نام عباد بن بشار،ذكرى به ميان آمده كه در حديثى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به وى اشاره شده است، اما در كتابهاى تراجم،صحابىاى به اين نام يافت نمىشود و نام صحيح صحابى مذكور عباد بن بشر است كه [[ابن حجر عسقلانی|عسقلانى]] در كتاب «الاصابه فى تمييز الصحابه» از او نام مىبرد و به حديث مذكور نيز اشاره مىكند. | ||
#:هم چنين در مورد تكرار اشتباهات موجود در كتاب عالمان گذشته نيز مىتوان به نمونههاى زير اشاره كرد: | #:هم چنين در مورد تكرار اشتباهات موجود در كتاب عالمان گذشته نيز مىتوان به نمونههاى زير اشاره كرد: | ||
#:زرقانى در صفحۀ 242 كتاب مناهل، كتابى به نام «فهم السنن» را به محاسبى نسبت مىدهد و از آن مطلبى را نقل مىكند.اين اشتباه ناشى از اعتماد نويسنده به نسخۀ موجود از كتاب «البرهان» است.زركشى در كتاب مذكور همين سخن را از كتابى به نام «فهم السنن» نقل مىكند و كتاب را به محاسبى نسبت | #:زرقانى در صفحۀ 242 كتاب مناهل، كتابى به نام «فهم السنن» را به محاسبى نسبت مىدهد و از آن مطلبى را نقل مىكند.اين اشتباه ناشى از اعتماد نويسنده به نسخۀ موجود از كتاب «البرهان» است.زركشى در كتاب مذكور همين سخن را از كتابى به نام «فهم السنن» نقل مىكند و كتاب را به محاسبى نسبت مىدهد، در حالى كه به گفتۀ دكتر يوسف عبدالرحمن مرعشلى در هامش كتاب «البرهان»،صاحبان تراجم كتابى به اين نام از او ثبت نكردهاند. | ||
#:احتمالا منظور زركشى، كتاب «فهم القرآن» اثر محاسبى بوده است و اين اشتباه ناشى از بىدقتى ناسخان كتاب زركشى است.نمونۀ ديگر:مؤلف مىنويسد:برخى از شيعيان معتقدند در قرآن سورهاى به نام ولايت بوده كه به كلى حذف شده است<ref>مناهل،273/1</ref>بدون شك وى اين قول را از كسانى اخذ كرده كه نسبت به شيعه عناد داشتهاند،زيرا قول مذكور اولين بار در كتاب «دبستان المذاهب»آمده كه نويسندۀ آن شخص مجهولى است و در هيچ يك از منابع معتبر شيعى سابقهندارد.حتى صاحب «فصل الخطاب» که سعى وافرى در اثبات تحريف قرآن داشته، خود معترف است كه هيچ اثرى از اين مطلب در كتب شيعه نيافته است. | #:احتمالا منظور زركشى، كتاب «فهم القرآن» اثر محاسبى بوده است و اين اشتباه ناشى از بىدقتى ناسخان كتاب زركشى است.نمونۀ ديگر:مؤلف مىنويسد:برخى از شيعيان معتقدند در قرآن سورهاى به نام ولايت بوده كه به كلى حذف شده است<ref>مناهل،273/1</ref>بدون شك وى اين قول را از كسانى اخذ كرده كه نسبت به شيعه عناد داشتهاند،زيرا قول مذكور اولين بار در كتاب «دبستان المذاهب»آمده كه نويسندۀ آن شخص مجهولى است و در هيچ يك از منابع معتبر شيعى سابقهندارد.حتى صاحب «فصل الخطاب» که سعى وافرى در اثبات تحريف قرآن داشته، خود معترف است كه هيچ اثرى از اين مطلب در كتب شيعه نيافته است. | ||
#:نمونۀ ديگر:مؤلف ضمن آن كه قول تحريف قرآن را به شيعه نسبت مىدهد، به احاديثى كه برخى از راويان شيعه نقل كردهاند استناد مىكند.اشتباهات مؤلف در ذكر نام راويان(نظير محمد بن نصر، به جاى احمد بن ابى نصر بزنطى) و نيز استنباط خطاى وى از متن حديث، به خوبى نشان مىدهد كه زرقانى به منابع شيعى، از جمله «اصول كافى» که حديث مذكور در آن ثبت است<ref>همان</ref>، مستقيما مراجعهاى نداشته و اعتماد وى بر اقوال و نقلهاى عالمان اهل سنت است. | #:نمونۀ ديگر:مؤلف ضمن آن كه قول تحريف قرآن را به شيعه نسبت مىدهد، به احاديثى كه برخى از راويان شيعه نقل كردهاند استناد مىكند.اشتباهات مؤلف در ذكر نام راويان(نظير محمد بن نصر، به جاى احمد بن ابى نصر بزنطى) و نيز استنباط خطاى وى از متن حديث، به خوبى نشان مىدهد كه زرقانى به منابع شيعى، از جمله «اصول كافى» که حديث مذكور در آن ثبت است<ref>همان</ref>، مستقيما مراجعهاى نداشته و اعتماد وى بر اقوال و نقلهاى عالمان اهل سنت است. |
ویرایش