أساس التأويل: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'دعائم الاسلام' به 'دعائم الاسلام '
جز (جایگزینی متن - 'قاضی نعمان' به 'قاضی نعمان ')
جز (جایگزینی متن - 'دعائم الاسلام' به 'دعائم الاسلام ')
خط ۴۸: خط ۴۸:
[[ابن حیون، نعمان بن محمد|قاضی نعمان]]  در مقدمه کتابش حدیثی را‌ از‌ امام جعفر صادق(ع) نقل می‌کند. در این حدیث آمده که امام صادق(ع) تأویل‌ آیه‌ای‌ را بیان می‌کرد که مورد‌ سؤال‌ قرار گرفت‌ که‌ این‌ تأویل با تأویلی که قبلاً بیان‌ کرده‌ بودی، متفاوت است. امام پاسخ داد: «ما می‌توانیم درباره کلمه واحد به‌ هفت‌ وجه سخن بگوییم» و وقتی‌که سؤال‌کننده با تعجب پرسید: هفت‌! امام پاسخ داد: «بلی و بلکه‌ هفتاد‌ و اگر زیادتر بخواهی باز هم می‌افزاییم». [[ابن حیون، نعمان بن محمد|قاضی نعمان]]  می‌گوید، پس وجوه تأویل به‌ رتبه‌ (حد) تأویل‌کننده بستگی دارد. هر‌ چه‌ رتبه‌ او بالاتر باشد‌، تعداد‌ تأویلاتش هم بیشتر است<ref>مقدمه نویسنده، ص27</ref>.
[[ابن حیون، نعمان بن محمد|قاضی نعمان]]  در مقدمه کتابش حدیثی را‌ از‌ امام جعفر صادق(ع) نقل می‌کند. در این حدیث آمده که امام صادق(ع) تأویل‌ آیه‌ای‌ را بیان می‌کرد که مورد‌ سؤال‌ قرار گرفت‌ که‌ این‌ تأویل با تأویلی که قبلاً بیان‌ کرده‌ بودی، متفاوت است. امام پاسخ داد: «ما می‌توانیم درباره کلمه واحد به‌ هفت‌ وجه سخن بگوییم» و وقتی‌که سؤال‌کننده با تعجب پرسید: هفت‌! امام پاسخ داد: «بلی و بلکه‌ هفتاد‌ و اگر زیادتر بخواهی باز هم می‌افزاییم». [[ابن حیون، نعمان بن محمد|قاضی نعمان]]  می‌گوید، پس وجوه تأویل به‌ رتبه‌ (حد) تأویل‌کننده بستگی دارد. هر‌ چه‌ رتبه‌ او بالاتر باشد‌، تعداد‌ تأویلاتش هم بیشتر است<ref>مقدمه نویسنده، ص27</ref>.


وی همچنین اعتقادات اسماعیلیه از جمله اسلام و ایمان و گواهی را مورد بحث قرار داده است. وی تأویل گواهی به کتاب دیگرش دعائم الاسلام استناد کرده و می‌نویسد: شهادت و گواهی به وحدانیت خداوند عزوجل درجه علیا و اصول و شهادت به رسالت رسول(ص) درجه دنیا و پایین‌تر و فروع است. حدود علیا و دنیا در حروف شهادت داخل می‌شود، پس ظاهر شهادت گفتن به زبان و باطن آن قول و عمل و اعتقاد به آن عمل است. پس ظاهر شهادت اسلام و باطنش ایمان است<ref>همان، ص48</ref>.  
وی همچنین اعتقادات اسماعیلیه از جمله اسلام و ایمان و گواهی را مورد بحث قرار داده است. وی تأویل گواهی به کتاب دیگرش [[دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام عن اهل بيت رسول‌الله علیه و عليهم افضل السلام|دعائم الاسلام]]  استناد کرده و می‌نویسد: شهادت و گواهی به وحدانیت خداوند عزوجل درجه علیا و اصول و شهادت به رسالت رسول(ص) درجه دنیا و پایین‌تر و فروع است. حدود علیا و دنیا در حروف شهادت داخل می‌شود، پس ظاهر شهادت گفتن به زبان و باطن آن قول و عمل و اعتقاد به آن عمل است. پس ظاهر شهادت اسلام و باطنش ایمان است<ref>همان، ص48</ref>.  


در اولین فصل کتاب تأویل داستان آدم(ع) ذکر شده است. نویسنده در ابتدای این فصل با استناد به مباحث ذکر شده در ابتدای ابواب دعائم الاسلام که در تأویل ایمان و اسلام ذکر شده بود، این اثر را بسط آن مباحث دانسته است. از جمله مباحث این فصل تأویل داستان حضرت آدم و خوردن از درخت ممنوعه است. این داستان در تورات و انجیل نیز همانند قرآن با اشاره و رمز مطرح شده و نیازمند تأویل است<ref>متن کتاب، ص50 و 69</ref>.  
در اولین فصل کتاب تأویل داستان آدم(ع) ذکر شده است. نویسنده در ابتدای این فصل با استناد به مباحث ذکر شده در ابتدای ابواب [[دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام عن اهل بيت رسول‌الله علیه و عليهم افضل السلام|دعائم الاسلام]]  که در تأویل ایمان و اسلام ذکر شده بود، این اثر را بسط آن مباحث دانسته است. از جمله مباحث این فصل تأویل داستان حضرت آدم و خوردن از درخت ممنوعه است. این داستان در تورات و انجیل نیز همانند قرآن با اشاره و رمز مطرح شده و نیازمند تأویل است<ref>متن کتاب، ص50 و 69</ref>.  


در فصل دوم داستان حضرت نوح، هود و صالح(ع) مطرح شده است. در رابطه با داستان حضرت نوح چنین تأویل شده است: سفینه در ظاهر، بر آب قرار گرفت و موجوداتی که بر آن سوار شدند را حمل کرد. به همین‌ترتیب دعوت حق نیز بر علم جاری می‌شود و کسانی را که داخل در آن می‌‌شوند را با خود حمل می‌کند. سپس اشاره می‌کند که عرب که قرآن به زبان ایشان نازل شده مردی را که علم زیادی دارد را تشبیه به بحر می‌کنند؛ و ازآنجاکه کسی که بدون کشتی وارد دریا شود در آن غرق و هلاک می‌شود، همین‌طور کسی که قصد علم کند و آن را از غیر اهلش طلب کند هلاک می‌شود<ref>همان، ص79-78</ref>.  
در فصل دوم داستان حضرت نوح، هود و صالح(ع) مطرح شده است. در رابطه با داستان حضرت نوح چنین تأویل شده است: سفینه در ظاهر، بر آب قرار گرفت و موجوداتی که بر آن سوار شدند را حمل کرد. به همین‌ترتیب دعوت حق نیز بر علم جاری می‌شود و کسانی را که داخل در آن می‌‌شوند را با خود حمل می‌کند. سپس اشاره می‌کند که عرب که قرآن به زبان ایشان نازل شده مردی را که علم زیادی دارد را تشبیه به بحر می‌کنند؛ و ازآنجاکه کسی که بدون کشتی وارد دریا شود در آن غرق و هلاک می‌شود، همین‌طور کسی که قصد علم کند و آن را از غیر اهلش طلب کند هلاک می‌شود<ref>همان، ص79-78</ref>.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش