۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عليهم السلام' به 'عليهمالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' فى ' به ' في ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''التِبيان | '''التِبيان في تفسير القرآن'''، تفسيرى از [[طوسی، محمد بن حسن |محمد بن حسن طوسى]]، معروف به [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، فقيه و محدّث و متكلم نامور امامى قرن پنجم. | ||
اين كتاب اولين تفسير كامل شيعى از قرآن كريم است كه مفسر آن، علاوه بر نقل روايات مأثور، با تكيه بر عقل و توجه به علوم مختلف به ارزيابى آراى تفسيرى گذشتگان و معاصران خود پرداخته است؛ ازينرو اين تفسير جامع انواع علوم و فنون متعلق به تفسير قرآن، همچون صرف و نحو و اشتقاق و معانى و بيان و حديث و فقه و كلام و تاريخ است (صدر، ص 339). [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] خود در كتاب فهرست (ص 288) مىگويد كه كتابى بىنظير در تفسير قرآن دارد (براى داورىهاى علماى قديم و جديد طبرسى، ج 1، مقدمه، ص 75؛ بحر العلوم، ج 3، ص 228؛ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 3، ص 328؛ حكيم، ص 310-312). پيش از اين تفسير، مفسران شيعه تنها به نقل روايات از صحابه يا ائمه عليهمالسلام و نيز اشاره به برخى نكات لغوى و گاه نقل اسرائيليات پرداختهاند (براى نمونه تفسير فرات كوفى، تفسير عياشى، تفسير على بن ابراهيم قمى). از ميان مفسران اهل سنّت نيز تنها [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (متوفى 310) علاوه بر نقل اقوال، به نقد آنها و انتخاب رواياتى كه از نظر او اصحّ روايات بوده، پرداخته است (آل ياسين، ج 2، ص 23-25). | اين كتاب اولين تفسير كامل شيعى از قرآن كريم است كه مفسر آن، علاوه بر نقل روايات مأثور، با تكيه بر عقل و توجه به علوم مختلف به ارزيابى آراى تفسيرى گذشتگان و معاصران خود پرداخته است؛ ازينرو اين تفسير جامع انواع علوم و فنون متعلق به تفسير قرآن، همچون صرف و نحو و اشتقاق و معانى و بيان و حديث و فقه و كلام و تاريخ است (صدر، ص 339). [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] خود در كتاب فهرست (ص 288) مىگويد كه كتابى بىنظير در تفسير قرآن دارد (براى داورىهاى علماى قديم و جديد طبرسى، ج 1، مقدمه، ص 75؛ بحر العلوم، ج 3، ص 228؛ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 3، ص 328؛ حكيم، ص 310-312). پيش از اين تفسير، مفسران شيعه تنها به نقل روايات از صحابه يا ائمه عليهمالسلام و نيز اشاره به برخى نكات لغوى و گاه نقل اسرائيليات پرداختهاند (براى نمونه تفسير فرات كوفى، تفسير عياشى، تفسير على بن ابراهيم قمى). از ميان مفسران اهل سنّت نيز تنها [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (متوفى 310) علاوه بر نقل اقوال، به نقد آنها و انتخاب رواياتى كه از نظر او اصحّ روايات بوده، پرداخته است (آل ياسين، ج 2، ص 23-25). | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==ساختار و گزارش محتوا== | ==ساختار و گزارش محتوا== | ||
التبيان | التبيان في تفسير القرآن، تفسير كل قرآن به ترتيب سورههاى آن است و در ده جلد تدوين شده است. مفسر در آغاز هر سوره، به نامهاى آن و وجه تسميۀ آنها، مكى يا مدنى بودن سوره، و وجود آيۀ ناسخ و منسوخ در آن اشاره كرده، سپس به بررسى اختلاف قرائات، معناى لغوى واژگان، اشتقاق، صرف، نحو و گاه نكات بلاغى آيات پرداخته و سرانجام، معناى كلى آيات را شرح و تفسير كرده است (براى اطلاع بيشتر از شيوۀ [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در پرداختن به مباحث تفسيرى اكبرآبادى، ج 2، ص 371-378؛ جعفر، ص 87-93). شيوۀ بيان و ترتيب مطالب در تفسير وى عينا در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسير مجمع البيان]] في تفسير القرآن [[طبرسی، فضل بن حسن|امين الاسلام طبرسى]] (متوفى 538) به كار گرفته شده است، با اين تفاوت كه طبرسى، مباحث لغت و اعراب و قرائات و شأن نزول و معناى آيه را به روشنى از يكديگر جدا كرده است. | ||
[[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در مقدمۀ التبيان، با اشاره به انگيزۀ خويش از نوشتن اين تفسير، مىگويد كه هيچ يك از علماى شيعه را نديده است كه كتابى در تفسير تمام قرآن و مشتمل بر همۀ انواع علوم و معانى آن نوشته باشد؛ تنها برخى از ايشان به ذكر روايات موجود در كتب حديثى پرداختهاند، بىآنكه استقصا كنند يا در تفسير مبهمات آن بكوشند. | [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در مقدمۀ التبيان، با اشاره به انگيزۀ خويش از نوشتن اين تفسير، مىگويد كه هيچ يك از علماى شيعه را نديده است كه كتابى در تفسير تمام قرآن و مشتمل بر همۀ انواع علوم و معانى آن نوشته باشد؛ تنها برخى از ايشان به ذكر روايات موجود در كتب حديثى پرداختهاند، بىآنكه استقصا كنند يا در تفسير مبهمات آن بكوشند. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
#آياتى كه در آنها واژهاى داراى دو يا چند معناى محتمل است. در اينجا اگر دليلى از جانب پيامبر يا امام معصوم يا دليل عقلى بر صحت يكى از اين معانى نداشتيم، تنها بايد بگوييم كه ظاهر آيه چند وجه مختلف را محتمل كرده است (ج 1، مقدمه، ص 4-6). وى تأكيد مىكند كه تقليد از هيچ مفسرى روا نيست و در پذيرفتن هر تفسير يا تأويلى بايد به ادلۀ عقلى يا شرعى رجوع كرد، ليكن به هيچ روى خبر واحد را از جمله ادلۀ شرعى در تفسير قرآن نمىداند (همان، مقدمه، ص 6-7). اين تقسيمات از جهات فراوانى به تقسيم بندى تفسير [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (ج 1، ص 25-26) شبيه است و منبع آن نيز روايتى منسوب به [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] است (براى متن روايت زركشى، ج 2، ص 164). | #آياتى كه در آنها واژهاى داراى دو يا چند معناى محتمل است. در اينجا اگر دليلى از جانب پيامبر يا امام معصوم يا دليل عقلى بر صحت يكى از اين معانى نداشتيم، تنها بايد بگوييم كه ظاهر آيه چند وجه مختلف را محتمل كرده است (ج 1، مقدمه، ص 4-6). وى تأكيد مىكند كه تقليد از هيچ مفسرى روا نيست و در پذيرفتن هر تفسير يا تأويلى بايد به ادلۀ عقلى يا شرعى رجوع كرد، ليكن به هيچ روى خبر واحد را از جمله ادلۀ شرعى در تفسير قرآن نمىداند (همان، مقدمه، ص 6-7). اين تقسيمات از جهات فراوانى به تقسيم بندى تفسير [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (ج 1، ص 25-26) شبيه است و منبع آن نيز روايتى منسوب به [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] است (براى متن روايت زركشى، ج 2، ص 164). | ||
پس از اين مطلب، سه بحث مهم ديگر مىآيد. نخست طوسى روايات عامه دالّ بر نزول قرآن بر «هفت حرف» (احرف سبعه) را خبر واحد و غير قطعى مىداند و پس از ذكر ديدگاههاى مختلف دانشمندان اسلامى، در توجيه آنها مىگويد كه به فرض صحت اين روايات، بهترين توجيه آن است كه مراد از هفت حرف را هفت وجه اختلاف در قرائات قرآن، از قبيل اختلاف در حروف كلمه، اعراب و تقديم و تأخير كلمه، بدانيم (قس زركشى، ج 1، ص 334-336)؛ زيرا ائمۀ شيعه، خواندن قرآن را بنا بر قرائتهاى مختلف قرّاء جايز شمردهاند (التبيان، ج 1، مقدمه، ص 7-8). ظاهرا هيچ يك از علماى شيعه و اهل سنّت تاكنون به اين وجه اشاره نكردهاند، زيرا آن روايات، به هر معنايى كه باشند، با قرائتهاى هفتگانه پيوند ندارند (البيان | پس از اين مطلب، سه بحث مهم ديگر مىآيد. نخست طوسى روايات عامه دالّ بر نزول قرآن بر «هفت حرف» (احرف سبعه) را خبر واحد و غير قطعى مىداند و پس از ذكر ديدگاههاى مختلف دانشمندان اسلامى، در توجيه آنها مىگويد كه به فرض صحت اين روايات، بهترين توجيه آن است كه مراد از هفت حرف را هفت وجه اختلاف در قرائات قرآن، از قبيل اختلاف در حروف كلمه، اعراب و تقديم و تأخير كلمه، بدانيم (قس زركشى، ج 1، ص 334-336)؛ زيرا ائمۀ شيعه، خواندن قرآن را بنا بر قرائتهاى مختلف قرّاء جايز شمردهاند (التبيان، ج 1، مقدمه، ص 7-8). ظاهرا هيچ يك از علماى شيعه و اهل سنّت تاكنون به اين وجه اشاره نكردهاند، زيرا آن روايات، به هر معنايى كه باشند، با قرائتهاى هفتگانه پيوند ندارند (البيان في تفسير القرآن) و اين توجيه نيز با موضوع جواز خواندن قرآن مطابق با قرائتهاى مختلف قرّاء ارتباط روشنى ندارد. طوسى سپس به تقسيم آيات محكم و متشابه پرداخته و دلايل و فوايدى بر وجود آيات متشابه در قرآن ذكر كرده است. موضوع نسخ آيات قرآن آخرين مبحثى است كه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در مقدمه به تفصيل به آن پرداخته است. وى با رد ادلۀ مخالفان وجود ناسخ و منسوخ در قرآن، نسخ را در اوامر و نواهى و اخبار قرآن، ممكن و واقع شده مىداند و با ذكر تقسيمبندى مشهور نسخ (نسخ حكم بدون تلاوت، نسخ تلاوت بدون حكم و نسخ حكم و تلاوت) دو نوع اول را مىپذيرد (ج 1، مقدمه، ص 9-13؛قس ج 1، ص 393-394 كه هر سه گونه نسخ را ممكن و سومى را غير واقع مىشمارد)، اما فقيهان و مفسران اماميه غالبا فقط امكان و وقوع نوع اول را مىپذيرند و امكان نوع دوم و سوم را مستلزم تحريف قرآن مىدانند (براى نمونه خوئى، ص 205-207، 285-286). | ||
طوسى در التبيان | طوسى در التبيان في تفسير القرآن به آثار لغوى و تفسيرى پيش از خود توجه بسيار داشته و همواره آراى ادبى و كلامى و گاه مباحث فقهى و اصولى ايشان را نقل، و در بيشتر موارد بررسى كرده است؛ ازينرو اين موضوعات، از بيشترين مباحث تفسير وىاند. وسعت اطلاعات زبانى و ادبى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، تفسير وى را از لحاظ ادبى از تفاسير متقدم شيعه و حتى اهل سنّت متمايز كرده است. وى دائما به بررسى اقوال لغويان و نحويانى چون [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]، [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] - كه با تعبير صاحب كتاب [[العين]] از او ياد كرده - كسائى، ثعلب، فرّاء، ابن دريد و جز ايشان پرداخته (براى ساير اسامى آل ياسين، ج 2، ص 40) و رأى مختار خود را بيان كرده است. با آنكه پيش از [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، دربارۀ بودن يا نبودن واژگان دخيل در قرآن بحثهايى شده بوده، وى به اين بحث مهم نپرداخته است. وى از ميان تمام واژگانى كه دربارۀ آنها بحث و نزاع شده بوده، به تعدادى اندك اشاره كرده و كوشيده است كه براى آنها، ريشۀ عربى بدهد؛ براى مثال الرّحمن را مشتق از رحمة (ج 1، ص 29-30)، مسك را از مادّۀ مسك عربى به معناى «خوددارى» (ج 10، ص 303)، تورات را از ورى به معناى «روشنى و برافروختن»، و انجيل را از نجل به معناى «اصل» (ج 2، ص 391) دانسته است. | ||
در بحث قرائات، از آنجا كه وى روايات اماميه را مبنى بر جواز قرائت قرآن به اشكال مختلف موجود پذيرفته است (ج 1، مقدمه، ص 9)، به قرائت قرّاء مشهور اشاره و گاه در تأييد رأيى خاص از آنها استشهاد كرده (براى نمونه ج 2، ص 221، ج 3، ص 205) يا برخى قرائتها را بر برخى ديگر ترجيح داده است (براى نمونه ج 5، ص 221، ج 6، ص 152، ج 7، ص 113)؛ اما هيچ گاه قول ايشان را يكسره نپذيرفته و حتى گاه آنان را در نحوۀ قرائتشان تخطئه كرده است (براى نمونه - نقد قرائت حمزۀ كوفى، ج 1، ص 58؛ نقد قرائت ابىّ بن كعب و عبداللّه بن مسعود، ج 1، ص 437؛ و نقد قرائت يعقوب بن اسحاق، ج 1، ص 435). | در بحث قرائات، از آنجا كه وى روايات اماميه را مبنى بر جواز قرائت قرآن به اشكال مختلف موجود پذيرفته است (ج 1، مقدمه، ص 9)، به قرائت قرّاء مشهور اشاره و گاه در تأييد رأيى خاص از آنها استشهاد كرده (براى نمونه ج 2، ص 221، ج 3، ص 205) يا برخى قرائتها را بر برخى ديگر ترجيح داده است (براى نمونه ج 5، ص 221، ج 6، ص 152، ج 7، ص 113)؛ اما هيچ گاه قول ايشان را يكسره نپذيرفته و حتى گاه آنان را در نحوۀ قرائتشان تخطئه كرده است (براى نمونه - نقد قرائت حمزۀ كوفى، ج 1، ص 58؛ نقد قرائت ابىّ بن كعب و عبداللّه بن مسعود، ج 1، ص 437؛ و نقد قرائت يعقوب بن اسحاق، ج 1، ص 435). | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
بر اين اساس، انبوهى از ردّيهها بر عقايد و آراى تناسخيه، حشويه، خوارج، غلات، مجبّره، مجسّمه، مرجئه، مشبّهه و معتزله در التبيان آمده (آل ياسين، ج 2، ص 38)؛ اما مفسر تنها در موارد معدودى در مقام محاجّۀ كلامى با يهود و نصارا بر آمده است (-ج 1، ص 427، 487، ج 2، ص 472، ج 3، ص 497). | بر اين اساس، انبوهى از ردّيهها بر عقايد و آراى تناسخيه، حشويه، خوارج، غلات، مجبّره، مجسّمه، مرجئه، مشبّهه و معتزله در التبيان آمده (آل ياسين، ج 2، ص 38)؛ اما مفسر تنها در موارد معدودى در مقام محاجّۀ كلامى با يهود و نصارا بر آمده است (-ج 1، ص 427، 487، ج 2، ص 472، ج 3، ص 497). | ||
[[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در آن دسته از مباحث كلامى كه شيعه رأى خاص دارد، با بهرهگيرى از آيات و روايات و شواهد عقلى به اثبات آن رأى پرداخته است؛ | [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در آن دسته از مباحث كلامى كه شيعه رأى خاص دارد، با بهرهگيرى از آيات و روايات و شواهد عقلى به اثبات آن رأى پرداخته است؛ في المثل در مبحث امامت، امام را معصوم (ج 1، ص 449، ج 3، ص 236، ج 8، ص 339-340) و منصوص (ج 5، ص 48-49) و على(ع) را جانشين بلافصل پيامبر اكرم(ص) دانسته است (ج 3، ص 559؛ براى موارد ديگرى از مباحث امامت ج 1، ص 448-449، ج 6، ص 417). همچنين تقيه را در صورت خوف جانى واجب شمرده (ج 2، ص 435) و استدلال جبّائى بر نفى آن را رد كرده (ج 4، ص 165) و نيز در مواضع گوناگون، شفاعت پيامبر را در حق مؤمنان اثبات كرده است (ج 1، ص 213، ج 9، ص 37). | ||
بخش زيادى از ردّيههاى كلامى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در التبيان به مجبّره و آراى عمومى اشاعره اختصاص دارد كه در اغلب آنها با معتزله همراهى مىكند. وى انتساب ضلالت و كفر و هدايت و ايمان را به خداوند (ج 5، ص 96، ج 8، ص 407، ج 9، ص 398) مردود، و رؤيت خداوند را در دنيا و آخرت ناممكن مىداند (ج 4، ص 536). همچنين بر ضد آرايى چون تكليف ما لا يطاق (ج 2، ص 125-126، 257، ج 3، ص 177، ج 7، ص 379، 394، ج 10، ص 184-185)، خلق همۀ افعال و معاصى بندگان (ج 4، ص 141، ج 6، ص 237، 478، ج 8، ص 513)، تعذيب اطفال به سبب گناه پدر و مادر (ج 3، ص 66، ج 6، ص 228، 458، ج 9، ص 10)، همراهى استطاعت با فعل (ج 2، ص 120، 538، ج 10، ص 16، 271) و عدم اشتمال نعمت خداوند بر كافران (ج 1، ص 30، ج 2، ص 190، ج 6، ص 415، ج 7، ص 285) مىآورد. | بخش زيادى از ردّيههاى كلامى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در التبيان به مجبّره و آراى عمومى اشاعره اختصاص دارد كه در اغلب آنها با معتزله همراهى مىكند. وى انتساب ضلالت و كفر و هدايت و ايمان را به خداوند (ج 5، ص 96، ج 8، ص 407، ج 9، ص 398) مردود، و رؤيت خداوند را در دنيا و آخرت ناممكن مىداند (ج 4، ص 536). همچنين بر ضد آرايى چون تكليف ما لا يطاق (ج 2، ص 125-126، 257، ج 3، ص 177، ج 7، ص 379، 394، ج 10، ص 184-185)، خلق همۀ افعال و معاصى بندگان (ج 4، ص 141، ج 6، ص 237، 478، ج 8، ص 513)، تعذيب اطفال به سبب گناه پدر و مادر (ج 3، ص 66، ج 6، ص 228، 458، ج 9، ص 10)، همراهى استطاعت با فعل (ج 2، ص 120، 538، ج 10، ص 16، 271) و عدم اشتمال نعمت خداوند بر كافران (ج 1، ص 30، ج 2، ص 190، ج 6، ص 415، ج 7، ص 285) مىآورد. | ||
شايد مهمترين موافقت وى با معتزله در موضوع خلق قرآن و حدوث كلام اللّه باشد. وى در مواضع متعدد (ج 1، ص 399، 432-433، ج 3، ص 394، ج 4، ص 248، 423، ج 6، ص 92، 320، ج 7، ص 228، 255، ج 9، ص 178، 180) رأى حنابله و اشاعره حاكى از قِدَم قرآن را مردود مىشمارد و در اين باره به ظاهر برخى آيات قرآن استناد مىكند. با اين همه، برخى از آراى معتزله را نيز نقد مىكند؛ | شايد مهمترين موافقت وى با معتزله در موضوع خلق قرآن و حدوث كلام اللّه باشد. وى در مواضع متعدد (ج 1، ص 399، 432-433، ج 3، ص 394، ج 4، ص 248، 423، ج 6، ص 92، 320، ج 7، ص 228، 255، ج 9، ص 178، 180) رأى حنابله و اشاعره حاكى از قِدَم قرآن را مردود مىشمارد و در اين باره به ظاهر برخى آيات قرآن استناد مىكند. با اين همه، برخى از آراى معتزله را نيز نقد مىكند؛ في المثل مرتكب كبيره را در منزلت بين المنزلتين نمىداند (ج 8، ص 388) و احباط اعمال را رد مىكند (ج 2، ص 480، ج 9، ص 44، 341، ج 10، ص 394- 395). وى برخلاف معتزله عارض شدن سهو و فراموشى بر انبيا را در محدودۀ اداى وظيفه و رسالت نبوى ايشان جايز نمىشمارد؛ اما به سبب اوصاف بشرى پيامبران، سهو و نسيان ايشان را در غير اين محدوده - مادام كه به اختلالى در كمال عقلانيشان نينجامد - جايز مىشمارد (ج 4، ص 165-166؛ براى نمونههايى ديگر از انتقادات طوسى بر معتزله و ديگر فرق كلامى؛ چون مرجئه، مجسّمه، مشبّهه، تناسخيه و جز آنها فاضل، ج 3، ص 542-564؛ حكيم، ص 233-309). | ||
از تفسير التبيان دو منتخب بر جاى مانده است. نخستين آنها را[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى (543-598) تهيه كرده و المنتخب من تفسير القرآن و النّكت المستخرجة من كتاب التّبيان ناميده است. اين كتاب را «مختصر التبيان» يا «منتخب التبيان» نيز ناميدهاند ([[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 20، ص 184؛[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى، ج 1، مقدمۀ رجائى، ص 11). [[شهيد ثانى]] و [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حرّ عاملى]]، كتاب ديگرى با عنوان التعليقات على التبيان به[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] نسبت دادهاند و آن را حواشى و ايرادات[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] بر تفسير التبيان دانستهاند (حرّ عاملى، قسم 2، ص 244؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 225). اين انتساب صحيح نيست، زيرا هر دو كتاب يكى است و مراد از «تعليقات» اشكالات و ايرادات نيست، بلكه معناى لغوى آن؛ يعنى مسائل مرتبط با تفسير التبيان، است (قس [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 20، ص 185).[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] آغاز و پايان هر بخش كتاب المنتخب را «تعليق» ناميده است (براى نمونه ج 1، ص 140-141، 230-231، 330-331). وى با آنكه نخستين كسى است كه با بسيارى از آراى فقهى و اصولى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مخالفت كرده، در اين كتاب با هيچ يك از آراى تفسيرى وى مخالفت نكرده است (بحر العلوم، ج 3، ص 229). | از تفسير التبيان دو منتخب بر جاى مانده است. نخستين آنها را[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى (543-598) تهيه كرده و المنتخب من تفسير القرآن و النّكت المستخرجة من كتاب التّبيان ناميده است. اين كتاب را «مختصر التبيان» يا «منتخب التبيان» نيز ناميدهاند ([[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 20، ص 184؛[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى، ج 1، مقدمۀ رجائى، ص 11). [[شهيد ثانى]] و [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حرّ عاملى]]، كتاب ديگرى با عنوان التعليقات على التبيان به[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] نسبت دادهاند و آن را حواشى و ايرادات[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] بر تفسير التبيان دانستهاند (حرّ عاملى، قسم 2، ص 244؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 225). اين انتساب صحيح نيست، زيرا هر دو كتاب يكى است و مراد از «تعليقات» اشكالات و ايرادات نيست، بلكه معناى لغوى آن؛ يعنى مسائل مرتبط با تفسير التبيان، است (قس [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 20، ص 185).[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] آغاز و پايان هر بخش كتاب المنتخب را «تعليق» ناميده است (براى نمونه ج 1، ص 140-141، 230-231، 330-331). وى با آنكه نخستين كسى است كه با بسيارى از آراى فقهى و اصولى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مخالفت كرده، در اين كتاب با هيچ يك از آراى تفسيرى وى مخالفت نكرده است (بحر العلوم، ج 3، ص 229). | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
منتخب ديگر تفسير التبيان را ابوعبداللّه محمد بن هارون، معروف به ابن كال (متوفى 597) با عنوان مختصر التبيان تهيه كرده است (حرّ عاملى، قسم 2، ص 311؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 245). | منتخب ديگر تفسير التبيان را ابوعبداللّه محمد بن هارون، معروف به ابن كال (متوفى 597) با عنوان مختصر التبيان تهيه كرده است (حرّ عاملى، قسم 2، ص 311؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 245). | ||
التبيان | التبيان في تفسير القرآن نخستين بار به همت ميرزا على آقا شيرازى و مساعدت فقيه معاصر، مرحوم [[حجت کوهکمری، محمد|سيد محمد حجّت كوه كمرى]] (متوفى 1372)، در قطع رحلى و در دو مجلد در سالهاى 1362 و 1365 (1322-1325ش) در تهران چاپ سنگى شد، سپس به تصحيح احمد حبيب قصير عاملى و مقدمۀ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]] ميان سالهاى 1376 و 1382 در ده مجلد در نجف منتشر شد (ايرانى قمى، ص 39-40). اين چاپ، كه بارها در جاهاى مختلف افست شده است، فهرستهاى مفيدى چون فهرست احاديث، ردّيههاى كلامى، آيات، مَثلها و مباحث لغوى دارد. اين تفسير به همت مؤسسه النشر الاسلامى تصحيح شده است (قم، 3 جلد نخست 1413-1417) كه جلد نخست آن علاوه بر مقدمۀ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، داراى «تاريخچهاى از تفسير قرآن نزد شيعه» به قلم [[سبحانی تبریزی، جعفر|جعفر سبحانى]] است (ج 1، ص 97-253). | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
علاوه بر قرآن؛ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]؛ محمد حسن آل ياسين، «منهج الطوسى | علاوه بر قرآن؛ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]؛ محمد حسن آل ياسين، «منهج الطوسى في تفسير القرآن»، در يادنامۀ شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، ج 2، مشهد 1350ش؛ مرتضى آيتاللّهزاده شيرازى، «عرض لا تجّاه اللّغوى في تفسير التّبيان»، در يادنامۀ شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى؛[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى، المنتخب من تفسير القرآن و النّكت المستخرجة من كتاب التّبيان، چاپ مهدى رجائى، قم 1409؛ سعيد احمد اكبر آبادى، «الشيخ الطوسى و منهجه في تفسير القرآن»، در يادنامۀ شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى؛ اكبر ايرانى قمى، روش [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در تفسير تبيان، تهران 1371ش؛ محمد مهدى بن مرتضى بحر العلوم، رجال السيد بحر العلوم: المعروف بالفوائد الرّجاليّة، چاپ محمد صادق بحر العلوم و حسين بحر العلوم، تهران 1363ش؛ خضيّر جعفر، الشّيخ الطّوسى مفسّرا، قم 1378ش؛[[حر عاملی، محمد بن حسن|محمد بن حسن حرّ عاملى]]، امل الامل، چاپ احمد حسينى، قسم 2، قم 1362ش؛ حسن عيسى حكيم، الشيخ الطوسى ابوجعفر محمد بن الحسن: 385-460ق، نجف 1975/1395؛ ابوالقاسم خوئى، البيان في تفسير القرآن، بيروت 1987/1408؛ محمد بن بهادر زركشى، البرهان في علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت 1988/1408؛ حسن صدر، تأسيس الشّيعة لعلوم الاسلام، [بغداد 1370]، چاپ افست تهران[بىتا.]؛ محمد حسين طباطبائى، قرآن در اسلام، تهران 1350ش؛ طبرسى؛ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، جامع؛ محمد بن حسن طوسى، التبيان في تفسير القرآن، چاپ احمد حبيب قصير عاملى، بيروت[بىتا.]؛ همان، قم 1413-؛ همو، عدّة الاصول، چاپ محمد مهدى نجف، قم 1983/1403؛ همو، الفهرست، چاپ الويس اسپرنگر، هندوستان 1853/1271، به كوشش محمود راميار، چاپ افست مشهد 1351ش؛ محمدرضا غياثى کرمانى، بررسى آراء و نظرات تفسيرى ابومسلم اصفهانى، قم 1374ش؛ محمود فاضل، «مقدمهاى بر آراء و نظريات كلامى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در تفسير تبيان»، در يادنامۀ شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، ج 3، به كوشش [[واعظزاده خراسانی، محمد|محمد واعظ زاده خراسانى]]، مشهد 1354ش. | ||
ویرایش