۱۰۶٬۳۰۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نالدين' به 'نالدين') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR05297.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:NUR05297.jpg|بندانگشتی|باخرزی، سعید بن مطهر]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |باخرزی، سعید بن مطهر | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | باخرزی، ابوالمعالی سعید بن مطهر | ||
باخرزی، | باخرزی، سیفالدین | ||
سیفالدین باخرزی، ابوالمعالی سعید بن مطهر | |||
سیف باخرزی، سعید بن مطهر | سیف باخرزی، سعید بن مطهر | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |مطهر | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |586ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |باخز | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |629 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |[[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ شهابالدين سهروردى]] | ||
ابوالفتح حُصرى | |||
على بن محمد موصلى | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[دو رساله عرفانی در عشق]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE05297AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|باخرزی (ابهامزدایی)}} | |||
'''باخَرْزى، ابوالمعالى سيفالدين سعيد بن مطهر بن سعيد''' (586-629ق)، مشهور به شيخ عالَم، محدث، عارف و از مشايخ بزرگ طريقه كبرويه، [[باخرزی، یحیی بن احمد|ابوالمفاخر يحيى بن احمد باخرزى]] نواده ایشان است. | |||
== ولادت == | |||
در 586ق / 1190م ديده به جهان گشوده است. | |||
== تحصیلات == | |||
وى در باخرز يا يكى از توابع آن، زاده شد و همان جا رشد كرد و مقدمات علوم را فراگرفت، سپس روى به سفر نهاد و فقه و حديث را در هرات، نيشابور و بغداد نزد محدثان و فقهاى بزرگى چون [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ شهابالدين سهروردى]]، ابوالفتح حُصرى، على بن محمد موصلى، ابراهيم بن سالار خوارزمى، مؤيد طوسى، فضلالله بن محمد بن احمد نوقانى و جلالالدين مرغينانى فراگرفت. | |||
پس از آن به تصوف گرايش يافت و به خوارزم نزد شيخ [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدين كبرى]] رفت؛ درحالىكه به گزارش فصيح خوافى، وى پيش از آن در هرات از شيخ تاجالدين محمود بن حداد اشنهى، خرقه تبرک گرفته بود. | |||
پس از آن به تصوف گرايش يافت و به خوارزم نزد شيخ [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدين كبرى]] رفت؛ درحالىكه به گزارش فصيح خوافى، وى پيش از آن در هرات از شيخ | |||
وى نزد شيخ نجمالدين، مراحل سير و سلوك را طى كرد و پس از مدت كوتاهى، خرقه خلافت گرفت و شيخ [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدين كبرى]] او را با القابى چون امام العارف، شرف الاسلام، مقدم الطائفه و حجة السالكين ستود. آنگاه به اشارت مراد خود، رهسپار بخارا شد و در اين شهر، در محله فتحآباد، خانقاهى بنا نهاد و در آنجا و نيز در مسجد صرافان، مجالس وعظ و اندرز بر پا كرد و مشتاقان و مريدانش، از اطراف و اكناف، به گرد او جمع شدند. وى در اين شهر، چنان شهرت و احترامى كسب كرد كه او را شيخ بزرگ خواندند و خاندانش به شاهان بخارا شهرت يافتند. | وى نزد شيخ نجمالدين، مراحل سير و سلوك را طى كرد و پس از مدت كوتاهى، خرقه خلافت گرفت و شيخ [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدين كبرى]] او را با القابى چون امام العارف، شرف الاسلام، مقدم الطائفه و حجة السالكين ستود. آنگاه به اشارت مراد خود، رهسپار بخارا شد و در اين شهر، در محله فتحآباد، خانقاهى بنا نهاد و در آنجا و نيز در مسجد صرافان، مجالس وعظ و اندرز بر پا كرد و مشتاقان و مريدانش، از اطراف و اكناف، به گرد او جمع شدند. وى در اين شهر، چنان شهرت و احترامى كسب كرد كه او را شيخ بزرگ خواندند و خاندانش به شاهان بخارا شهرت يافتند. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۷: | ||
باخرزى با آنكه در بخارا، در شمار مشايخ بزرگ تصوف بود، باز از جمالالدين على بن ابراهيم كردرى، ابورشيد اصفهانى و احمد محبوبى حديث مىشنيد و روايت مىكرد. | باخرزى با آنكه در بخارا، در شمار مشايخ بزرگ تصوف بود، باز از جمالالدين على بن ابراهيم كردرى، ابورشيد اصفهانى و احمد محبوبى حديث مىشنيد و روايت مىكرد. | ||
وى بهرغم مقام و جايگاهش، مدتى دستخوش سعايت و حسادت برخى معاندان شد و در سمرقند به زندان افتاد و چون آزاد گرديد، باز به بخارا بازگشت و همان جا بود تا درگذشت. در تاريخ وفات او اختلاف كردهاند، اما ذىقعده 659ق / 1261م درستتر به نظر مىرسد. پيكر او را در خانقاهش در روستاى فتحآباد به | وى بهرغم مقام و جايگاهش، مدتى دستخوش سعايت و حسادت برخى معاندان شد و در سمرقند به زندان افتاد و چون آزاد گرديد، باز به بخارا بازگشت و همان جا بود تا درگذشت. در تاريخ وفات او اختلاف كردهاند، اما ذىقعده 659ق / 1261م درستتر به نظر مىرسد. پيكر او را در خانقاهش در روستاى فتحآباد به خاک سپردند و به همين سبب، او را خواجه فتحآبادى هم ناميدهاند. | ||
ابن بطوطه مزار و خانقاه شيخ را در 733ق، ديده است كه در آن زمان نواده او، ابوالمفاخر يحيى باخرزى ( | [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن بطوطه]] مزار و خانقاه شيخ را در 733ق، ديده است كه در آن زمان نواده او، ابوالمفاخر يحيى باخرزى (متوفای 736ق) متولى و عهدهدار آن خانقاه بوده و ظاهراً موقوفاتى نيز داشته است. اين خانقاه را امير تيمور در 788ق، تعمير و بازسازى كرد. در كنار تربت او، بسيارى از بزرگان، از جمله دو فرزند او جلالالدين محمد و مظفرالدين احمد و همچنين نواده او، ابوالمفاخر يحيى باخرزى، مدفونند. | ||
از جمله بزرگان و مشايخى كه مصاحب باخرزى بودند، مىتوان به سعدالدين ابن حمويه، كمالالدين خوارزمى، شيخ حسن بلغارى و خواجه غريب اشاره كرد. | از جمله بزرگان و مشايخى كه مصاحب باخرزى بودند، مىتوان به سعدالدين ابن حمويه، كمالالدين خوارزمى، شيخ حسن بلغارى و خواجه غريب اشاره كرد. | ||
خط ۵۸: | خط ۶۵: | ||
وى با آنكه مولانا جلالالدين رومى را نديده بود، ولى او را سخت گرامى مىداشت و ياران و فرزندان را به ديدار او تشويق مىكرد و چون از اشعار مولانا مىخواند، حالت جذبه به او دست مىداد. | وى با آنكه مولانا جلالالدين رومى را نديده بود، ولى او را سخت گرامى مىداشت و ياران و فرزندان را به ديدار او تشويق مىكرد و چون از اشعار مولانا مىخواند، حالت جذبه به او دست مىداد. | ||
باخرزى مريدان و شاگردان بسيارى تربيت كرد كه يكى از آنها، خواجه بدرالدين سمرقندى، در دهلى ساكن شد و به نشر افكار و انديشههاى وى پرداخت. علىشاه بن محمد خوارزمى بخارى، مشهور به علاء منجم بخارى، از مريدان شيخ، در كتاب اشجار و اثمار خود، او را بسيار ستوده و گفته است كه باخرزى سماع و شعر را در آن ديار رواج داد. سعدالدين ابن حمويه و نيز خواجوى کرمانى، اشعارى در ستايش او سرودهاند. ظاهراً | باخرزى مريدان و شاگردان بسيارى تربيت كرد كه يكى از آنها، خواجه بدرالدين سمرقندى، در دهلى ساكن شد و به نشر افكار و انديشههاى وى پرداخت. علىشاه بن محمد خوارزمى بخارى، مشهور به علاء منجم بخارى، از مريدان شيخ، در كتاب اشجار و اثمار خود، او را بسيار ستوده و گفته است كه باخرزى سماع و شعر را در آن ديار رواج داد. سعدالدين ابن حمويه و نيز خواجوى کرمانى، اشعارى در ستايش او سرودهاند. ظاهراً منهاجالدين نسفى، شيخ و استاد [[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]] نيز، كتابى در سيرت باخرزى داشته كه اكنون در دست نيست. | ||
در انديشه و آداب وى، بيش از همه، سماع و عشق مورد توجه و اهتمام او بوده است. در سماع، آداب خاصى داشته و اشعار مشايخ طريقت و سالكان راه حق را برمىگزيده و قوّالى را از غير درويش نمىپسنديده است. | در انديشه و آداب وى، بيش از همه، سماع و عشق مورد توجه و اهتمام او بوده است. در سماع، آداب خاصى داشته و اشعار مشايخ طريقت و سالكان راه حق را برمىگزيده و قوّالى را از غير درويش نمىپسنديده است. | ||
خط ۶۶: | خط ۷۳: | ||
== آثار چاپى== | == آثار چاپى== | ||
# رباعيات؛ | |||
# رساله در عشق؛ | |||
# وصايا. | |||
== آثار خطى== | |||
# شرح اسماء الحسنى (شرح اسماء الله الحسنى)؛ | |||
# نامه به [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدين حمويه]]؛ | |||
# وقايع الخلوة. | |||
رسالهاى نيز به نام «رساله وصية السفر» به وى نسبت داده شده و ابوالمفاخر يحيى باخرزى در تأليف «أوراد الأحباب» از آن استفاده كرده است. ابوالمفاخر همچنين اثرى به نام «روزنامه» نيز به او نسبت داده كه حاوى شرح احوال و خاطرات وى بوده است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/6067 شمس، محمدجواد، ج11، ص57]</ref>. | |||
==پانویس== | |||
<references /> | |||
==منابع مقاله== | |||
[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/6067 شمس، محمدجواد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378] | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[دو رساله عرفانی در عشق]] | |||
[[آشنایی با مکتب کبرویه]] | |||
[[سعدالدّین حموی (زندگی، سلوک و اندیشه)]] | |||
[[نجم کبری]] | |||
[[رباعیات باخرزی]] | |||
[[ | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |