۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
جز (جایگزینی متن - 'امیرالمؤمنین علی(ع)' به 'امیرالمؤمنین علی(ع) ') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
سید محمد علی حلو در مقدمهاش بر کتاب، سخن از این میگوید که جریان بستن تمامی درهای ورودی به مسجد بهجز درب خانه [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]، از روی قرابت و صِرف علاقه شخصی پیامبر(ص) به ایشان نبوده، بلکه حکمتی در آن وجود داشته است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5–6</ref> | سید محمد علی حلو در مقدمهاش بر کتاب، سخن از این میگوید که جریان بستن تمامی درهای ورودی به مسجد بهجز درب خانه [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]، از روی قرابت و صِرف علاقه شخصی پیامبر(ص) به ایشان نبوده، بلکه حکمتی در آن وجود داشته است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5–6</ref> | ||
نویسنده در فصل اول کتاب به بیان مقدمات حدیث میپردازد. او مینویسد: حدیث سدالابواب از اهمیت فراوانی برخوردار است زیرا در آن پیامبر اکرم(ص) از مرحله اعلان و تبلیغ به مرحله تطبیق و تنفیذ دست زد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref> نویسنده در مقدمات حدیث، روایاتی درباره باب دین بودن علی(ع)، باب علم پیامبر بودن ایشان، باب الله بودن آن حضرت در کلام پیامبر(ع) و روایات قدسی و ... بیان میکند. او از این طریق میخواهد نشان دهد که پیامبر(ص) در جریان سدالابواب مواردی که در آن با لفظ از امیرالمؤمنین علی(ع) به باب بودن تعبیر کرده بود را در عمل نشان داد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11-15</ref> | نویسنده در فصل اول کتاب به بیان مقدمات حدیث میپردازد. او مینویسد: حدیث سدالابواب از اهمیت فراوانی برخوردار است زیرا در آن پیامبر اکرم(ص) از مرحله اعلان و تبلیغ به مرحله تطبیق و تنفیذ دست زد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref> نویسنده در مقدمات حدیث، روایاتی درباره باب دین بودن علی(ع)، باب علم پیامبر بودن ایشان، باب الله بودن آن حضرت در کلام پیامبر(ع) و روایات قدسی و ... بیان میکند. او از این طریق میخواهد نشان دهد که پیامبر(ص) در جریان سدالابواب مواردی که در آن با لفظ از [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] به باب بودن تعبیر کرده بود را در عمل نشان داد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11-15</ref> | ||
فصل دوم کتاب به بیان صورتهای مختلف روایت از این واقعه میپردازد. از نگاه مؤلف، این روایت با الفاظ مختلف و در زمانها و مکانهای متعددی از زبان پیامبر اکرم(ص) وارد شده است. این امر تا جایی است که در هیچیک از فرقههای اسلامی (با وجود همه اختلافات در فرقهها و جماعاتشان) نیست که این حدیث را کتبشان یافت نشود و بهگونهای که به حد تواتر میرسد.<ref>ر.ک: همان، ص19</ref> نویسنده سپس به ذکر کسانی که روایت را متواتر دانستهاند میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ص20-22</ref> سپس به بیان پنجاهویک روایت از روایاتی که از طرق مختلف نقل شده میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ص23-52</ref> مثلاً مضمون روایت پنجاه و دوم چنین است؛ از علامه شیخ ابراهیم بن محمد بن ابوبکر بن حمویه حموینی نقل شده که... از زید بن وهب از عبدالله بن مسعود گفت: شبی رسول خدا(ص) پیش ما آمد و در آن موقع ما (جماعتی از صحابه) در مسجد بودیم. ایشان بعد از نماز جماعت فرمودند: این جماعت اینجا چه میکنند؟ گفتند: ای پیامبر اینجا نشستیم و گفتگو میکنیم. (سپس) برخی از ما نماز میخوانند و برخی دیگر میخوابند. پیامبر(ص) فرمودند در مسجد من نباید خوابید. بهسوی خانههایتان برگردید. هرکه خواهان نماز است آن را به شکل کامل در خانهاش بگزارد. و هرکه توانایی نماز ندارد بخوابد. همانا نماز پنهانی نسبت به نماز آشکارا مضاعف است. راوی میگوید ما برخاسته و متفرق شدیم و علی بن ابیطالب(ع) هم در میان ما بود. او هم برخاست. اما پیامبر(ص) دست علی(ع) را گرفتند و فرمودند: و اما تو ای علی! هرچه که برای من در مسجدم حلال است برای تو هم حلال است و هر آنچه بر من حرام است بر تو نیز حرام است. در این هنگام حمزه بن عبدالمطلب به پیامبر(ص) عرض کرد: ای پیامبر خدا! من عمویت و از علی به تو نزدیکتر هستم. پیامبر(ص) فرمودند: راست میگویی عمو. ولی به خدا قسم این دستور از جانب من نیست و خدای عزوجل به آن فرمان داده است.<ref>ر.ک: همان، ص51-52</ref> | فصل دوم کتاب به بیان صورتهای مختلف روایت از این واقعه میپردازد. از نگاه مؤلف، این روایت با الفاظ مختلف و در زمانها و مکانهای متعددی از زبان پیامبر اکرم(ص) وارد شده است. این امر تا جایی است که در هیچیک از فرقههای اسلامی (با وجود همه اختلافات در فرقهها و جماعاتشان) نیست که این حدیث را کتبشان یافت نشود و بهگونهای که به حد تواتر میرسد.<ref>ر.ک: همان، ص19</ref> نویسنده سپس به ذکر کسانی که روایت را متواتر دانستهاند میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ص20-22</ref> سپس به بیان پنجاهویک روایت از روایاتی که از طرق مختلف نقل شده میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ص23-52</ref> مثلاً مضمون روایت پنجاه و دوم چنین است؛ از علامه شیخ ابراهیم بن محمد بن ابوبکر بن حمویه حموینی نقل شده که... از زید بن وهب از عبدالله بن مسعود گفت: شبی رسول خدا(ص) پیش ما آمد و در آن موقع ما (جماعتی از صحابه) در مسجد بودیم. ایشان بعد از نماز جماعت فرمودند: این جماعت اینجا چه میکنند؟ گفتند: ای پیامبر اینجا نشستیم و گفتگو میکنیم. (سپس) برخی از ما نماز میخوانند و برخی دیگر میخوابند. پیامبر(ص) فرمودند در مسجد من نباید خوابید. بهسوی خانههایتان برگردید. هرکه خواهان نماز است آن را به شکل کامل در خانهاش بگزارد. و هرکه توانایی نماز ندارد بخوابد. همانا نماز پنهانی نسبت به نماز آشکارا مضاعف است. راوی میگوید ما برخاسته و متفرق شدیم و علی بن ابیطالب(ع) هم در میان ما بود. او هم برخاست. اما پیامبر(ص) دست علی(ع) را گرفتند و فرمودند: و اما تو ای علی! هرچه که برای من در مسجدم حلال است برای تو هم حلال است و هر آنچه بر من حرام است بر تو نیز حرام است. در این هنگام حمزه بن عبدالمطلب به پیامبر(ص) عرض کرد: ای پیامبر خدا! من عمویت و از علی به تو نزدیکتر هستم. پیامبر(ص) فرمودند: راست میگویی عمو. ولی به خدا قسم این دستور از جانب من نیست و خدای عزوجل به آن فرمان داده است.<ref>ر.ک: همان، ص51-52</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در فصل چهارم، نویسنده شواهد و نصوص و دلایل متنوعی را که در زمانهای متعددی صادر شده و به شکل قاطع بر افضلیت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] و ثبوت این روایت در حق ایشان دلالت دارد، ذکر میکند. او در این بخش شانزده مورد از اقوال بزرگان و روایات را دراینارتباط متذکر میشود.<ref>ر.ک: همان، ص101-113</ref> | در فصل چهارم، نویسنده شواهد و نصوص و دلایل متنوعی را که در زمانهای متعددی صادر شده و به شکل قاطع بر افضلیت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] و ثبوت این روایت در حق ایشان دلالت دارد، ذکر میکند. او در این بخش شانزده مورد از اقوال بزرگان و روایات را دراینارتباط متذکر میشود.<ref>ر.ک: همان، ص101-113</ref> | ||
نویسنده در فصل پنجم دلالات روایت را مورد بررسی قرار میدهد و اقوال برخی از بزرگان از علما را در توضیح این امر میآورد. مثلاً کلام ابن شهرآشوب چنین است: اختصاص این دو نفر (پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع)) به باز ماندن درب خانههایشان به مسجد دلالت بر زیادت درجات آنان و رضایت خدای متعال از آنان و جواز عبور و حتی ایستادن در این مسجد در حالت جنابت، دلیلی است بر طهارت و عصمت آنها.<ref>ر.ک: همان، ص118</ref> بههرحال نویسنده اقوال 15 نفر از بزرگان اهل تسنن و شیعه را در توضیح دلالت روایت ذکر میکند که علامه مجلسی، محمدحسن مظفر و... از عالمان شیعه و ابن بطریق، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، بیهقی و... از علمای عامه در میان آنان هستند.<ref>ر.ک: همان، ص117-123</ref> | نویسنده در فصل پنجم دلالات روایت را مورد بررسی قرار میدهد و اقوال برخی از بزرگان از علما را در توضیح این امر میآورد. مثلاً کلام ابن شهرآشوب چنین است: اختصاص این دو نفر (پیامبر اکرم(ص) و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] ) به باز ماندن درب خانههایشان به مسجد دلالت بر زیادت درجات آنان و رضایت خدای متعال از آنان و جواز عبور و حتی ایستادن در این مسجد در حالت جنابت، دلیلی است بر طهارت و عصمت آنها.<ref>ر.ک: همان، ص118</ref> بههرحال نویسنده اقوال 15 نفر از بزرگان اهل تسنن و شیعه را در توضیح دلالت روایت ذکر میکند که علامه مجلسی، محمدحسن مظفر و... از عالمان شیعه و ابن بطریق، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، بیهقی و... از علمای عامه در میان آنان هستند.<ref>ر.ک: همان، ص117-123</ref> | ||
نویسنده در فصل ششم، شبهاتی را در رابطه با حدیث سدالابواب مطرح و رد میکند. معمولاً در این شبهات این ادعا مطرح شده که روایت سدالابواب از موضوعات شیعه است.<ref>ر.ک: همان، ص127</ref> همچنین مثلاً در صحیح بخاری روایاتی داریم که ابوبکر را در حدیث سدالابواب بهجای پیامبر(ص) نشاندهاند. و نویسنده پاسخهای متعددی داده است؛ نویسنده به نقل از لمعانی میگوید: قضیه بستن درب ابوبکر و باز گذاردن درب خانه علی(ع) به مسجد از اسباب دشمنی عایشه بر [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] بود.<ref>ر.ک: همان، ص128</ref> | نویسنده در فصل ششم، شبهاتی را در رابطه با حدیث سدالابواب مطرح و رد میکند. معمولاً در این شبهات این ادعا مطرح شده که روایت سدالابواب از موضوعات شیعه است.<ref>ر.ک: همان، ص127</ref> همچنین مثلاً در صحیح بخاری روایاتی داریم که ابوبکر را در حدیث سدالابواب بهجای پیامبر(ص) نشاندهاند. و نویسنده پاسخهای متعددی داده است؛ نویسنده به نقل از لمعانی میگوید: قضیه بستن درب ابوبکر و باز گذاردن درب خانه علی(ع) به مسجد از اسباب دشمنی عایشه بر [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] بود.<ref>ر.ک: همان، ص128</ref> |
ویرایش