۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> بندانگشتی|ما هي القاديانية {| class="wikitable aboutBookTable...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
| خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''ما هي القاديانية'''، تألیف ابوالاعلی مودودی، کتابی است که به معرفی فرقه قادیانیه اختصاص یافته است. | '''ما هي القاديانية'''، تألیف ابوالاعلی مودودی، کتابی است که به معرفی فرقه قادیانیه اختصاص یافته است. | ||
قادیانیه نام فرقهای است که حدود صد سال پیش در هند بهوسیله میرزا غلاماحمد قادیانی بنیان نهاده شد<ref>فرمانیان، مهدی، ص159</ref> | قادیانیه نام فرقهای است که حدود صد سال پیش در هند بهوسیله میرزا غلاماحمد قادیانی بنیان نهاده شد<ref>فرمانیان، مهدی، ص159</ref> | ||
نـام دیـگر قادیانیه، احمدیه اسـت که درکتب انگلیسی به این نام شهرت دارند و خـود را در عـالم به این نام معرفی میکنند. اینفرقه هیئتهای تبلیغی قویای دارد و اکنون مرکز آن در انگلستان است و بنا بر اعلام خودشان حدود 10 میلیون نفر بـه این فرقه وفـادارند کـه حدود 4 میلیون از آنها در پاکستان زندگی میکنند، اما بیشترین فعالیت آنـها در آفریقاست<ref>همان، ص162</ref> | نـام دیـگر قادیانیه، احمدیه اسـت که درکتب انگلیسی به این نام شهرت دارند و خـود را در عـالم به این نام معرفی میکنند. اینفرقه هیئتهای تبلیغی قویای دارد و اکنون مرکز آن در انگلستان است و بنا بر اعلام خودشان حدود 10 میلیون نفر بـه این فرقه وفـادارند کـه حدود 4 میلیون از آنها در پاکستان زندگی میکنند، اما بیشترین فعالیت آنـها در آفریقاست<ref>همان، ص162</ref> | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
باب اول کتاب درباره تاریخچهای از شکلگیری قادیانیه است. لذا در ابتدا به زندگی میرزا غلاماحمد قادیانی اختصاص یافته است. | باب اول کتاب درباره تاریخچهای از شکلگیری قادیانیه است. لذا در ابتدا به زندگی میرزا غلاماحمد قادیانی اختصاص یافته است. | ||
میرزا احمد در حدود سال 1839 یا 1840م، متولد شد و در مدارس انگلیس به تحصیل مشغول شد. پدرش در سال 1876 از دنیا رفت. پس از آن بود که ایشان ادعا کرد که الهاماتی را از طرف خدا دریافت میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص15 و 16</ref> | میرزا احمد در حدود سال 1839 یا 1840م، متولد شد و در مدارس انگلیس به تحصیل مشغول شد. پدرش در سال 1876 از دنیا رفت. پس از آن بود که ایشان ادعا کرد که الهاماتی را از طرف خدا دریافت میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص15 و 16</ref> | ||
او در طول حیات خود از امراض گوناگونی رنج میبرد؛ از جمله تشنج، مالیخولیا، سل، سرگیچه، تسلسل (بیاختیاری) بول و برخی امراض دیگر که تعدادی از این امراض را تا آخر عمر همراه داشته است<ref>ر.ک: همان، ص16 تا 20</ref> | او در طول حیات خود از امراض گوناگونی رنج میبرد؛ از جمله تشنج، مالیخولیا، سل، سرگیچه، تسلسل (بیاختیاری) بول و برخی امراض دیگر که تعدادی از این امراض را تا آخر عمر همراه داشته است<ref>ر.ک: همان، ص16 تا 20</ref> | ||
ایشان در 26می سال 1908م، از دنیا رفت و پسرش جانشین او شد. در همین ایام با مستقل شدن کشور پاکستان بسیاری از تابعین قادیانیه به آنجا مهاجرت نمودند<ref>ر.ک: همان، ص19</ref> | ایشان در 26می سال 1908م، از دنیا رفت و پسرش جانشین او شد. در همین ایام با مستقل شدن کشور پاکستان بسیاری از تابعین قادیانیه به آنجا مهاجرت نمودند<ref>ر.ک: همان، ص19</ref> | ||
مراحل زندگی او را میتوان چنین دستهبندی کرد: | مراحل زندگی او را میتوان چنین دستهبندی کرد: | ||
# تا سال 1888م، به زندگی عادی خود مشغول و تابع و مبلغ دین اسلام بود. در این زمان خود را از برترین اولیای خدا میدانست و پیوسته برای قانع کردن کسانی که از چنین ادعایی به خشم میآمدند، با توجیه و تأویل اقوالش میکوشید<ref>ر.ک: همان، ص21 و 22</ref> | # تا سال 1888م، به زندگی عادی خود مشغول و تابع و مبلغ دین اسلام بود. در این زمان خود را از برترین اولیای خدا میدانست و پیوسته برای قانع کردن کسانی که از چنین ادعایی به خشم میآمدند، با توجیه و تأویل اقوالش میکوشید<ref>ر.ک: همان، ص21 و 22</ref> | ||
# در همان سال، یعنی در سال 1888م، در ماه دسامبر، مسلمین را به سمت خود فراخواند و از آنها خواست که با او بیعت کنند. در این زمان خود را «مجدد العصر» و «مأمور من الله» معرفی نمود. برای مردم، خود را همسان مسیح معرفی نمود؛ بهگونهای که وظیفه او همچون مسیح دعوت کردن دیگران به خود است. | # در همان سال، یعنی در سال 1888م، در ماه دسامبر، مسلمین را به سمت خود فراخواند و از آنها خواست که با او بیعت کنند. در این زمان خود را «مجدد العصر» و «مأمور من الله» معرفی نمود. برای مردم، خود را همسان مسیح معرفی نمود؛ بهگونهای که وظیفه او همچون مسیح دعوت کردن دیگران به خود است. | ||
# در سال 1891م، مدعی میشود که مسیح از دنیا رفته است و او خود مسیح و مهدی موعود است. | # در سال 1891م، مدعی میشود که مسیح از دنیا رفته است و او خود مسیح و مهدی موعود است. | ||
# در سال 1900م، برخی از اطرافیان و مریدان مخصوص میرزا، او را صریحا پیامبر خواندند و او را دارای مرتبهای والا که قرآن ویژه پیامبران میداند، دانستند؛ میرزا خود گاه آنان را تأیید میکرد و گاه با کلماتی همچون: «نبی ناقص»، «نبی جزئی» و «نبی محدث» نبوت خویش را توجیه میکرد. | # در سال 1900م، برخی از اطرافیان و مریدان مخصوص میرزا، او را صریحا پیامبر خواندند و او را دارای مرتبهای والا که قرآن ویژه پیامبران میداند، دانستند؛ میرزا خود گاه آنان را تأیید میکرد و گاه با کلماتی همچون: «نبی ناقص»، «نبی جزئی» و «نبی محدث» نبوت خویش را توجیه میکرد. | ||
# در یک سال بعد، یعنی 1901م، خود را بهصورت علنی پیامبر معرفی نمود. | # در یک سال بعد، یعنی 1901م، خود را بهصورت علنی پیامبر معرفی نمود. | ||
# در سال 1904م، خود را کرشن یا کریشنا به معنای معبودی از معابد هند معرفی نمود<ref>ر.ک: همان، ص22</ref> | # در سال 1904م، خود را کرشن یا کریشنا به معنای معبودی از معابد هند معرفی نمود<ref>ر.ک: همان، ص22</ref> | ||
ایشان با اعتقادات پایان عمرش، خط بطلانی بر اعتقادات ابتدایی خود کشید، ولی این باعث نشد که مریدان بر او خرده بگیرند؛ زیرا او اعتقادات سابقش را توجیه نمود<ref>ر.ک، همان، ص27 تا 36</ref> | ایشان با اعتقادات پایان عمرش، خط بطلانی بر اعتقادات ابتدایی خود کشید، ولی این باعث نشد که مریدان بر او خرده بگیرند؛ زیرا او اعتقادات سابقش را توجیه نمود<ref>ر.ک، همان، ص27 تا 36</ref> | ||
ایشان درباره ختم نبوت که در قرآن آمده میگوید: اینکه حضرت محمد(ص)، خاتم پیامبران است بدین معناست که کمالات نبوت بر حضرت محمد(ص) تکمیل و تمام شده است و بدین معناست که بعد از او پیامبری که دارای شریعت جدید باشد، نمیآید و نیز به این معناست که هیچ پیامبری از امت دیگر (غیر از امت اسلامی) نمیآید<ref>ر.ک: همان، ص33</ref> | ایشان درباره ختم نبوت که در قرآن آمده میگوید: اینکه حضرت محمد(ص)، خاتم پیامبران است بدین معناست که کمالات نبوت بر حضرت محمد(ص) تکمیل و تمام شده است و بدین معناست که بعد از او پیامبری که دارای شریعت جدید باشد، نمیآید و نیز به این معناست که هیچ پیامبری از امت دیگر (غیر از امت اسلامی) نمیآید<ref>ر.ک: همان، ص33</ref> وی علاوه بر توجیهات مذکور تأویلات دیگری نیز در اینباره دارند<ref>ر.ک: همان، ص34 و 35</ref> | ||
برای مسائلی چون وحی و حضرت عیسی نیز تأویلاتی داشتند و بر این اساس، کسانی را که عقاید و تفکر انحرافی او را نمیپذیرفتند، در جرگه کافران وارد میکرد و جایگاه او را دوزخ میدانست<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> | برای مسائلی چون وحی و حضرت عیسی نیز تأویلاتی داشتند و بر این اساس، کسانی را که عقاید و تفکر انحرافی او را نمیپذیرفتند، در جرگه کافران وارد میکرد و جایگاه او را دوزخ میدانست<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> | ||
باب دوم کتاب - با عنوان آشکار نمودن چهره واقعی قادیانیه و برنامههای آنها – به موضعگیری مسلمانان و علما و نیز حاکمان در برخورد با قادیانیه اختصاص یافته است. در این بخش از کتاب علمایی که در مقابل تفکر انحرافی وی بهوسیله سخنرانی و منبر، چاپ و انتشار کتاب و... قیام نمودهاند، ذکر شدهاند، سپس عملکرد برخی از حاکمان در حمایت از میرزا مورد بررسی قرار گرفته است. | باب دوم کتاب - با عنوان آشکار نمودن چهره واقعی قادیانیه و برنامههای آنها – به موضعگیری مسلمانان و علما و نیز حاکمان در برخورد با قادیانیه اختصاص یافته است. در این بخش از کتاب علمایی که در مقابل تفکر انحرافی وی بهوسیله سخنرانی و منبر، چاپ و انتشار کتاب و... قیام نمودهاند، ذکر شدهاند، سپس عملکرد برخی از حاکمان در حمایت از میرزا مورد بررسی قرار گرفته است. | ||
ویرایش